دو نفری كه نفر سوم آنها خداوند است (بررسی آیه غار)
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فخر رازی از مفسرین اهل سنت در قسمتی از کتاب خود برای افضلت ابوبکر با توجه به آیه غار چنین استدلال میکند: «در روايات آمده كه ابوبكر زمانی كه غمگين شد، رسول خدا به او فرمود که چه خيال میكنی درباره دو نفری كه نفر سوم آنها خداوند است. ترديد نيست كه اين مقام بلند و درجه رفيعی است.»[1]
اما در نقد این سخن چند نکته لازم است:
روایت مورد استدلال فخر رازی این است: «از ابوبكر نقل شده است كه من به رسول خدا در آن زمان كه در غار بودم گفتم: اگر يكی از آنها زير پاهايش را نگاه كند، ما را خواهد ديد، آن حضرت فرمود: چه خيال میكنی درباره دو نفری كه نفر سوم آنها خدا است.»[2]
- بررسی سند روايت: در سند اين روايت أنس بن مالك وجود دارد. وقتی که احوالات این شخص را بررسی میکنیم، او از دشمنان اهل بيت (عليهم السلام) محسوب مىشود و در موارد بسيارى عداوت و دشمنى خود را با امير مؤمنان آشكار كرده است؛ از جمله در قضيه يادآورى حديث غدير كه اميرمؤمنان (عليه السلام) از صحابهاى كه در آن جا حضور داشتند درخواست كرد آن چه را كه از زبان رسول خدا شنيدهاند شهادت دهند، عدهاى از ياران وفادار رسول خدا برخاستند و شهادت دادند؛ اما أنس بن مالك بهانه آورد كه من پير شدهام و دچار فراموشى شدهام. امير مؤمنان (عليه السلام) او را نفرين كرد و به مرض برص مبتلا شد.[3] قرآن درباره کسانی که کتمان شهادت میکنند، میفرماید: «وَلا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَمَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ وَاللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ عَليم.[بقره/282] و شهادت را كتمان نكنيد! و هر كس آن را كتمان كند، قلبش گناهكار است. و خداوند، به آنچه انجام مىدهيد، داناست.»
حسادت انس نسبت به علی (علیه السلام) در قضيه طير؛ مسأله ديگرى كه عداوت و حسادت شديد انس بن مالك را نسبت به اميرمؤمنان (عليه السلام) ثابت مىكند، قصه طير مشوى (مرغ بريان) است. حاكم نيشابورى این حدیث را با سند صحیح نقل میکند: «از انس بن مالك روايت شده كه من خادم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بودم. در يكى از روزها، مرغ بريان شدهاى به حضور مبارك رسول خدا اهداء شد. رسول خدا فرمود: بار پروردگارا! بهترين آفريدهات را بفرست تا با هم اين غذا را تناول كنيم. من هم به دنبال اين دعا گفتم: پروردگارا! يكى از انصار را براى تناول اين مرغ برسان. انس گويد طولى نكشيد كه على آمد و در زد. -من از اين كه دعا به اجابت نرسيد ناراحت شدم- گفتم: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سرگرم انجام كارى است (به اين بهانه از ورود على عليه السّلام به خانه رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله جلوگيرى كردم) پس از اندك فاصلهاى على دوباره آمد. باز هم اجازه ورود ندادم و گفتم: رسول خدا (صلی الله علیه و آله) سرگرم كارى است. بار سوّم آمد، خواستم اين بار هم مانع شوم، رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: در را باز كن! بنا به دستور رسول خدا در را گشودم. على وارد شد. رسول خدا فرمود: يا على! علت تأخيرت چه بود؟ به عرض رسانيد: يا رسول الله! اين سومين بار بود كه اجازه ورود خواستم، انس مانع مىشد و مىگفت كه شما سرگرم كارى هستيد و به همين علت در خانه را به روى من باز نمىكرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) خطاب به انس، فرمود: چرا در را به روى على عليه السّلام نگشودى؟ عرض كردم: دعاى شما را شنيدم و دوست مىداشتم كه مردى از قوم من بيايد و با شما در تناول اين مرغ شركت نمايد! رسول خدا فرمود: «البته طبيعى است كه انسان قوم خويش را دوست بدارد».[4]
- بررسی دلالت روايت: آیا روایت مورد استدلال فخر رازی فضیلتی برای ابوبکر ثابت میکند؟
پاسخ:
اصل روایت این بود که : «ما ظَنُّكَ يا أَبَا بَكْرٍ بِاثْنَيْنِ الله ثَالِثُهُمَا؛ چه گمان مىكنى در باره دو نفرى كه نفر سوم آنها خدا است؟». انصافا با کمی دقت در این جمله میبینیم که اصلا این جمله فضیلتی را ثابت نمیکند. بر فرض اثبات فضیلت، آيا ابوبكر به اين مطلب ايمان داشت؟ آيا ابوبكر به اين سخن پيامبر اعتماد كرد و از حزن او كاسته شد؟ اگر ابوبکر ایمان داشت که خدا با اوست پس چرا پیامبر پیوسته به او میفرمود «إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ» او به همراه خود مىگفت: غم مخور، خدا با ماست» فعل "یقول" مضارع است و دلالت بر استمرار یک عملی میکند، با این وجود معنا این است که: «پیامبر اکرم پیوسته به او میگفت محزون نباش» سوال این است که ابوبکر با اینکه معجزاتی چون، تار تنیدن عنکبوت و تخمگذاری بلافاصله کبوتری در جلوی غار را با چشم خود دید؛ اما چگونه است که با این وجود پیوسته محزون بود؟
بنابراين، روايت مورد استدلال فخر رازی فضيلتى را براى ابوبكر ثابت نمیکند؛
پینوشت:
[1]. فخر رازی، التفسير الكبير أو مفاتيح الغيب ،ج 16 ص 52، دار النشر : دار الكتب العلمية - بيروت - 1421هـ - 2000م ، الطبعة : الأولى
[2]. بخاری، صحيح البخاري، ج 3، ص 1337، ح3453، كتاب فضائل الصحابة، تحقيق د. مصطفي ديب البغا، ناشر: دار ابن كثير، اليمامة - بيروت، الطبعة: الثالثة، 1987 م
[3]. الدينوري، المعارف، ج 1، ص 580، تحقيق: دكتور ثروت عكاشة، ناشر: دار المعارف - القاهرة.***إبن أبيالحديد، شرح نهج البلاغة، ج 19، ص 98، تحقيق محمد عبد الكريم النمري، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت، الطبعة الأولى، 1418هـ
[4]. الحاكم النيسابوري، المستدرك علي الصحيحين، ج 3، ص 141، تحقيق: مصطفي عبد القادر عطا، ناشر: دار الكتب العلمية، بيروت الطبعة الأولى، 1411ه/ 1990م.
افزودن نظر جدید