علیحیدر، کشیشی که شیعه شد
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ احمد عبدالله زاده مهنه، دبیر گروه معارف هم مثل من باورش نمیشود که یک کشیش مسیحی آمریکایی هر سال در ماه مبارک رمضان قرآن را ختم کند و میپرسد: «این آقا چرا مسلمان نمیشود؟» من هم همین سؤال را از توماس مک اِلوِین (Thomas McElwain) میپرسم و او صادقانه میگوید: «گوش کن برادر احمد! من تازه مسلمان به دردبخوری نیستم، چون هنوز به کتاب مقدس اعتقاد دارم و مسلمانها از این مسأله خوششان نمیآید. از طرفی مسیحیان هم من را قبول ندارند، چون من محمد (صلی الله علیه و آله) و علی (علیه السلام) را قبول دارم. از طرف دیگر به قرآن هم اعتقاد دارم».
توماس مک الوین که حالا لذت میبرد، وقتی در چت و ایمیل او را «برادر علی حیدر» خطاب میکنم، از دانشگاه استکهلم دکتری ادیان تطبیقی دارد و سالهاست در دانشگاههای مختلف، از جمله همین دانشگاه و دانشگاه «تورکو» فنلاند به تدریس ادیان و نیز زبانهای کتاب مقدس مشغول است. کشیش سابق فرقه تعمیدی (باپتیست) مسیحیت، کتابها و مقالات متعددی هم درباره ادیان بومیان آمریکا، مسیحیت، یهودیت و اسلام دارد. «اسلام در کتاب مقدس»، «عقاید شیعه در کتاب مقدس»، «اسرار معنوی نماز» و «مکه در سپیده دم» از جمله کتابهایی است که بعد از مسلمان شدن نوشته است. اما پرحجمترین کتابش مجموعه چند جلدی «من و محبوب» است؛ ترجمه و شرح منظوم کتابهای مقدس یهود، مسیحیت و اسلام به انگلیسی که همین چند هفته پیش، آخرین بخش آن یعنی ترجمه منظوم قرآن کریم هم رونمایی شده است.
خب، حاضرید درباره مسلمان شدنتان حرف بزنیم؟
- بله. من مبلغ فرقه مسیحی «باپتیست» یا «تعمیدی» بودم و آشناییام با اسلام از طریق مسلمانانی صورت گرفت که میخواستند با من درباره «کتاب مقدس» بحث کنند. آنها درباره دیدگاه کتاب مقدس نسبت به خدا، توحید، حضرت عیسی (علیه السلام) و الوهیت او سؤالاتی میپرسیدند. من هم برای پاسخ دادن به این سؤالات، کتاب مقدس را با دقت بررسی میکردم. خودم به توحید اعتقاد داشتم، احکام حرام و حلال تورات را رعایت میکردم و شراب نمینوشیدم، به همین دلیل آنها من را «مسلمان» میخواندند. در آن روزهای دهه 80 میلادی، مردم بیشتر به دنبال نقاط اشتراک بودند تا موارد اختلاف و نزاع. من درباره برخورد با مسلمانان با مادربزرگ پدریام مشورت کردم که تحت تأثیر پدر خودش، بسیار به اسلام و مسلمانان علاقهمند بود. مثلاً یادم میآید در جریان گروگانگیری کارکنان سفارت آمریکا در ایران، او آشکارا از ایران حمایت میکرد و سر همین موضوع با همه بحث و جدل داشت. یا مثلاً از همان اول طرفدار آیت الله خمینی بود. بنابراین من هم تحت تأثیر مادربزرگم قرار گرفتم. وقتی دیدم تعالیم اسلام، و البته تشیع، با حرفهای مادربزرگم جور درمیآید، شهادتین را گفتم.
- کی و کجا؟
سال 1988 در لندن.
- یعنی پدر مادربزرگتان مسلمان بود؟
نه، او هم مسیحی تعمیدی بود، ولی ظاهراً پیرو شکلی خاص از اسلام هم بوده است.
- بیشتر توضیح میدهید؟
او و مادربزرگم اسم حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، حضرت علی (علیه السلام) و سایر ائمه را بلد بودند و به نوعی به آنها اعتقاد داشتند، ولی با قرآن سر و کاری نداشتند.
- اسم دوازده امام را از کجا میدانستند؟
نمیدانم. به کسی چیزی نمیگفتند، مثل اعضای یک گروه سری. ولی من از زمان افشای این اسرار با مشکلات زیادی روبه رو شده ام. خیلیها من را به دروغ و قصه پردازی متهم کردهاند. همفکران مادربزرگم ادعا میکردند که پیرو آیین دیرینهای هستند.
- از جزئیات تحقیقاتتان درباره اسلام بیشتر بگویید.
داستان من چندان جالب نیست! تحقیقات من با یک مصری اهل سنت آغاز شد. او میگفت چون مسیحیان گوشت خوک میخورند، پس باید کتاب مقدس خوردن آن را جایز بداند. من کتاب مقدس را با دقت بررسی کردم و اولین بار آن جا متوجه شدم که عقاید شیعه، بر خلاف اهل سنت، در کتاب مقدس آمده است. شیعیان دو عمل خاص دارند که با اهل سنت متفاوت است: سجده بر خاک و سینهزنی در عاشورا. کتاب مقدس هر دوی اینها را کاملاً تأیید میکند.
- میشود به چند نمونهاش اشاره کنید؟
کتاب مقدس، جز در دو مورد، حتی درباره همین سجده و سینه زنی، با عقاید و احکام شیعه تطبیق میکند. مثلاً در خروج 34:8 (باب 8 آیه 34)، یوشع 14:5، یوشع 6:7 و داوران 20:13 میتوانید سجده بر خاک و عزاداری را ببینید. من همه این موارد را در «اسلام در کتاب مقدس» آوردهام. انتشارات «قاضی» قبول کرد که آن را منتشر کند، قرارداد هم امضا کردیم. ولی پس از مدتی آن را لغو کردند و گفتند این کتاب «بیش از حد شیعی» است! من هم حاضر نشدم مطالب مربوط به تشیع را حذف کنم.
- پس بعد از دیدن رد پای عقاید شیعه در کتاب مقدس، مذهب تشیع را انتخاب کردید؟
بله. چون مقید بودم که عقاید و احکام کتاب مقدس را رعایت کنم و دیدم اتفاقاً چقدر شبیه احکام و عقاید شیعه است. من تشیع را نتیجه منطقی پیروی از کتاب مقدس میدانم و کتاب مقدس را همان طور که هست، قبول دارم، نه به صورتی که با سلیقه خودم جور دربیاید. کتاب مقدس، تشیع را به ما میآموزد. سعی میکنم درست همان طور که قرآن گفته با کتاب مقدس برخورد کنم، یعنی در هنگام مطالعه آن، کلمه به کلمه قرآن را هم مد نظر داشته باشم. با به کارگیری همین روش، به این نتیجه رسیدهام که هر چند در این کتاب تحریفاتی صورت گرفته، اما استخوان بندی کلی کتاب مقدس با صدر اسلام تفاوت چندانی نکرده است و انسان با بررسی صادقانه کتاب مقدس، به قرآن ایمان میآورد، همان طور که خود قرآن هم اشاره کرده است. بنابراین قرآن، آخرین وحی حقیقی از جانب خداوند است.
- پس چرا چندان تمایل ندارید خودتان را مسلمان معرفی کنید؟
من به هیچ کس نمیگویم مسلمانم. سالها پیش برای نماز به مسجد رفتم. وقتی از مسجد بیرون میآمدم، یکی پرسید: «مسلمانی؟» من هم جواب مثبت دادم. او گفت: «ان شاءالله» حالا هم هر وقت کسی این را از من بپرسد، میگویم: «ان شاءالله». در مسجدی در کویت از من پرسیدند که چرا همان اول شیعه شده ام. گفتم: «به خاطر اعتقاد شیعه به حالت میانه بین جبر و اختیار (امر بین الامرین). این را در کتاب «کافی» شیخ کلینی خوانده ام.» ولی شیخ مسجد گفت که این دلیل محکمی نیست و بنابراین، من مسلمان نیستم! من هم سعی میکنم که ادعای مسلمانی نکنم.
- با کافی و کتب حدیث شیعه از کجا آشنایی داشتید؟
بیش از 20 سال پیش، در لندن ترجمه انگلیسی هشت کتاب اول کافی را گیر آوردم که در ایران چاپ شده بود.
- آشنایی بیشتر با ائمه شیعه چه طور؟
کتابی از علامه طباطبایی خواندم که سالها پیش ترجمه شده است. همچنین در دهه 80 کتاب «ارشاد» شیخ مفید را هم به دست آوردم.
- در دوران تحقیق با علمای شیعه هم تماسی داشتید؟
نه. آن زمان در منطقه ما تقریباً هیچ شیعهای زندگی نمیکرد و من فقط از استفتائات آیت الله خمینی استفاده میکردم.
- استفتائات را از کجا تهیه میکردید؟
ترجمه انگلیسی کتاب استفتائات ایشان را در کتابخانه دانشگاه پیدا کردم. آن زمان فقط همین یک رساله به زبان انگلیسی پیدا میشد، ولی الآن خیلی زیاد شده است.
- از اعضای خانوادهتان هم کسی مسلمان شده است؟
دخترم که نسبت به مسیحیت خیلی متعصب است. همسرم رسماً شهادتین را نگفته است، اما پنهانی به احکام اسلام عمل میکند. ظاهر کردن مسلمانی در فنلاند دردسر دارد و باید جانب احتیاط را رعایت کرد.
- درباره امام علی (علیه السلام) هم نوشتهاید؟
بله. در «من و محبوب»، بهویژه در بخش «مکاشفه یوحنا» یعنی در پایان جلد چهارم کتابم، مطالب پراکندهای درباره امام علی (علیه السلام) نوشتهام. دوست دارم درباره مظلومیت و غربت حضرت علی (علیه السلام) از زبان شما بشنوم. این موضوع که حرف و درد آن حضرت را، چه در زمان خودش و چه بعدها، نفهمیدند و آن جفاها را به ایشان کردند. الآن هم فقط به این خاطر هنوز زندهام که خیلیها تفسیر من از مکاشفه یوحنا را نخواندهاند. من نه در بین مسیحیان جایی دارم، نه مسلمانان و نه یهود؛ چون میگویم کتاب مقدس از حضرت علی (علیه السلام) خبر داده است. امام علی (علیه السلام) را بیش از هر کسی در عالم دوست دارم.
افزودن نظر جدید