بایزید، صوفی عارف نما!
یکی از شخصیت هایی که صوفیه برایش حساب ویژه ای باز کرده و میکنند، شخصی است بنام بایزید بسطامی! میگویند از شاگردان امام صادق (علیه السلام) و سقای خانه ی ایشان بوده و بعضی هم براین باورند که به دست امام رضا (علیه السلام) شیعه شده است!1 قلم های زیادی روی کاغذ رفته که وی را به عنوان عارف بزرگ وکاملی از اهل تصوف معرفی کند. تاحدّی که صوفی ها از این شخص باعنوان سلطان العارفین یاد میکنند.2 جالب اینجاست که وقتی از خود بایزید سوال می شود که پیر واستاد تو در تصوف که بوده است؛ جواب می دهد، یک پیرزن!! حول شخصیت او حرف وحدیث زیاداست ولی بهترین راهی که میتوان به وسیله ی آن عیار شخص را فهمید، گوش سپردن به صحبت های اوست...
بایزید میگوید:
(خداوند من را در کنار خودش نشاند! و گفت: ای بایزید... مخلوقات من دوست دارند که تو را ببینند! گفتم؛ پس حال که اینطورست مرا مانند خودت یگانه کن و به اَحدیَّتم برسان تا وقتی مَردم من را مشاهده کردند، در حقیقت تو رو دیده باشند!!)5
بایزید: ...
(خدای مُتعال من را در 2 هزار مقام پیش خودش حاضر کرد و در هر مقامی، پیشنهاد مملکتی را به من داد؛ من هم قبول نکردم! در آخر گفت: ای بایزید، چی میخواهی؟ گفتم: هیچ!!)6
بایزید: ...
(بخدا قسم! لِوا و پرچم من از لوای محمد (صلی الله علیه وآله) بزرگتر است !!!. لوای من از نوریست که همه ی اَجنّه و انسانها و پیامبران زیر آن لوا هستند!)7
بایزید: ...
(دوست دارم زودتر قیامت برپا گردد، تا خیمه ی خود را بر روی آتش دوزخ بزنم؛ که جهنم از دیدن من پَست شود و به این وسیله راحتى مردم را از آتش دوزخ فراهم کرده باشم!)
قضاوت با صاحبان عقول! اگر یک عارف اسلامی مکتبش را از اهل بیت (علیهم السلام) گرفته باشد؛ آیا این طور حرف می زند؟! آیا کسی که از او به عنوان سلطان العارفین هم یاد می شود، خودش را بالاتر از بزرگترین پیامبر خدا می داند؟! آقایانِ اهل تصوف! که دم از شیعه گری می زنید و ادعا می کنید که اقطاب و اسلاف شما شیعه بوده و اجازه از خود معصوم دارند! چه دلیلی دارد که جناب عطار نیشابوری که در سُنّی بودن مذهبش هیچ شکی نیست، شرح حالِ یک عارف شیعه را بنویسد؟! و اگر بایزید عارفی شیعی می بود؛ این جملات را چگونه توجیه می کنید که با مرام و مذهب اهل بیت عصمت وطهارت (علیهم السلام) سازگار نیست؟! آیا عارفی که اینطور سبک و به صورت طنز گونه از جهنّم و آتش سوزناکش یاد می کند، اساساً به دوزخ ایمان و اعتقادی دارد؟! امام حسین (علیه السلام)، در انتهای دعای روز عرفه (آنجا که راوی نقل می کند از چشمان مبارک حضرت مثل دو مشک آب، اشک جاری بود ...) در آن لحظات حساس و موقع استجابت دعا، از خدا یک درخواست می کند وعرضه می دارد که؛ خدایا! حاجتی دارم که اگر آن را به من بدهی، هرچه از من بگیری ضرری نکرده ام! و اگر این حاجت را به من عطا نکنی، هرچه هم به من ببخشایی، سودی به حالم نخواهد داشت!! پروردگارا!! (اَسئَلُک فَکاکَ رَقبَتی مِن النّار... از ﺗﻮ ﺧﻮاهم ﻣﺮا از ﺁﺗﺶ دوزخ ﺁزاد ﮔﺮداﻧﻰ)8
شما قضاوت بفرمایید!... آیا کسی که بر سر خان معرفت و شناخت اهل بیت (علیهم السلام) نشسته و خودش را شاگرد مکتب امام صادق (علیه السلام) می داند آن طور از جهنم حرف می زند؛ در حالی که امام معصومِ از خطا و فرزند پیامبر بدین صورت از آتش جهنم به خدا پناه می برد!!!
پس مشخص می شود که یه جای کار این صوفیان عارف نما! ایراد دارد!...
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پي نوشت:
1) لغت نامه ی دهخدا ذیل بایزید بسطامی
2) تذکره الاولیا – عطار نیشابوری ص155 / سلطان العارفین – عبدالرفیع حقیقت
3) سلطان العارفین بایزیدبسطامی ص18
4) اصطلاح شطحیات (ازفعل شطح مشتق میشود وبه معنی بیرون رفتن از کرانه - درباره ی رودخانه -
به عبارت دیگر شطح یعنی، راز دل گفتن، بدون اختیار، زیر فشار احساسات به صورت رمز وتمثیل! ) سلطان العارفین ص28
5) همان ص28
6) تذکره الاولیا – عطار نیشابوری ص162
7) تاریخ فلسفه در جهان اسلامی تالیف حناالفاخوی خلیل الجر ترجمه عبدالمحمد آیتی ص261
8) مفاتیح الجنان - شیخ عباس قمی...دعای روزعرفه
افزودن نظر جدید