حدیث اریکه، پیش‌گویی پیامبر اکرم (ص)

  • 1394/06/18 - 20:33
حدیث اریکه از احادیث صحیحی است که در مجامع روایی اهل سنت نقل گردیده است. محتوای این خبر، حکم به گمراهى کسى است که بین قرآن و سنّت را فرق گذارد، یا این‌که در احتجاج میان کتاب خدا و حدیث رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) تفاوت قائل شود، یا این که دیگران را به کافى بودن قرآن و ترک حدیث فراخواند، احادیثى فراوان از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) است، که در آن احادیث وقوع چنین حادثه‌اى را در امّت خویش خبر داده...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حدیث اریکه از احادیث صحیحی است که در مجامع روایی اهل سنت نقل گردیده است. محتوای این خبر، حکم به گمراهى کسى است که بین قرآن و سنّت را فرق گذارد، یا این‌که در احتجاج میان کتاب خدا و حدیث رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم) تفاوت قائل شود، یا این که دیگران را به کافى بودن قرآن و ترک حدیث فراخواند، احادیثى فراوان از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم) است، که در آن احادیث وقوع چنین حادثه‌اى را در امّت خویش خبر داده و در احادیثى اصحاب را، از این دعوت پرهیز داده است؛ این روایت در کتب روایی همچون سنن ابی داود، سنن ترمذی، سنن ابن ماجه، سنن الکبری بیهقی، سنن دارقطنی، سنن دارمی، معجم الاوسط و معجم الکبیر طبرانی، مستدرک حاکم نیشابوری، مسند احمد، مسند حمیدی، مسند ابی یعلی، تاریخ بغداد و...، با طرق مختلف از خالد بن ولید، عرباض بن ساريه سلمی، مقدام بن معدی‌كرب كندی، جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریره، ابورافع نقل گردیده که ما به بیان آن می‌پردازیم.

از عرباض بن ساريه السلمى نقل شده پيامبر به منبر رفت و خطبه‌اى ايراد نموده و فرمودند: «آيا كسى از شما، در حالى‌كه بر جايگاه خويش تكيه زده، فكر مى‌كند كه خداوند چيزى را بر شما حرام نكرده، مگر آن‌كه در قرآن گفته باشد؟ او گمان مى‏‌كند، حرام همان است كه در قرآن موجود مى‌باشد، و خارج از آن حرامى نيست؟ آگاه باشيد كه به خدا سوگند، من شما را وعظ كرده‌ام، امر و نهى نموده‌ام. آن‌چه من گفتم در وجوب يا در حرمت، مانند آن‌هاست كه در قرآن مى‌باشد.»[1] شبیه همین روایت از خالد بن ولید نقل شده است.[2]
از مقدام بن معدی‌کرب از چند طریق از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل می‌کند که آن حضرت فرمودند: «آگاه باشيد كه خداوند براى من، قرآن، كتاب خود و به همراه آن حقايق فراوان ديگرى مانند آن را، فرستاده است. آگاه باشيد، به زودى شخصى كه شكمش سير است، در حالى‌كه به تخت و تكيه‏‌گاه خويش تكيه كرده، مى‌گويد: بر شما باد به قرآن، هر چه در آن حلال بيابيد، حلال بداريد، و هر چه در آن حرام يافتيد، حرام بداريد. (و به نقل مسند احمد): نزديك است كه يكى از شما (صحابه) مرا تكذيب كند! حديث مرا برايش نقل كنند، و او در حالى‌كه تكيه بر جايگاه خويش كرده، بگويد: بين ما و شما، قرآن، كتاب خدا هست، هر چه در آن حرام باشد، حرام مى‏‌داريم، و هر چه حلال باشد، حلالش خواهيم دانست! (نه، اين سخن درست نيست) بدانيد آنچه پيامبر حرام كرده است، مانند آن است كه خدا حرام كرده باشد.»[3]
از جابر بن عبدالله‏ آمده است که گفت: رسول خدا (صلى ‏الله‏ علیه‏ و آله و سلم) فرمود: «چه بسا مردی درحالى‌که بر تخت خود تکیه زده است، مرا تکذیب کند، و حدیثى از من به او برسد، پس بگوید: از اینها برای ما نخوانید، قرآن بخوانید.»[4]
از ابوهریره به نقل از پیامبر (صلى ‏الله‏ علیه‏ و آله و سلم) روایت شده است که فرمود: مبادا از میان شما کسى را بشناسم، که حدیثى از من برایش گفته شود، و او در حالى که بر تخت خویش تکیه زده است، بگوید: قرآن بخوان! (حدیث مخوان!) هر سخن ‏نیکویى ‏که گفته شود، من گفته ‏ام.»[5]
و از ابورافع هم نقل شده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «نكند فردى در ميان شما باشد، درحالى‌كه بر جايگاه خويش تكيه زده، چيزى از اوامر يا نواهى مرا برايش بياورند، و آن وقت او بگويد: نه، من اين را نمى‌دانم (و قبول ندارم)، من دستور و حكمى را كه در قرآن كريم بيابم، عمل مى‌كنم.»[6] ترمذی بعد از نقل این روایت، حکم به نیکو بودن حدیث نموده و البانی نیز آنرا تائید نموده است. حاکم نیشابوری هم در مستدرک صحیحین، این حدیث را صحیح خوانده است، و آن را همراه چند شاهد دانسته است.
آن‌چه در همه این روایات، ملاحظه مى‌شود، این است که پیامبر (صلى الله علیه و ‏آله و سلم) در تمامى آنها متذکّر مى‌شوند، که آن شخص مخالف (با روایات)، صاحب اریکه‌اى است که بر آن تکیه زده است. مناسب‌ترین شخصى که تخت برایش تهیه مى‌شود، همان حاکم یا خلیفه است که بر مردم حکم مى‌راند، و در امورشان فرمان‌روایى مى‌کند و با توجه به عبارت: «نزدیک است»، در کلام رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) مى‌نگریم که دلالت بر نزدیک بودن زمان تحقّق آن عمل دارد، مى‌بینیم از میان کسانى‌که حدیث را منع نموده و با آن مخالفت کردند، هیچ کس از خلیفه اول به زمان رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) نزدیک‌تر نیست، همان‌که پس از پیامبر اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) بر اریکه حکومت نشست و با حدیث، همان کارى را کرد که پیامبر خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) از آن خبر داده بود!
در روایت ذهبى آمده است: «صدّیق مردم را پس از وفات پیامبرشان جمع کرد و گفت: شما از رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) احادیثى را نقل مى‌کنید که در آن اختلاف وجود دارد و مردمان بعد از شما اختلافشان بیشتر خواهد بود، بنابراین از رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) چیزى نقل نکنید، و هر که از شما سؤال کرد، بگویید: بین ما و شما کتاب خداست، حلالش را حلال، و حرامش را حرام بدانید.»[7]
از این مطالب مى‌فهمیم که ابوبکر همان کسى است که رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) از آمدنش و تکیه زدنش بر تخت خویش خبر داده است، و همان کسى است که در رویارویى با حدیث می‌گوید: «بین ما و شما کتاب خداست!»
برای کسی‌که در الفاظ مختلف این حدیث شریف تأمّل کند، روشن است که سخن پیامبر اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم)‏ ناظر به کسی است که بر مردم حکم مى‌راند و دیگران، امر و نهی او را گوش می‌کنند و سخنش در میان مردم نافذ است، آن‌گاه مردم را از حدیث رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) بازداشته و آنان را فقط به قرآن رجوع می‌دهد. این حدیث با متن‌های مختلفش صراحت دارد، در این‌که آن شخصی که بر اریکه خویش تکیه زده است، و مانع حدیث مى‌شود و می‌گوید: «بین ما و شما کتاب خداست.» یک شخص واحد است، نه یک عدّه!
ذهبی که سعی کرده است، حدیث اریکه را از کارى که ابوبکر در منع حدیث کرد، منصرف نماید، مى‌گوید: «ابوبکر جلوی سنت را نگرفت و نگفت: «حسبنا کتاب الله. کتاب خدا ما را بس است.» آن‌چنان که خوارج گفتند.»[8]
لکن آن عبارتی که پیامبر اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) مردم را از گوینده‌اش پرهیز داد، یعنی: «بین ما و شما کتاب خداست...» همان را عیناً ابوبکر گفت و عبارت «حسبنا کتاب الله‏. کتاب خدا ما را بس است.» را عمر در محضر پیامبر اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم)، در سخت‌ترین و حساس‌ترین لحظات آخر عمر رسول خدا (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) گفت. آن‌چه بیش از این مایه تأسّف است، این است که با این روش و عدم تدوین سنت و حدیث پیامبر اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم) در طی یک قرن، راه را بر مسلمان اهل سنت برای رسیدن به سنت‌های واقعی پیامبر اکرم (صلى ‏الله علیه و آله و سلم)، دشوار نموده‌اند.

پی‌نوشت:
[1]. سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج9، ص204.
معجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربی، ج18، ص258.
معجم الاوسط، طبرانی، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج8، ص185.
[2]. معجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربی، ج4، ص111.
[3]. معجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربی، ج20، ص275 و ص283.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج4، ص132.
المستدرک، حاکم نیشابوری، ج1، ص108.
سنن الدارقطنی، دارقطنی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج4، ص190 و ص191.
سنن ابی داود، سلیمان بن اشعث سلیمانی، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1410ق، ج2، ص392.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج9، ص331.
سنن الدارمی، دارمی، دمشق: مطبعة الاعتدال، 1349ق، ج1، ص144.
سنن الترمذی، ترمذی، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج4، ص145.
سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج1، ص6.
[4]. مسند ابی یعلی، ابویعلی موصلی، دار المأمون للتراث، ج3، ص347.
[5]. مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج2، ص367 و ص483.
سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج1، ص10.
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1417ق، ج12، ص43.
[6]. سنن الترمذی، ترمذی، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1403ق، ج4، ص144.
المستدرک، حاکم نیشابوری، ج1، ص108.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج6، ص8.
مسند الحمیدی، حمیدی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1409ق، ج1، ص252.
معجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربی، ج1، ص316 و ص327.
معجم الاوسط، طبرانی، دار الحرمين للطباعة والنشر والتوزيع، 1415ق، ج8، ص292 و ص351.
سنن ابن ماجه، ابن ماجه قزوینی، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، ج1، ص7.
سنن ابی داود، سلیمان بن اشعث سلیمانی، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1410ق، ج2، ص392.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج7، ص76.
[7]. تذکرة الحفاظ، ذهبی، بیروت: دار إحياء التراث العربی، ج1، ص2.
[8]. همان، ص3.

مهدی منصورسمائی

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.