افزودن نظر جدید
جهت اطلاع خدمتتون عرض کنم که
جهت اطلاع خدمتتون عرض کنم که اینکه هخامنشیان با محارم ازدواج میکردند . باید بدانید که اعراب هم با مادر و دختر و محارم ازدواج میکردند . و هم زنده بگور و هیچ حرمتی بر زن و مرد قائل نبودند . وقتی عرب میمرد زن چهل روز برقبرش خیمه میزد و جشنی بنام پشگل پرت کردن داشتند . معمولا شخصیت انسانها و تن دادن به خودن هرچیزی از خوی و منش اون فرد و شرایط و پذیرفتن اون فرد به اینکه ذاتش و فطرتش با اون چیز خو بگیره و مثل جانواران تن به خوردن هر چیزی بدهد فقط عربها بودن که هم به خوردن سوسک و مارو ملخ و هرجانداری در صحرای سوزان عربستان میپرداختنداز نداشتن آذوقه و از شاش شتر بعنوان آب بهره میبردند و الان هم میخورند و با آن خودشان را میشستند . همیشه در حال جنگ و غارت از همدیگر بودند .. و ذات کثیف آنها و رفتار آنهادر موقعی که به ایران لشکر کشیدند و غارت کردند و دزدی کردند و زنان نجیب زاده را به کنیزی بردند این حیوانات پس فطرت .. که همه و همه از بدبختی و نبود حاکم درست و ندانستن فرصت و امکانات آن زمان بوده که یک قوم پست و نجس با راهنمایی خود ایرانیها بر ما مسلط شدند و عزت و آبرو و هرچه ایران داشت از بین بردند و هر جا یی پا گذاشتند به کشتا رو قتل و تجاوز پرداختند و بدبختی اینکه ما راه و رسم حکومت این انسانهای نیمه وحشی را به آنها یاد دادیم .. بقول انوشیروان عادل .... حکومت موقعی پابرجاست که قدر موقعیت که قراردارد و فرصتی که دارد را بشناسد که به مردمش بپردازد که در موقع گرفتاری به کمکش بیایند و جاسوس خارجه نشوند و به اصلاح کشور بپردازند .. و گرنه قومی پست تر را بر خود آن مردم مسلط میکند ....از ماست که برماست .. بدبخت ملتی که تاریخ خود را نداند و نگون بخت تر ملتی که به تاریخ بیگانه افتخار کند و بدبخت تر از این دو آنکه تاریخ کشورش را به سخره بگیرد .. برای نمونه و قدر ندانستن فرصت در پادشاهی معاصر میتوان از سلطان حسین یاد کرد که 5000 افغان ایران را گرفتند و نادر شاه که باز پس گرفت ولی بدلیل نداشتن تدبیر درست و داشتن آینده نگری مناسب باز کشور دچا ر هرج و مرج شد که در آن زمان هم روسها ازترس نادر از قفقاز سرحدات ایران گریختند و هم عثمانی جرات تعرض نداشت و همچنین میتوان اشاره به بی تدبیری زمان قاجار که با استخاره به جنگ روسها رفتند و شکست مفتضحانه خوردند و چند ولایت ایران بدست روسها افتاد و باز بدبختی فراگیر اینکه انسان خودش را با اعراب بادیه نشین که در طول تاریخ هیچ پیشینه و تمدنی نداشتند و حتی شاهان ایران و روم به فکر تحت سلطه در آوردن این اقوام و ولایتها نبودند مقایسه کند و الگو ی قرار بگیرند . و به تبلیغ و واکاوای تاریخ انها بپردازد .. فردوسی گرانقدر میفرماید .. در این خاک زر خیز ایران زمین نبودند جز مردمی پاک دین . همه دینشان مردی و راد بود /کز این کشور آباد و ازاد بود / گدایی در این بوم و بر ننگ بود / بزرگی به مردی و فرهنگ بود .. / از ان روز دشمن به ما چیره گشت / که ما را روان و خرد تیره گشت / از ان روز این خانه ویرانه شد / که نان آورش مرد بیگانه شد / چو نامرد حکمرانی کند / کشاورز باید گدایی کند . / عرب هرکه باشد مرا دشمن است /کج اندیش و بدخوی و اهریمن است / زشیر شتر خوردن و سوسمار / عرب را به جایی رسیدس کار / که تاج کیانی کند آرزو / تفو بر تو ای چرخ گردون تفو // البته این بزرگمرد به اقتضای شرایط آن زمان اگر عادلانه نگاه کنیم و به حق سخن بگیم تمام موضوع را در شعر خود گفته .. و بی تدبیری شاهان ساسانی باعث مسلط شدن اعراب نیمه وحشی بر ایران شد .
سورنا
1401/06/02 - 14:54
لینک ثابت