فساد اخلاقی در دشمنان اهلبیت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «ابنه» نوعی بیماری و یا فساد اخلاقی در برخی مردان است که با ابتلا به آن، علاقه مییابند تا مردی با آنها جماع کند. با توجه به برخی از مطالبی که در کتب اهلسنت و مورد قبول وهابیت آمده، برداشت میشود که این مشکل و چند مشکل جنسی دیگر با دشمنی امیرمؤمنان و اهلبیت (علیهم السّلام) ارتباط داشته و نشانهای است که خداوند برای شناخته شدن این گروه در میان امت اسلام در نظر گرفته است. که در این باره به برخی روایات وارد شده در این باب میپردازیم:
- ابوجهل؛ دربارهی «ابوجهل» که در دشمنی نسبت به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گوی سبقت را از دیگران ربوده، گفته شده: «درباره ابوجهل گفته شده او «ابنهای» بوده است.»[1]
- ولید بن عبد الملک اموی؛ هنگامی که سلیمان بن عبد الملک جنازهی برادرش ولید را دید گفت: «برادرش پس از آن که او درگذشت، گفت: شهادت میدهم که او بسیار شرابخوار، بیشرم و فاسق بود و این بدکار میخواست با من نیز عمل ناپسند (لواط) انجام دهد و با این که من برادر او بودم از انجام این عمل با من بدش نمیآمد.»[2]
- حجّاج بن یوسف ثقفی؛ درباره وی که از خونریزترین دشمنان شیعه و اهلبیت (علیهم السّلام) بوده، نوشتهاند: «حجّاج به بیماری «ابنه» مبتلا بود. او جیرجیرکهای سیاه را میگرفت و بر موضع تحتانی خود قرار میداد تا با حرکت آنها لذت ببرد.[3]
- یحیی بن اکثم؛ او قاضی القضات خلفای عباسی، یکی از امامان و راویان مهم حدیث اهلسنت خصوصا در دو منبع روایی بسیار مهم آنان «سنن ترمذی» و «صحیح ابن حبّان» است که مناظره منجر به شکست او با امام جواد (علیه السّلام) مشهور است: «یحیی بن اکثم از امامان و علمای بزرگ اهلسنت و از بزرگان فقه، حدیث و صاحب اثر بود.»[4] ثعالبی از علمای بنام اهلسنت کتابی درباره القاب مشهور دارد که در آن، مشهورترین شخص در لواط را یحیی بن اکثم برشمرده و به تبع او خلفای بنیعباس را معرفی کرده و میگوید: «دربارهی لواطکار بودن یحیی بن اکثم گفتهاند: او از ثفر (بدنامترین شخص مشهور به لواط) و از قوم لوط نیز بدنامتر بود؛ به حدی که با دیدن هر جوان خوشسیمایی آب از دهانش جاری شده، رعشه بر بدنش افتاده و چشمانش به او خیره میگشت! وی در خانه خویش به جز نوجوان خوشسیما به خدمت نمیگرفت و میگفت: هنگامی که خداوند به اهلبهشت نعمت استفاده از جوانان خوشسیما را داده، چرا من در این دنیا از این نعمت، بهرهمند نگردم؟ همچنین او نوجوانان را نزد مأمون، زینت داده ویژگیهایشان را برمیشمرد و او را به این کار شنیع ترغیب کرده و میگفت: اینان شبها کار عروسان و روزها کار سوارکاران دلاور را انجام میدهند و در خانه، شکار، سفر و حضر به کار میآیند؛ به همین جهت مأمون نیز نظر وی را پذیرفته و راه وی را در پیش گرفت؛ معتصم نیز بدو اقتدا کرده تا آنجا که وی به جمع کردن غلامان، رو آورد و هشت هزار نفر از این غلامان را گرد خویش جمع نمود. بنی عباس به خاطر وی با غلامان در ارتباط بودند!... و حکایت شده روزی نگاه یحیی به برادر مأمون «واثق» که جوانی خوشسیما و بدون ریش بود افتاد، یحیی به او تبسمی کرد. مأمون با دیدن این صحنه گفت: از او بگذر و با وی کاری نداشته باش! یحیی گفت: ای امیرمؤمنان! سگ آتش نمیخورد! (یا بنا به ضرب المثل فارسی «چاقو دستهی خود را نمیبرد» و جریانات زشت دیگری که به علت زشتی بیش از حد آن، از بیان نمودن آن معذوریم.»[5] ابتلای یحیی بن اکثم به این فسق آشکار به قدری بود که با دیدن جوانان خوشسیما زبانش بند میآمد. فضلک رازی گوید: «همراه داود اصفهانی نزد یحیی بن اکثم رفتیم و ده پرسش از او داشتیم؛ پنجتای آن را پرسیدیم و او به خوبی پاسخ داد که در این هنگام جوان خوشسیمایی وارد شد. تا نگاه یحیی به او افتاد از حالت عادی خارج شد و دیگر نتوانست پاسخ دهد؛ داود گفت: برخیز که عقل از سر این شخص، پرید.»[6]
- بسیاری از «خلافی عباسی»؛ بسیاری از خلفای عباسی به عمل شنیع لواط مبتلا بوده و توسط یحیی بن اکثم به این سو ترغیب میشدهاند و این موضوع تا حدّی نزد آنان عادی شده بود که احمد بن ابی نعیم در حضور مأمون این شعر را سرود: «حاکم ما (مأمون) اهل رشوه و قاضی ما (یحیی بن اکثم) اهل لواط است و بدترین بدیها آن است که از رؤسا سر زند.»[7]
- قاعده کلی در ویروس «ابنه» برای دشمنان امیرمؤمنان (علیه السّلام)؛ با توجه به افرادی که نمونههایی از آنها بالاتر اشاره شد گویا این قاعده کلی به دست میآید که همهی دشمنان اهلبیت (علیهم السّلام) به این بیماری مبتلایند؛ چنان که ابن ابی الحدید معتزلی گوید: «هیچ شخصی مبتلا به «ابنه» را نیافتیم، مگر آن که پس از تحقیق درباره او پیبردیم که او ناصبی و دشمن اهلبیت (علیهم السّلام) است.»[8] همچنین ابن اثیر جزری از تاریخنگاران بزرگ اهلسنت و مورد قبول وهابیت در کتاب تاریخ مشهور خود روایتی از امام جعفر صادق (علیه السّلام) را نقل کرده که آن حضرت فرمود: «انسان «ابنهای» نمیتواند ما اهلبیت (علیهم السّلام) را دوست بدارد.»[9]
پینوشت:
[1]. تاج العروس، زبیدی، دار الهدایة، ج 10، ص 326.
[2]. تاریخ الطبری، طبری، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 4، ص 246.
[3]. شرح نهج البلاغة، إبن ابی الحدید معتزلی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 7، ص 164.
[4]. البدایة و النهایة، أبوالفداء، مکتبة المعارف، بیروت، ج 10، ص 316.
[5]. ثمار القلوب فی المضاف و المنسوب، ثعالبی، دار المعارف، قاهرة، ج 1، ص 156.
[6]. سیر أعلام النبلاء، ذهبی، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 12، ص 10.
[7]. تاریخ مدینه دمشق، إبن عساکر، دار الفکر، بیروت، ج 64، ص 81.
[8]. شرح نهج البلاغة، ابن ابی الحدید معتزلی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ج 7، ص 164.
[9]. النهایة فی غریب الأثر، ابن اثیر جزری، المکتبة العلمیة، بیروت، ج 5، ص 114.
دیدگاهها
farham
1395/04/27 - 23:54
لینک ثابت
سلام. فکر می کنم که برای بیان
یونس
1395/04/31 - 09:35
لینک ثابت
مگر اینکه شما کلا منکر تاریخی
حمید
1396/09/26 - 19:58
لینک ثابت
اتفاقا اشکار کردن این خصوصیت
مختار
1395/04/28 - 00:15
لینک ثابت
دشمن ترین دشمنان اهل بیت هم
ناشناس
1395/04/28 - 03:09
لینک ثابت
داعش دیگه داعش عزیزم داعش...
یونس
1395/04/31 - 09:36
لینک ثابت
تبارک الله و احسنت
050
1395/05/11 - 11:03
لینک ثابت
چرا معروف ترین ابنه ای رو
افزودن نظر جدید