حزن ابوبکر در غار فضیلتی را ثابت نمیکند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فخر رازی در آیه غار «إِلاَّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَن...[توبه/40] گر او را يارى نكنيد، خداوند او را يارى كرد؛ آن هنگام كه كافران او را بيرون كردند، در حالى كه دوّمين نفر بود (و يك نفر بيشتر همراه نداشت)؛ در آن هنگام كه آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مىگفت: غم مخور...»، تلاش میکند که فضیلتی را برای خلیفه اول ثابت کند، ایشان در کتاب خود در ذیل آیه غار چنین میگوید: «اين سخن خداوند كه «محزون مباش» نهى از حزن به صورت مطلق است، و نهى اقتضاى دوام و تكرار را دارد، و اين اقتضاء مىكند كه ابوبكر بعد از آن هرگز محزون نشده باشد؛ چه قبل از مرگ، چه در هنگام احتضار و چه بعد از مرگ».[1]
پاسخ:
اولا درست است نهی دلالت بر تکرار و دوام دارد اما نهی سبب نمیشود که مخاطب هرگز مرتکب آن عمل نشود، واضح است که پذیرش نهی، بستگی به اعتقاد و ایمان فرد دارد. چه بسیار مردم هستند که نواهی الهی را مرتکب میشوند. اگر کلام فخر رازی درست باشد باید بگوییم که پس چرا ابوبکر در جریان هجوم به خانه حضرت زهرا اظهار محزون بودن و پشیمانی کرد.[2] ثانیاً حتی آیه غار بر خلاف سخن فخر رازی است. با دقت در کلمه "یقول" در آیه غار و طبق قاعده عربی (طبق قواعد عرب، فعل مضارع "یقول" دلالت بر استمرار یک امر میکند.) معلوم میشود که پیامبر اکرم پیوسته به ابوبکر میفرمود که محزون نباش، پس ابوبکر بر خلاف نهی پیامبر اکرم از حزن، همچنان محزون بود. ثالثاً بعضی از مفسرین اهل سنت گفتهاند: «حزن ابوبکر به خاطر ترس بر پيامبر بوده است كه مبادا ضررى به آن حضرت برسد؛ زيرا رسول خدا در آن زمان از ضرر در امان نبود».[3]
اما پاسخ به این گفتار:
اولاً وقتی طبق همین آیه ارامش و سکینه بعد از حزن ابوبکر بر پیامبر اکرم نازل شد؛ پس در اين صورت معنا ندارد كه ابوبكر پیوسته براى پیامبر اکرم محزون شود؛ ثانياً کسانی که میگویند ابوبکر بر جان پیامبر اکرم ترسیده بود دلیل و مدرکی ارائه نکردهاند. بلكه دليل بر خلاف آن وجود دارد؛ چرا كه اگر ابوبكر فقط بر جان رسول خدا ترسيده بود، رسول خدا مىفرمود: «لا تحزن ان الله معي؛ تو نگران من نباش كه خدا با من است» نه اين كه به صورت جمع بفرمايد: «لاتحزن ان الله معنا». ثالثاً اگر فرض کنیم که نگرانی ابوبکر برای رسول خدا بود، باز این حزن فضیلتی محسوب نمیشود؛ چون در همان بار نخست رسول خدا به وى يادآورى كرد كه خداوند با ماست و او را از حزن و اندوه منع كرد؛ اما ابوبكر به اين سخن پيامبر خدا اطمينان نكرد و بر نگرانى خود ادامه داد. دلیل، این جمله است «إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَن... زمانی که پیامبر اکرم پیوسته به ابوبکر میفرمود محزون نباش» که طبق قواعد عرب، فعل مضارع "یقول" دلالت بر استمرار یک امر میکند.
پینوشت:
[1].فخر رازی، التفسير الكبير ج 16 ص 53، دار النشر : دار الكتب العلمية، بيروت، 1421هـ / 2000م ، الطبعة الأولى
[2].الطبري، محمد بن جرير، تاريخ الطبري، ج 2، ص 353، ناشر: دار الكتب العلمية بیروت
الطبراني، المعجم الكبير، ج 1، ص 62، تحقيق: حمدي بن عبدالمجيد السلفي، ناشر: مكتبة الزهراء، الموصل، الطبعة: الثانية، 1404هـ، 1983 م
[3].إبن العربي، أحكام القرآن، ج 2، ص 515، تحقيق: محمد عبد القادر عطا، ناشر: دار الفكر للطباعة والنشر، لبنان
افزودن نظر جدید