زشتترین اهانتها به ساحت مقدس رسول اکرم (ص)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این مقاله برآنیم تا جایگاه و منزلت فخر بشر و سیّد رسل (صلی الله علیه و آله و سلم) را نزد این قوم بشناسیم و پیشاپیش از این اهانتهای عظیم به ساحت مقدس این شخصیت والامقام که برگرفته از اسرائیلیات است به خداوند سبحان پناه برده و عذر تقصیر میطلبیم.
- پیامبر و نماز در آغل گوسفندان؛ از جمله مسائلی که شارع مقدس بدان اهمیت داده و در آیات و روایات به آن تصریح نموده است، پاکیزگی مکان نمازگزار است. یعنی بهتر است مکان نمازگزار از هرگونه آلودگی به دور بوده و حتّی معطّر به بوی خوش باشد. بر کسی پوشیده نیست که آغل گوسفندان جای مناسبی برای نماز نیست. با این وجود در صحاح ستّه اهلسنت روایاتی را شاهدیم مبنی بر این که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) قبل از بنای مسجد، در آغل گوسفندان نماز میگزارده است.[1] سؤال این است آیا یکی از علمای اهلسنت حاضر است نماز خود را در آغل گوسفندان به پا دارد؟
- پیامبری که در نماز به یاد زیورآلات همسران خویش است؛ بنگرید آنان که بخشش انگشتری در رکوع نماز از سوی امیرمؤمنان علی بن ابیطالب (علیه السّلام) را که مورد ستایش خداوند و نزول آیه 55 سوره مائده گردیده را برنتافته و گوش فلک را با این سخن پرمیکنند که چنین نمازی با حضور قلب منافات دارد، خود در معتبرترین منابع روايیشان از جمله صحیح بخاری از ابوهریره چه روایت میکنند: «عقبه روایت میکند پشت سر پیامبر در مدینه نماز عصر را خواندم. به محض آن که پیامبر نماز خود را تمام کرد از جای برخاست و با عجله از روی سر و گردن مردم، خود را به حجره یکی از زنان خود رساند و دوباره بازگشت و چون مشاهده کرد مردم از این همه عجله متعجّب گردیدهاند، فرمود: در منزل، اندکی طلا داشتم و چون نخواستم در آنجا بماند رفته و دستور دادم تا آن را بین خود تقسیم کنند.»[2] اگر اشاره کردن به سائل برای گرفتن انگشتر، منافی با خشوع در نماز است، باید بسیاری از نمازهای رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز با مشکل مواجه گردد؛ زیرا بر اساس روایات صحیح بخاری و مسلم، آن حضرت در بسیاری از نماز خود، مشغول کارهایی بوده که به شدّت با حضور قلب و خشوع در نماز منافات دارد: عائشه گفته است: «در حالی که رسول خدا به سوی قبله به نماز ایستاده بود من در مقابل حضرت خوابیده بودم؛ وقتی پیامبر سجده میکرد پاهایم را منگوش میگرفت (با انگشتانش پاهايم را فشار میداد) و من پاهایم را جمع کرده و تا حضرت برمیخاست دوباره پاهایم را دراز میکردم.»[3] و در روایتی دیگر از عایشه آوردهاند: «رسول خدا که به نماز میایستاد من هم نزد پیامبر، میان وی و قبله میخوابیدم و چون خواستهای برای من پیش میآمد مایل به نشستن نبودم و چون پیامبر اذیت میشد از لای پاهای حضرت فرار میکردم!»[4] همچنین بخاری و مسلم در صحیح خود روایات متعددی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل کردهاند که آن حضرت در حالی که امامت نماز مردم را به عهده داشت امامة بنت أبی العاص را روی شانههای خود سوار میکرد و نماز میخواند: «ابوقتاده گوید: رسول خدا را دیدم که به امامت نماز ایستاده و امامه دختر ابوالعاص که فرزند زینب، دخترخوانده پیامبر بود را بر شانه گرفته و چون رکوع میکرد به زمین میگذارد و هنگامی که برمیخاست دوباره او را به دوش خود میگذارد!»[5] حال، این پرسش مطرح میگردد که آیا این کار رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مصداق فعل کثیر در نماز نبوده و با اصل حضور قلب و خشوع در نماز منافات ندارد، امّا اشاره امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) به شخص نیازمند که خداوند سبحان در قرآن کریم در شأن آن، آیه نازل فرموده و آن را ستوده اشکال داشته و با حضور قلب و خضوع در نماز منافات دارد!؟
- پیامبری که در حال جنابت به مسجد میرود؛ در منابع روایی اهل سنت از جمله کتاب صحیح بخاری از ابوهریره روایت میکنند: «نماز جماعت بر پا شده، و همه آمادۀ نماز، ناگاه پیامبر به یاد آورد که در حالت جنابت است. ابوهریره میگوید: پیامبر به ما فرمود: در جای خود بمانید. حضرت به خانه رفته، غسل کرده و بازگشتند و در حالی که قطرات آب غسل میچکید به نماز ایستادند.»[6] آیا با وجود چنین روایاتی هیچگونه اعتباری برای چنین پیامبری باقی خواهد ماند؟ پیامبری که آنقدر کم حافظه و سهلانگار است که در حال جنابت برای نماز به مسجد میرود و در محراب میایستد و فراموش میکند که در حال جنابت است! از چنین پیامبری چه توقعی میتوان داشت و چه عملی از او برای پیروانش حجّت خواهد بود و چه ارزش و اعتباری از او در نظر مردم مسلمانی که به این روایات اعتقاد دارند باقی خواهد ماند!؟
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 166.
[2]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 291.
[3]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 367.
[4]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 367.
[5]. صحیح مسلم، مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 385.
[6]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، بیروت، ج 1، ص 106.
افزودن نظر جدید