رقص در مسجد و تشویق برای تماشای آن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مواردی که به پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) و صحابه ایشان در کتب حدیثی نسبت داده شده است، رقص و بازی آنان در مسجد النبی و تأیید پیامبر اکرم و تماشای ایشان است، که در چند روایت مشابه و با حالتهای مختلف توصیف گردیدهاند؛ متأسفانه در کتب معتبر حدیث تشویق پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) نسبت به یکی از همسرانشان برای تماشای رقص مردان در مسجد آورده شده و حالتهای مختلفی که از تماشا نمودن ایشان ذکر شده، جعلی بودن آن احادیث را محرز مینماید، و توهینی به پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) است که قابل توجیه نمیباشد.
مثلاً در حدیثی آمده که پیامبر عایشه را در عبای خود پوشاند تا به بازی نگاه کند: «قالت عائشة: لقد رأيت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) يوماً على باب حجرتي والحبشة يلعبون في المسجد و رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) يسترني بردائه انظر إلى لعبهم.[1] عایشه گفت: روزی رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) را بر در حجره خود دیدم؛ در حالی که حبشیها در مسجد بازی میکردند. رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا در ردای خود پوشانده بود و من هم به بازی آنان نگاه میکردم.» «عن عائشة قالت كان الحبش يلعبون بحرابهم. فيسترني رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) وانا انظر فما زلت انظر حتى كنت انا انصرف فاقدروا قدر الجارية الحديثة السن تسمع اللهو.[2] زهری از عروه روایت کرد که عایشه گفت: حبشیها با نیزههای خود بازی میکردند و رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا پوشاند و من تماشا میکردم، همواره نگاه میکردم تا از آن منصرف شدم؛ پس تمایل دختر خردسال را به شنیدن و دیدن بازی سنجش نمایید.» «عن الزهري عن عروة عن عائشة قالت: رأيت النبي (صلى الله عليه و آله و سلم) يسترني بردائه وانا انظر إلى الحبشة يلعبون في المسجد حتى أكون انا الذي أسأم فاقدروا قدر الجارية الحديثة السن الحريصة على اللهو.[3] زهری از عروه روایت کرد که عایشه گفت: به یاد دارم که پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا با ردای خود میپوشاند و من به حبشیها نگاه میکردم که در مسجد بازی میکردند تا از دیدنشان خسته و ملول شدم؛ پس حالت دختر خردسال را بسنجید که تا چه حد به سرگرمی علاقه دارد.»
ولی در یک حدیث حالت تماشای آنان به این صورت توصیف شده است، و همچنین تشویق آنان توسط پیامبر اکرم(صلى الله عليه و آله و سلم): «عن عائشة قالت: ... كان يوم عيد يلعب السودان بالدرق والحراب. فإما سألت رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و إما قال: تشتهين تنظرين. فقالت: نعم. فأقامني وراءه خدي على خده، و يقول: دونكم يا بني أرفدة! حتى إذا مللت. قال: حسبك. قلت: نعم. قال: فاذهبي.[4] عایشه گفت: روز عید بود و سپاهیان با سپر چرمی و آلات جنگی بازی میکردند، یا من از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) تقاضا کردم یا او خود به من گفت: آیا میخواهی بازی آنان را ببینی؟ عایشه گفت: آری. آرنج من بر دوش پیامبر بود و گونه من با گونه پیامبر تماس داشت و فرمود: بازی کنید ای بنیارفده! تا این که از دیدن آن سیر خسته شدم، فرمود: بس است؟ گفتم: آری. فرمود: برویم.» «عن عائشة قالت: جاء حبش يزفنون في يوم عيد في المسجد، فدعاني النبي (صلى الله عليه و آله و سلم)، فوضعت رأسي على منكبه. فجعلت انظر إلى لعبهم، حتى كنت انا التي انصرف عن النظر إليهم.[5] عایشه گفت: در روز عید و در مسجد، حبشیان با سلاح خویش میرقصیدند و لذا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا به سوی خود خواند و من سرم را بر شانه ایشان نهادم و به بازی و رقص آنان نگاه کردم.»
و یا در حدیث دیگری حجاب عایشه را خود پیامبر دانسته است: «أخبرتني عائشة انها قالت للعابين: وددت انى أراهم. قالت: فقام رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) و قمت على الباب، انظر بين اذنيه وعاتقه، و هم يلعبون في المسجد.[6] عایشه در مورد رقاصان گفت: دوست داشتم که بازی و سرگرمی آنان را نگاه کنم. از همین رو رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) بر در منزل ایستاد و من نیز پشت سر ایشان ایستادم و در فاصله بین گوش و گردن ایشان نگاه میکردم، در حالیکه آنان در مسجد بازی میکردند.»
در این روایات متناقضی که ظاهراً یک مرتبه واقع شده، ولی با تعابیر مختلف بیان گردیده، مطالبی جعلی وجود دارد که برای توجیه آنها اینگونه بیاناتی توسط شارحان مطرح گردیده است:
ابن حجر عسقلانی از قول نووی بیان میکند: حکم نگاه کردن زن به بازی و رقص حبشیها، اگر با شهوت باشد و ترس از افتادن به گناه باشد، قطعاً حرام است؛ اما اگر بدون شهوت باشد، قول صحیحتر این است که باز هم حرام است، پس احتمال میدهیم که این جریان قبل از بلوغ عایشه اتفاق افتاده است، و قبل از نزول آیه حجاب بوده است، و یا میتوان گفت که عایشه به آنها (بدن و صورت آنان) نگاه نمیکرده، بلکه به بازی و رقص آنان مینگریسته است و بدون قصد شاید نظرش بر حبشیها هم میافتاده.[7] در جای دیگری ابن حجر میگوید: روایات مختلف است و در بعضی آمده است که حبشیان میرقصیدند و بچه ها دور آنها بودند، پیامبر اکرم خود از عایشه سؤال نمود که آیا میخواهی رقص حبشیان را ببینی. و این حدیث صحیح می باشد،[8] ولی خود اعتراف نموده است که در طریقی از این حدیث زمان آن را بعد از برگشت از حبشه دانسته، که بعد از نزول آیه حجاب است و طبق نظر مردود خودشان حساب کرده و گفته است که در آن زمان، عایشه 16 ساله بوده است.[9] و طبق نظر صحیح عایشه در آن زمان بین 25 تا 32 سال سن داشته است.[10] حال معلوم نیست که این روایات برای آن جعل شده است که روایات جعلی ازدواج عایشه در کودکی را تثبیت نماید، یا قصد جایز شمردن رقص آن هم در مسجد پیامبر را نشان دهد، تا تأییدی باشد بر رسم مردم مدینه که آوازخوانی و غنا را دوست داشتند و عادتشان بود.[11]
انصاف این است که حتی اگر بخواهیم بگوییم که عایشه در زمان ازدواج بچه بوده، رقص حبشیان در مسجد پیامبر هم جایز باشد، نباید چنین توهینی را به پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بپذیریم که زنش را در مسجد بر دوش خود قرار داده یا از پشت او را گرفته، به صورتی که آرنج عایشه بر دور گردن پیامبر و گونه عایشه به گونه پیامبر چسبیده باشد، و خود پیامبر حجاب عایشه باشد، و بماند تا خود عایشه خسته شود؛ شاید این مطالب برای پدر همراه دختر سه تا پنج سال معقول باشد، نه برای شوهری با همسر 16سال (طبق نظر مشهور اهل سنت) تا 30 سال (طبق نظر صحیح و واقعی).
آیا این اراجیف که به پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) بسته شده است، نباید مورد پالایش قرار گیرد، تا مورد سوء استفاده دشمنان اسلام قرار نگیرد، و تا چه حدی باید بر صحت صحیح بخاری و صحیح مسلم پافشاری کنیم، و هتک حرمت به پیامبر گرامی اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم) را بپذیریم. مخصوصاً وقتی که می بینیم در حدیث دیگری آمده که عمر در مقابل کار سخیف آنان در مسجد پیامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) نهی از منکر نموده و با آنان مقابله کرده است: «عن أبي هريرة قال: بينا الحبشة يلعبون عند النبي (صلى الله عليه و آله و سلم)، دخل عمر فأهوى إلى الحصباء، فحصبهم بها. فقال: دعهم، يا عمر! [12] زهری از ابوهریره نقل میکند که گفت: در حالی که حبشیان با سلاح خود در حضور پیامبر بازی میکردند، عمر وارد شد و سنگریزه برداشت و به طرف آنان انداخت. پیامبر فرمود: ای عمر! ایشان را به حالشان واگذار.»
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1402ق، ج1، ص117.
[2]. همان، ج6، ص147.
[3]. همان، ج6، ص159.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج3، ص23.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج7، ص92.
المصنف، عبدالرزاق، ج10، ص465.
السنن الکبری، نسائی، بیروت: دار الكتب العلمية، 1411ق، ج5، ص308.
المعجم الکبیر، طبرانی، دار إحياء التراث العربي، ج23، ص179.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج6، ص270.
[4]. صحیح بخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1402ق، ج3، ص228.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج3، ص23.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج10، ص218.
[5]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج3، ص23.
[6]. همان.
مسند احمد، احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، ج6، ص166.
[7]. فتح الباری، ابن حجر، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج2، ص371.
[8]. همان، ص370.
[9]. همان، ج9، ص295.
[10]. رجوع کنید به: «سن ام المؤمنين عایشه هنگام ازدواج با پيامبر»
[11]. سیر اعلام النبلاء، ذهبی، بیروت: مؤسسة الرسالة، 1413ق، ج8، ص306.
[12]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1402ق، ج3، ص227.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج3، ص23.
دیدگاهها
ناشناس
1394/03/03 - 23:57
لینک ثابت
انگار این زن هرچه عقده وانشده
افزودن نظر جدید