بررسی روایات مشروعیت «آمین»
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ قائلان به مشروعیت «آمین»، پس از «ولا الضّالّین»، به برخی روایات، تمسّک جستهاند که مهمترین آن روایاتی است که در کتابهای به اصطلاح «صحاح ستّه» آمده که با بررسی برخی از آنها تکلیف دیگر روایات نیز مشخص میگردد.
روایاتی از سنن ابن ماجه:
«حجیة بن عدی از علی (علیه السّلام) نقل میکند، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شنیدم که پس از «ولا الضّالّین» میفرمود: «آمین.»
بشّار عوّاد در شرح سنن ابن ماجه دربارهی این روایت میگوید: «سند این حدیث به جهت حمید بن عبد الرحمن بن ابیلیلی ضعیف است؛ چون وی از حافظه خوبی برخوردار نبوده است.»[1]
عبدالله بن عدی دربارهی عبد الرحمن بن ابیلیلی میگوید: «تمام این روایات از طریق ابن ابیلیلی است که قدرت حفظ و نگهداریش خوب نبود، همانگونه که شعبه دربارهی وی گفته: بدتر از ابن ابیلیلی از نظر حافظه ندیدم.»[2]
و دار قطنی پس از نقل روایتی از وی مینویسد: «اضطراب در این حدیث از جهت ابن ابیلیلی است، چرا که وی بد حافظه بود.»[3]
روایتی از سنن ابی داود:
«پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هرگاه به «ولا الضّالّین» میرسید با صدای بلند «آمین» میگفت.»[4]
در سند این روایت، سفیان ثوری است که وی نیز مدلّس بوده و تدلیس وی از نوع تدلیس «تسویه» بوده است که سیوطی در تعریف آن گفته: «اینکه گاهی چیزی از حدیث کم و یا به آن بیافزاید تا بگوید آن شخص ضعیف یا کوچک بوده است... (و در ادامه گفته است) خطیب بغدادی میگوید: اعمش و سفیان ثوری این کار را انجام میدادهاند و این نوع تدلیس، زشتترین و بدترین نوع آن است. عراقی گفته: هر کس این کار را عمداً انجام دهد، به روایتش ضرر میزند و روایتش مورد اعتماد نیست. شیخ الاسلام (ابن حجر عسقلانی) گفته است: شکی نیست که تدلیس تسویه موجب جرح است.»[5]
با این حال، چگونه میتوان به روایتهای سفیان ثوری اعتماد کرد؟ آیا روایت یک مدلّس میتواند مبنای استنباط فقهی قرار گیرد؟
علاوه بر این که دربارهی سفیان ثوری و مشکلات رجالی وی، از قبیل نقل روایت از دیوانگان و از دشمنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که شعرهایی را در هجو آن حضرت میسرودند، سخن زیاد است که مجال پرداختن به آنها نیست و فقط به مدلّس بودن وی بسنده کردیم.
روایتی از سنن ترمذی:
در سنن ترمذی با دو سند مشابه که در سند هر دوی آنها «سفیان ثوری» و «وائل بن حجر» آمده، چنین روایت کرده است: «وائل بن حجر گوید: هنگامیکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در نماز به «ولا الضّالّین» میرسید، میگفت: «آمین» و صدایش را میکشید.»[6]
پس با توجه به وجود «سفیان ثوری» و «وائل بن حجر» در سند این روایت بیاعتباری آن روشن میگردد.
نتیجه اینکه موضوع «آمین» پس از «ولا الضّالّین» سنّت نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) نبوده و از بدعتهایی است که به نماز افزوده شده و به همینرو، موجب بطلان نماز میگردد و به عبارت دیگر از آنجا که کلمهی «آمین» که در حقیقت، «اسم فعل» به معنای «درخواست اجابت دعا» میباشد و حتّی برخی معتقدند ریشه این لغت، عبری و قدیمیترین کاربرد آن در قسمت قدیمی تورات (عهد قدیم) و چون جایز نیست سخن آدمی در نماز باشد، چنین نمازی باطل است.
پینوشت:
[1]. «إسناده ضعیف لضعف حمید بن عبد الرّحمن بن أبی لیلی فإنّه کان سیّء الحفظ جدّا.» شرح سنن ابن ماجه، بشّار عوّاد معروف، ج 2، ص 136.
[2]. «و هذا کلّه یؤتی عن إبن أبی لیلی من سوء حفظه کما قال شعبة: ما رأیت أسوأ حفظا من بن أبی لیلی.» الکامل فی ضعفاء الرجال، جرجانی، دارالفکر، بیروت، ج 6، ص 188.
[3]. «والاضطراب فی هذا من بن أبی لیلی لأنّه کان سیء الحفظ.» العلل الواردة فی الأحادیث النبویة، الدارقطنی بغدادی، ریاض، ج 3، ص 185.
[4]. «... عن وائل قال کان رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) إذا قرأ «ولا الضّالّین» قال «آمین». و رفع بها صوته.» سنن أبی داود، أبی داود، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 246.
[5]. «ربّما یسقط... أو أسقط غیره ضعیفا أو صغیرا تحسینا للحدیث... قال الخطیب و کان الأعمش و سفیان الثّوری یفعلون مثل هذا قال العلائیّ و بالجملة فهذا النّوع أفحش أنواع التّدلیس مطلقا و شرّها قال العراقیّ و هو قادح فیمن تعمّد فعله و قال شیخ الإسلام لا شکّ أنّه جرح...» تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، سیوطی، مکتبة الریاض الحدیثة، ریاض، ج 1، ص 224.
[6]. «... عن وائل بن حجر قال سمعت النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) قرأ «غیر المغضوب علیهم و لا الضّالّین» فقال «آمین» و مدّ بها صوته.» سنن ترمذی، ترمذی، دارإحیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 27.
افزودن نظر جدید