بدعت در ازدواج موقت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله بدعتهایی که توسط عمر بن خطّاب در دین گذارده شد، تحریم متعه بود؛ در حالیکه متعه و یا ازدواج موقت، ریشه در آیات قرآن کریم دارد: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیضَةً.[نساء/24] و زنانی را که متعه [ازدواج موقت] میکنید، واجب است مهر آنها را بپردازید.»
مفسّران شیعه و سنّی متّفقاًً نزول آیه بالا را در مورد متعه دانسته و در این موضوع شکی ندارند که این حکم دست کم برای مدّتی بر مسلمانان حلال بوده است؛ به عنوان نمونه ابن کثیر دمشقی، شاگرد برجسته ابنتیمیه در تفسیر خود آورده: «به آیهی متعه برای اثبات نکاح متعه استدلال شده و شکی نیست که این ازدواج در ابتدا جایز بوده، سپس نسخ شده است. شافعی نیز همین نظر را دارد. گروهی از علما میگویند: متعه در ابتدا جایز بود، سپس نسخ شد، دوباره مباح شد، بار دیگر نسخ شد. برخی دیگر میگویند: تنها یک بار جایز شده و پس از آن حرام گردیده و دیگر جایز نشده است. احمد بن حنبل از ابن عباس و برخی از صحابه روایت کرده: مباح بودن آن بهخاطر ضرورت بوده است.» همچنین ابن عباس، أبیّ بن کعب، سعید بن جبیر و سدّی آیه را چنین میخواندند: «فما استمتعتم به منهّن إلی أجل مسّمی فآتوهنّ أجورهنّ فریضة» و مجاهد نیز گفته: این آیه در نکاح متعه نازل شده است.»[1]
و یا قرطبی در تفسیر خود میگوید: «اکثر علما گفتهاند: مراد از این آیه، متعه است که در صدر اسلام وجود داشته است.»[2]
آلوسی، مفسّر مشهور اهلسنت میگوید: «شیعه به همین نظر تمایل دارد و این آیه یکی از ادلهی ایشان بر جواز متعه است و استدلال آنان با قرائت أبی بن کعب، ابن عباس و ابن مسعود که عبارت «إلی أجل مسمّی» دارد، تایید میشود و سخن در اینباره فراوان است؛ ما نیز در این مطلب بحثی نداریم، که متعه در ابتدا حلال بوده، و سپس حرام گردیده است.»[3]
با توجه به اینگونه روایات که کم هم نیست، تا اینجا دستکم حلیّت متعه ثابت شده و در ادامه ثابت خواهد گردید که حرمت و یا نسخ آن، از بدعتهایی است که توسط خلیفه مسلمین در دین گذارده شد و هیچ دلیل قطعی بر آن وجود نداشت.
از باب نمونه عمر بن خطّاب به بهانهی عملکرد ناشایست یک نفر به نام عمرو بن حریث (که زنی را صیغه کرد و او را باردار ساخت و سپس او را رها ساخت) آن را تحریم کرد.
ابوزبیر گوید: «از جابر بن عبدالله انصاری شنیدم که گفت: ما در زمان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و ابوبکر در مقابل مشتی از خرما یا آرد، متعه میکردیم تا اینکه عمر بن خطّاب در قضیه عمرو بن حریث، متعه را ممنوع کرد.»[4]
روایت بالا واقعاً عجیب است؛ جابر میگوید ما گروه صحابه در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مهریهی زنان را مشتی از خرما قرار داده و با آنان ازدواج موقت میکردیم؛ آیا روایتی از این صریحتر در اثبات ازدواج موقت؟
همچنین محمد بن اسماعیل بخاری در مهمترین کتاب مورد قبول وهابیت روایت کرده: عمران بن حصین گوید: آیه متعه نازل شد و ما در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به آن عمل میکردیم و آیهای هم بر حرمت آن نازل نگردید و حضرت هم ما را از آن منع نکرد تا اینکه مردی با میل خودش هر چه خواست گفت و او کسی جز عمر بن خطّاب نبود.»[5]
همچنین مسلم نیشابوری در کتاب موسوم به صحیحش بابی را در اینباره گشوده که ما تنها به روایتی از آن بسنده مینماییم: «عطاء گوید: جابر بن عبدالله انصاری برای عمره به مکه آمد؛ به منزل او رفتم. مردمان از او مسأله میپرسیدند تا سخن به متعه رسید. جابر بن عبدالله گفت: آری ما، هم در زمان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هم در زمان ابوبکر و عمر متعه میکردیم.»[6]
پینوشت:
[1]. «و قد استدلّ بعموم هذه الآیة علی نکاح المتعة و لا شکّ أنّه کان مشروعا فی إبتداء الإسلام ثمّ نسخ بعد ذلک و قد ذهب الشّافعی و طائفة من العلماء إلی أنّه ابیح ثمّ نسخ ثمّ ابیح ثمّ نسخ مرّتین و قال آخرون أکثر من ذلک و قال آخرون إنّما ابیح مرّة ثمّ نسخ و لم یبح بعد ذلک و قد روی عن إبن عبّاس و طائفة من الصّحابة القول بإباحتها للضّرورة و هو روایة عن الإمام أحمد و کان إبن عبّاس و ابیّ بن کعب و سعید بن جبیر و السّدّی یقرؤون «فما استمتعتم به منهنّ إلی أجل مسمّی فآتوهنّ أجورهنّ فریضة» و قال مجاهد نزلت فی نکاح المتعة.» تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 475.
[2]. «و قال الجمهور: المراد نکاح المتعة الّذی کان فی صدر الاسلام،» الجامع لأحکام القرآن، قرطبی، دار الشعب، قاهرة، ج 5، ص 130.
[3]. «و إلی ذلک ذهبت الإمامیّة و الآیة أحد أدلّتهم علی جواز المتعة و أیّدوا إستدلالهم بها بأنّها فی حرف أبیّ «فما استمتعتم یه منهنّ إلی أجل مسمّی» و کذلک قرأ إبن عبّاس و ابن مسعود و الکلام فی ذلک شهیر و لا نزاع عندنا فی أنّها احلّت ثمّ حرّمت.» روح المعانی، آلوسی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 5.
[4]. «حدّثنی... سمعت جابر بن عبدالله یقول کنّا نستمتع بالقبضة من التّمر و الدّقیق الأیّام علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و أبی بکر حتّی نهی عنه عمر فی شأن عمرو بن حریث.» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، ج 2، ص 1023.
[5]. «عمران بن حصین قال: أنزلت أیة المتعة فی کتاب الله ففعلناها مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و لم ینزل قرآن یحرّمه و لم ینه عنها حتّی مات قال رجل برأیة ما شاء قال محمّد یقال إنّه عمر.» صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 4، ص 1642.
[6]. «قال عطاء قدم جابر بن عبدالله معتمرا فجئناه فی منزله فسأله القوم عن أشیاء ثمّ ذکروا المتعة فقال نعم استمتعنا علی عهد رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و أبی بکر و عمر.» صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، ج 2، ص 1023.
افزودن نظر جدید