ده پاسخ به حدیث خوخه‌ی ابوبکر

  • 1395/01/14 - 13:33
فضل بن روزبهان و چند تن دیگر در مقابله با حدیث سد الابواب الا باب علی(ع) روایتی را ذکر کرده اند که در مورد ابوبکر می باشد؛ این ورایت می رساند که فقط درب خانه ی ابوبکر به سمت مسجد باز باشد؛ اما با چند پاسخ می توان به این روایت خدشه وارد کرد چرا که این روایت فقط مخصوص امیرالمومنین علی(علیه السلام) می باشد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پرسش: آیا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) دستور داد تنها پنجره ابوبکر به مسجد باز باشد؟
فضل بن روزبهان در مقابله با حدیث «سدّ ابواب الاّ باب علی(علیه السلام)» می‌گوید: «به سند صحیح در صحیحین وارد شده که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر به بسته شدن هر پنجره‌ای، به جز پنجره ابوبکر نمود و این فضیلتی است برای ابوبکر.»[1]
بخاری به سندش از عکرمه از ابن عباس نقل کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «... از جانب من، هر پنجره کوچک که به مسجد باز است، ببندید به جز پنجره کوچک ابوبکر.»[2] و در حدیث دیگر از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود: «همه درب‌ها را بجز درب ابوبکر ببندید.»[3]

پاسخ اوّل: حدیث «خوخه ابوبکر» بر فرض صحّت سند، خبر واحد ظنّی است که نمی‌تواند با خبر متواتر قطعی، که درباره درب خانه امام علی (علیه السلام) وارد شده، مقابله داشته باشد.
پاسخ دوم: ابن ابی الحدید معتزلی می‌گوید: «حدیث سدّ ابواب، تنها از برای علی (علیه السلام) بود، که طرفداران ابوبکر آن را قلب بر ابوبکر کردند.»[4] و این احتمال بسیار قوی است؛ زیرا این‌گونه کارها را در جاهای دیگر همانند حدیث «مدینه علم» و «منزلت» و ... نیز انجام داده‌اند؛ لذا سیوطی در «اللآلی المصنوعة» از خطیب بغدادی نقل کرده است که این حدیث درباره خوخه ابوبکر، غلط است.
پاسخ سوم: در سند حدیث، «فُلیح بن سلیمان» واقع است که نسایی می‌گوید: او فردی قوی به‌حساب نمی‌آید.[5] و نیز ذهبی از ابن معین و ابوحاتم و نسائی همین تعبیر را راجع به او نقل کرده‌اند.[6]
ابوحاتم می‌گوید: از معاویة بن صالح شنیدم که به نقل از یحیی بن معین می‌گفت: فُلیح بن سلیمان و فرزندش ثقه نیستند.
عثمان بن سعید از یحیی روایت کرده که: فُلیح ضعیف است.
و عباس از یحیی روایت کرده که: به روایات فلیح احتجاج نمی‌شود.
عبدالله بن احمد می‌گوید: از ابن معین شنیدم که می‌گفت: سه نفر هستند که از حدیثشان پرهیز می‌‌شود: محمّد بن طلحة بن مصرف، ایوب بن عقبه و فلیح بن سلیمان...[7]
ابن حجر نیز تضعیفاتی را در ترجمه فیلح نقل کرده است.[8]

پاسخ چهارم: در حدیث «خوخه ابوبکر» که بخاری آن را نقل کرده، در سند آن، «عکرمه» واقع شده که متهم به دروغ و کفر است و نیز او از فرقه‌های خوارج به‌حساب آمده است.[9]
ذهبی در «میزان الاعتدال» از یحیی بن سعید انصاری نقل کرده که عکرمه کذّاب است.
و از ابن سیرین نیز همین تعبیر راجع به او رسیده است.[10]
او نیز در «تذکرة الحفاظ» نقل کرده که: عکرمه معتقد به رأی خوارج بوده است و لذا مالک و مسلم از او اعراض کرده‌اند.[11]
ذهبی نقل می‌کند: عکرمه روزی بر درب مسجد ایستاد و گفت: تمام افراد این مسجد کافرند.[12]
ابن حجر از سعد بن مسیب نقل کرده که او به غلامش گفت: ای برده! بر من دروغ نگو، همان‌گونه که عکرمه بر ابن عباس دروغ گفت.[13]
پاسخ پنجم: در سند حدیث «خوخه ابوبکر»، «جریر بن حازم» وجود دارد که احمد بن حنبل او را کثیر الغلط معرفی کرده و ابن حبان نیز او را کثیر الخطا می‌داند. و نیز از ساجی نقل کرده که: جریر احادیثی را نقل کرده که مقلوب است. این تعبیر از ازدی نیز نقل شده است.[14]
و لذا می‌توان یکی از احادیث مقلوبه‌ای را که او نقل کرده، حدیث مورد بحث دانست؛ زیرا حدیثی که از برای امام علی (علیه السلام) بوده، آن را قلب کرده و بر ابوبکر منطبق ساخته‌اند.

پاسخ ششم: بخاری حدیث «خوخه ابوبکر» را به سند دیگری نیز نقل کرده[15] که در سند آن اسماعیل بن عبد الله بن اویس بن مالک است، که عده‌ای او را جرح و قدح کرده‌اند.
نضر بن سلمه او را تکذیب نموده و دار قطنی می‌گوید: من او را اختیار نمی‌کنم و نیز او اهل رشوه بوده است.[16]
قاضی عینی می‌گوید: «اسماعیل بن ابی اویس، خود اقرار بر جعل حدیث کرده است. و ابن معین گفته: اسماعیل کمترین پولی ارزش ندارد. و نضر بن سلمه می‌گوید: او کذّاب است»[17]
پاسخ هفتم: حقیقت ارزش و فضیلت باز بودن در به سوی مسجد، اشاره به مسأله طهارت معنوی و ظاهری اهل بیت (علیهم السلام) و شخص رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دارد، که در مورد آن‌ها در روایات بی‌شماری به آن اشاره شده است؛ زیرا آنان همگی مطابق آیه تطهیر از هر نوع رجس و پلیدی پاک هستند؛ ولی در مورد ابوبکر اشاره‌ای به آن نشده است.
لذا ترمذی به سند خود از ابو سعید خدری نقل می‌کند: پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به علی(علیه السلام) فرمود: «برای هیچ‌کس حلال نیست که در حال جنابت به این مسجد وارد شود، به جز من و تو.»[18]

پاسخ هشتم: احتمال زیاد داده می‌شود که مقصود از روایت «باب ابی‌ بکر» به قرینه روایات «خوخه ابوبکر»، همان خوخه و پنجره کوچک باشد که بر فرض صحّت سند این روایات، تنها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه داده که این پنجره از ابوبکر به طرف مسجد باز باشد، و این کجا و باز بودن درب خانه حضرت علی بن ابی‌طالب (علیه السلام) به مسجد کجا؟! و می‌دانیم که فخر و عزت برای مورد دوم است نه اوّل.
پاسخ نهم: مطابق برخی از روایات، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) امر نمود که همه درب‌ها، حتی درب خانه ابوبکر نیز، به روی مسجد بسته شود به جز درب خانه امام علی بن ابی‌طالب (علیه السلام). ابن عباس نقل می‌کند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: «همانا موسی (صلوات الله و سلامه علیه) از پروردگارش درخواست کرد تا مسجدش را برای هارون و ذرّیه او پاک گرداند. و همانا من از خداوند خواسته‌ام که (مسجدم را) برای تو و ذرّیة تو طاهر گرداند. آن‌گاه کسی را سراغ ابوبکر فرستاد و دستور داد تا درب خانه‌اش را به مسجد ببندد، ابوبکر نیز چنین کرد. سپس کسی را نزد عمر فرستاد تا او نیز درب خانه‌اش را به سوی مسجد ببندد، آن‌گاه بالای منبر رفت و فرمود: «من درهای شما را نبستم و درب علی (علیه السلام) را باز نگذاشتم و لیکن خداوند درب‌های شما را بست و درب خانه علی (علیه السلام) را باز گذارد».[19]

پاسخ دهم: روایت «باب ابی بکر» از جهت دیگری نیز مورد خدشه است، جز آن‌که آن را بر «خوخه ابوبکر» حمل نماییم؛ زیرا مطابق ادلّه، احادیثی که در آن استثنای باب حضرت علی (علیه السلام) است، سابق بر روایات ابوبکر است. و از آن‌جا که در آن روایات حصر آمده، باید به آن‌ها عمل می‌شد و تمام درها حتی درب خانه ابوبکر بسته می‌شد، به جز درب خانه حضرت علی (علیه السلام).
و لذا موردی ندارد جز آن‌که ـ بر فرض صحّت سند حدیث خوخة ابوبکرـ بگوییم: ابوبکر درب خانه خود را بسته و به امر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل کرده و فقط پنجره کوچک خود را به مسجد باز نگه‌داشته است. احتمال دیگر آن‌که بگوییم: ابوبکر به دستور رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عمل نکرده است.
و امّا دلیل بر این‌که استثنای باب حضرت علی (علیه السلام) سابق بوده، این است که مطابق برخی از روایات استثنای باب ابی بکر ـ بر فرض صحّت ـ نزدیک زمان وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بوده؛ ولی استثنای باب حضرت علی (علیه السلام) در ایام حیات حمزه بوده است.
بزار به سند صحیح از امیر المؤمنین (علیه السلام) نقل کرده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به علی (علیه السلام) فرمود: «برو و آن‌ها را امر کن تا درهای خود را ببندند».
حضرت (علیه السلام) می‌فرماید: من رفتم و خبر را به آنان ابلاغ کردم، همگی درها را بستند به جز حمزه. به رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردم: همگی درها را بستند به جز حمزه. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: به حمزه بگو که درب خانه خود را منحرف سازد... .[20]
از این حدیث استفاده می‌شود که این قصّه قبل از زمان شهادت حمزه بوده است.

پی‌نوشت:

[1]. محمد حسین مظفر، دلائل الصدق لنهج الحق، به نقل از فضل بن روزبهان، ج 2، ص 403،.
[2]. بخاری، کتاب صحیح بخاری، کتاب الصلاة، ج 10، ص 120،.
[3]. همان، کتاب المناقب، ج 4، ص 190،.
[4]. ابن ابی الحدید، شرح ابن ابی الحدید، کتابخانه ایت الله مرعشی نجفی، ج 11، ص 49.
[5]. کتاب الضعفاء، ص 87.
[6]. ذهبی، میزان الاعتدال، ج 3، ص 365.
[7]. همان.
[8]. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، دار صادر، بیروت، ج 7، ص 303 و 304.
[9]. ابن خلکان، وفیات الاعیان، ج 2، ص 428.
[10]. ذهبی، میزان الاعتدال، ج 3، ص 94و 95.
[11]. شمس الدین ذهبی، تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 96.
[12]. شمس الدین ذهبی، میزان الاعتدال، ج 3، ص 96.
[13]. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، دارصادر، بیروت، ج 7، ص 267 ـ 269.
[14]. همان، ج 2، ص 69 و 70.
[15]. صحیح بخاری، ج 4، ص 253، باب هجرة النبی(ص)، و أصحابه إلی المدینة.
[16]. ابن حجر عسقلانی، تهذیب التهذیب، ج 1، ص 310 و 311.
[17]. بدرالدین، ابو محمد، عمدة القاری، ج 1، ص 8.
[18]. سنن ترمذی، ج 5، ص 597، ح 3727: «لا یحلّ لأحد أن یطرق هذا المسجد جنباً غیری و غیرک».
[19]. سیوطی، جامع الأحادیث، ج 16، ص 274، ح 7931.
[20].  احمد بن بزاز، مسند بزاز، ج 2، ص 318، ح 750؛ مجمع الزوائد، کتاب الاضاحی، ج 9، ص 115، ح 14674.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.