اهانتهای ابنتیمیه به حضرت صدیقه طاهره
.
یکی از شبهاتی که ابن تیمیه حرّانی در مبحث فاطمیه به شیعه وارد میکنند اهانتهایی که این شخص به حضرت صدیقه طاهره (علیها السّلام) داشته که در ادامه به ذکر از آنها میپردازیم:
الف) نسبت نفاق به حضرت زهرا (علیها السّلام)؛
استاد حسن سقّاف از دانشمندان معاصر اردنی در کتاب خود «التنبّیه و الرّد علی معتقد قدم العالم و الحدّ» مینویسد: «برخی از مردم سخنان ابنتیمیه را دارای ارزش دانسته، به آن استدلال کرده و به او «شیخ الاسلام» میگویند؛ در حالی که وی ناصبی و دشمن امیرمؤمنان (علیه السّلام) است و به ساحت حضرت صدّیقه طاهره (علیها السّلام) جسارت کرده و میگوید: «در او، شبهی از نفاق وجود داشت.»[1] حال ببینیم ابن تیمیه در کجا و کدام کتاب خود چنین نسبت زشتی را به حضرت زهرا (علیها السّلام) داده؛ وی در کتاب «منهاج السنة النبویة» ضمن نسبت دادن زشتترین تعبیرات به آن حضرت چنین مینویسد: «هر انسان عاقلی به خوبی میداند اگر زنی از حاکم جامعه، مالی را درخواست کند و او به خاطر عدم استحقاق آن زن، مال را به او ندهد، بلکه آن را بین همه مسلمانان تقسیم کند و آنوقت گفته شود این زن بر حاکم خشمگیمن شده، مشخص است که خشم او به خاطر ندادن مال به او بوده و حاکم هم میگوید این مال از آن تو نیست؛ پس، در چنین صورتی حتی اگر واقعا این زن مورد ظلم واقع شده باشد آیا خشم او که تنها برای مال دنیا بوده، برای او امتیازی به شمار میرود؟... حال، آیا کسی که موضوع خشم فاطمه را طرح کرده و از روی نادانی آن را از مناقب وی به شمار میآورد آیا میداند که خداوند در مذمت منافقان فرموده: «و در میان آنها کسانی هستند که در (تقسیم) غنایم به تو خرده میگیرند اگر از آن (غنایم، سهمی) به آنها داده شود، راضی میشوند و اگر داده نشود، خشم میگیرند (خواه حقّ آنها باشد یا نه).» میبینیم که خداوند در این آیه از کسانی (منافقان) یاد کرده که چون مالی به آنها داده شد خرسند و چون به آنها داده نمیشود خشمگین میگردند و بدین شکل خداوند این گروه (منافقان) را مذمت نموده است؛ حال با چنین توصیفی اگر کسی فاطمه را در حالی که شبهی از نفاق در او بوده، مدح او به شمار میرود؟»[2]
ابن تیمیه که با کمال وقاحت، چندین نسبت زشت و غیر قابل تصوّر به «سرور زنان جهان» از جمله نسبت نفاق به آن حضرت داده، نهایتا با کمال پررویی یاوهگوییهای خود را به شیعیان و پیروان مکتب اهلبیت (علیهم السّلام) نسبت میدهد؛ در حالی که چشم خود را به روایت کتاب بخاری که نزد او صحیحترین کتاب پس از قرآن کریم به شمار میآید و تمام مطالب آن را روایات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میداند بسته است؛ چرا که این بخاری و بسیاری از علمای بزرگ اهلسنت هستند که موضوع مطالبه حضرت زهرا (علیها السّلام) از ابوبکر و امتناع وی و نهایتا خشم حضرت تا پایان حیاتش را با سند صحیح روایت کردهاند: «عروه بن زبیر گوید: امالمؤمنین عایشه به او گفت: فاطمه دختر پیامبر پس از وفات ان حضرت خواست تا سهمالارث وی را از غنیمتهایی که خدا به رسول خود بخشیده و پس از ایشان بر جای مانده بود را به وی بدهد. ابوبکر به او گفت: پیامبر فرمود: ما ارث نمیگذاریم و هر چه از ما میماند صدقه است. به همین رو، فاطمه بر ابوبکر خشم گرفت و از او دوری جست تا درگذشت. فاطمه شش ماه پس از رحلت پیامبر زنده بود.»[3] آیا بر اساس سخن ابن تیمیه -پناه میبریم به خدا- امکان دارد سرور زنان جهان، منافق باشد؟!
ب) انکار فضایل حضرت زهرا (علیها السّلام)؛
ابن تیمیه نه تنها زشتترین اهانتها را به حضرت زهرا (علیها السّلام) نسبت داده؛ بلکه در بسیاری از موارد فضایل آن حضرت که مورد اتفاق شیعه و سنّی است را انکار نموده است. وی در کتاب «منهاج السنة النبویة» مینویسد: «اما این که وی (علامه حلّی) گفته: تمامی محدّثان نقل کردهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «ای فاطمه! خداوند عزّوجلّ با خشم تو خشمناک و با خشنودی تو خشنود میگردد.» دروغ است و چنین روایتی از پیامبر نقل نگردیده و من کتابی از کتابهای معروف، حدیثی را سراغ ندارم که چنین روایتی را نقل کرده باشد و اساسا برای این روایت هیچ سند شناخته شدهای وجود ندارد؛ نه سند صحیح و نه سند حسن.»[4] این دروغ آشکار ابن تیمیه در حالی است که گروهی از علمای اهلسنت و مورد قبول وهابیت این روایت را با سند صحیح نقل کردهاند؛ از جمله حاکم نیشابوری در مسندش مینویسد: «علی (علیه السّلام) فرموده: پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) خطاب به حضرت زهرا (علیها السّلام) فرمود: به درستی که خداوند عزّوجلّ با خشم تو خشمگین و با خشنودی تو خشنود میگردد.»[5] سپس حاکم نیشابوری پس از نقل حدیث، آن را اینگونه تصحیح مینماید: «این روایتی است صحیح السند، ولی بخاری و مسلم آن را در کتاب خود نیاوردهاند.»[6] همچنین هیثمی نیز پس از نقل همین روایت سند آن را حسن دانسته: «سند این روایت حسن است.»[7] و بسیاری دیگر از بزرگان اهلسنت که این روایت را در کتابهای خود نقل کردهاند.[8] قضاوت را به عهده خوانندگان و همه منصفان میگذاریم تا آنان بگویند دروغگو کیست؟ و آیا برای ابن تیمیه و پیروان وی، جز بغض، کینه و دشمنی نسبت به اهلبیت (علیهم السّلام) سبب دیگری برای انکار فضایل آن بزرگواران وجود داشته است؟!
ج) اهانت به حزن و اندوه حضرت فاطمه (علیها السّلام)؛
ابن تیمیه در راستای پیروی از سیره بنیامیه، مبنی بر کاستن از جایگاه والای اهلبیت (علیهم السّلام) و اهانت به آن حضرات، در یاوهای دیگر به حزن و اندوه حضرت زهرا (علیها السّلام) در فراق پدر بزرگوارش اعتراض و آن را مورد نکوهش قرار داده است: «شیعه و غیر شیعه بدون آن که این مطلب را مذمتی برای فاطمه (علیها السّلام) به شمار آورند، نقل کردهاند که فاطمه به خاطر از دست دادن پدرش بینهایت محزون گردید و برای عزا به بیت الاحزان میرفت. این حزن و اندوه فاطمه که پس از درگذشت پدرش بود امری بیفایده و غیر قابل جبران به شمار میرود؛ در حالی که ابوبکر در زمان حیات پیامبر برای وی محزون بود آن هم حزنی که برای حراست و پاسبانی از جان پیامبر بود؛ به همینرو، هنگامی که پیامبر از دنیا رفت ابوبکر محزون نگردید، چرا که حزن پس از پیامبر فایدهای در بر ندارد. بنابراین میتوان گفت: بیشک حزن و اندوه ابوبکر کاملتر از حزن و اندوه فاطمه (علیها السّلام) است.»[9] نتیجه را به عهده خوانندگان و همه منصفان میگذاریم.
پینوشت:
[1]. التنبّیه و الردّ علی معتقد قدم العالم و الحدّ، ص 7.
[2]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حرانی، مؤسسه قرطبة، ج 4، ص244. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. صحیح بخاری، بخاری، دار إبن کثیر، بیروت، ج 3، ص 1126.
[4]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حرانی، مؤسسه قرطبة، ج 4، ص248. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[5]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 4730.
[6]. المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 3، ص 4730.
[7]. مجمع الزوائد و منبع الفوائد، هیثمی، دارالریان للتراث، قاهرة، ج 9، ص 203.
[8]. المعجم الکبیر، طبرانی، موصل، ج 1، ص 108.
[9]. منهاج السنة النبویة، ابن تیمیه حرانی، مؤسسه قرطبة، ج 8، ص459. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
افزودن نظر جدید