گفتگوی فاطمه (س) با عمر و ابوبکر در خصوص فدک
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خیلی او را دوست میداشت و همیشه و به هر مناسبتی که پیش میآمد به تعریف و تمجید او میپرداخت. میفرمود: «تو سیده زنان عالم هستی.»[1] «تو سیده زنان بهشتی.»[2] «تو پاره تن من هستی؛ هر کس تو را بیازارد مرا آزرده است.»[3] «هر کس تو را ناراحت کند، مرا ناراحت کرده است.»[4] اما همین که از دنیا رفت، باغی را که به دخترش بخشیده بود، از او بازستاندند و برای مالی که در دست او بود و متعلق به او بود شاهد مطالبه کردند.
فاطمه (علیها السلام) فرمود: مگر فدک در زمان حیات پیامبر (صلی الله علیه و آله) در دست من نبوده است!
ابوبکر: آری در دست تو بوده است.
فاطمه (علیها السلام): آیا برای چیزی که در دست من بوده، دلیل و شاهد میطلبید؟
عمر: فدک غنیمت مسلمین است و باید شاهد بیاوری!
فاطمه (علیها السلام): آیا اگر من ادعا کنم که اموال مسلمین از من است، از من شاهد میطلبید یا از آنها؟
ابوبکر: البته از تو دلیل و شاهد میخواهیم، چون تو ادعا کردهای و باید شاهد اقامه کنی!
فاطمه (علیها السلام): پس چگونه است در مورد من، قضیه برعکس میشود و برای فدکی که در دست من است، از من شاهد میخواهید، آیا شما باید شاهد بیاورید یا من!؟
عمر: من این حرفها را متوجه نمیشوم، فدک غنیمتی است، برای مسلمین و تو باید شاهد بیاوری!
فاطمه (علیها السلام): آیا از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشنیدید که فرمود: «فاطمه سیده زنان اهل بهشت است»!
ابوبکر: آری! به خدا قسم! این جمله را بارها از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدهام.
فاطمه (علیها السلام): آیا سیده زنان بهشت ادعای باطل میکند! و حق دیگران را میخورد؟![5]
عمر: فقط باید شاهد بیاوری!
فاطمه (علیها السلام): شاهد میآورم. علی (علیه السلام)، ام ایمن و ام سلمه برای ایراد شهادت آمدند و شهادت دادند که پیامبر (صلی الله علیه و آله) فدک را در زمان حیاتش به فاطمه (علیها السلام) بخشیده است.
ابوبکر: اکنون که شاهد آوردی فدک را به تو میدهم. این هم نوشتهای برای اینکه مشخص شود، فدک از توست.
عمر: ای ابوبکر دست نگهدار! شهادت این افراد قبول نیست!
ابوبکر: چرا! به چه دلیل؟
عمر: شهادت علی (علیه السلام) قبول نیست، زیرا او شوهر فاطمه (علیها السلام) است و در این قضیه، ذی نفع محسوب میشود و شهادت دو زن به تنهایی در اسلام کفایت نمیکند. در این هنگام عمر نوشته را گرفت و پاره کرد.
فاطمه (علیها السلام): ای ابوبکر، مگر نشنیده ای سخن پیامبر (صلی الله علیه و آله) را که فرمود: «ام ایمن و اسماء از زنان بهشتی هستند»؟
ابوبکر: آری، این مطلب را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) شنیدهام.
فاطمه (علیها السلام): آیا زنانی که به فرموده پیامبر (صلی الله علیه و آله) اهل بهشت هستند، شهادت دروغ میدهند؟![6]
در این هنگام فاطمه (علیها السلام) در حالیکه غضبناک بود، خارج شد و تا زمانی که زنده بود، ابوبکر و عمر را نبخشید و با حالت نارضایتی از دنیا رفت.[7]
پینوشت:
[1]. «فاطمه سیدة نساء العالمین.» مستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالمعرفة، بیروت، ج ۳، ص ۵۶
[2]. «فاطمه سیدة نساء اهل الجنة.» بخاری، محمّد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ هـ. ق.، ج ۵، ص ۲۰
[3]. «إِنَّمَا فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی یُؤْذِینِی مَا آذَاهَا» حاکم نیشابوری، صحیح مسلم، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج ۴، ص ۱۹۰۳
[4]. «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی، فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِی» بخاری، محمّد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ هـ. ق.، ج ۵، ص ۲۰،۲۹
[5]. سلیم بن قیس، کتاب سلیم بن قیس( اسرار آل محمد)، ترجمه انصاری زنجانی، نشر الهادی، قم، ص335
[6]. «فأراد أن يكتب لها كتابا فاستوقفه عمر بن الخطاب و قال إنها امرأة فادعها بالبينة على ما ادعت فأمر أبو بكر أن تفعل فجاءت بأم أيمن و أسماء بنت عميس مع علي بن أبي طالب ع فشهدوا لها جميعا بذلك فكتب لها أبو بكر فبلغ ذلك عمر فأتاه فأخبره أبو بكر الخبر فأخذ الصحيفة فمحاها فقال إن فاطمة امرأة و علي بن أبي طالب زوجها و هو جار إلى نفسه و لا يكون بشهادة امرأتين دون رجل...» ابن طاووس، الطرائف، خیام، قم:1400ق، ج1، ص248-249
[7]. «فَأَبَی أَبُو بَکْرٍ أَنْ یَدْفَعَ إِلَی فَاطِمَةَ مِنْهَا شَیْئًا، فَوَجَدَتْ فَاطِمَةُ عَلَی أَبِی بَکْرٍ فِی ذَلِکَ، فَهَجَرَتْهُ فَلَمْ تُکَلِّمْهُ حَتَّی تُوُفِّیَتْ، وَعَاشَتْ بَعْدَ النَّبِیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سِتَّةَ أَشْهُرٍ، فَلَمَّا تُوُفِّیَتْ دفنها زوجها عَلِیٌّ لَیْلًا، وَلَمْ یُؤْذِنْ بِهَا أَبَا بَکْرٍ وَصَلَّی عَلَیْهَا» بخاری، محمّد بن اسماعیل، صحیح بخاری، تحقیق: محمد زهیر بن ناصر، دار طوق النجاة، چاپ اوّل، ۱۴۲۲ هـ. ق.، ج ۵، ص ۱۳۹
افزودن نظر جدید