شاخصههای عرفان اسلامی در کتاب و سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حقیقت عرفان عبارت است از رؤیت و شهود قلبی ذات اقدس باریتعالی. در واقع عرفان شناخت خدای متعال و صفات و افعال او است که نه از راه فکر و استدلال، بلکه از طریق ادراک قلبی و دریافت باطنی حاصل میشود. عرفان یعنی شناخت خدا؛ ولی نه غایبانه و از راه عقل و برهان، بلکه با قلب و دل و رؤیت حضور او در روح و جان. از طرفی رسیدن به چنین مقامی نه تنها آخرین مرتبه کمال انسانی است، بلکه هدف نهایی خدای متعال از خلقت انسان نیز همین میباشد. خداوند متعال در قرآن کریم میفرمایند: «وَ ما خَلَقتُ الجِنَّ وَ الاِنسَ اِلاّ لِیَعبُدونَ [ذاریات/56] و جن و انس را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند.» با توجه به آیه فوق هدف خداوند متعال از آفرینش انسان این بوده که او «عبد» ساخته شود و سرمنزل مقصودی که انسان باید به آن برسد «عبودیت» است. البته عبد شدن نیز خود در واقع مقدمهای برای «تقرب» و «وصول» الی الله است. عرفان حقیقی و اصیل در کتاب و سنت دارای شاخصه و صفاتی است که آن را از سایر عرفانهای غیرحقیقی متمایز میکند. در اینجا بر آنیم که به مواردی از شاخصههای عرفان در آینه کتاب و سنت بپردازیم.
الف) مطابقت با فطرت
یکی از ویژگیهای عرفان حقیقی، مطابقت آن با فطرت انسانی است. اصولاً ریشه و اصل حقیقت عرفان که «قرب به خدا» و «روئیت و شهود حضور او» است گرایشی فطری است. یکی از نشانههای ادیان باطل همین است که مشتمل بر افکار و قوانینی هستند که با فطرت انسانی سازگار نیست. قران کریم دراینباره میفرماید: «فَاَقِم وَجهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فَطرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النّاسَ عَلَیها لا تَبدیلَ لِخَلقِ الله ذلک الدِّینُ القَیِّم [روم/30] پسروی خود را با گرایش تمام بهحق بهسوی دین کن، با همان سرشتی که خدا، مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار.» در روایات در تفسیر این آیه آمده است که یعنی آنها را بر فطرت توحید آفرید.[1]
ب) همهجانبه بودن
ویژگی دیگری که بر اساس تحلیل عقلی میتوان برای عرفان صحیح و حقیقی برشمرد، «همهجانبه بودن» است. ازجمله ویژگیهای عرفان صحیح این است که با همه ابعاد وجود انسان و تمام شئون زندگی او مرتبط باشد و تنها مخصوص یک یا چند بُعد یا شأن او نباشد این ویژگی نیز مانند ویژگی مطابقت با فطرت، با مراجعه به کتاب و سنت قابلتأیید است. انسان موجودی است دارای ابعاد بسیار گوناگون. خداوند متعال جهات مختلفی را در وجود انسان به همآمیخته و درنتیجه معجونی ساخته است که به تعبیر عرفا «مظهر جمیع اسماء و صفات الهی» است. در سوره مبارکه بقره آمده است که خداوند متعال زمانی که به فرشتگان گفت: «من در زمین جانشینی خواهم گماشت»، فرشتگان معترض شدند و گفتند کسی را میگماری که در زمین فساد و خونریزی به راه میاندازد، خداوند متعال در جواب آنان فرمود: «انّی اعلمُ ما لا تعلمون [بقره/30] من چیزی میدانم که شما نمیدانید» و دنباله آیه که تعلیم اسماء به حضرت آدم را نقل میکند که خداوند همه اسماء را به او آموخت و از ملائکه خواست که اگر آن اسماء را میدانند بیان کنند. پس استعدادی در وجود انسان هست که میتواند همه اسمای الهی را ظاهر کند و مظهر همه آنها بشود. انسان باید علاوه بر همه مشغولیتهایی که دارد در همه حالات و احوال به یاد خدا باشد، «اَلَّذینَ یَذکُرونَ اللهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ علی جُنوبِهِم؛ [آلعمران/195] همانان که خدا را در «همه احوال» ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد میکنند.» بنابراین آن انسانی کامل است که بتواند مظهر همه اسما و صفات باشد، وگرنه همه حیوانات نیز میتوانند اسمی از اسمای الهی را بهعنوان ذکر خدا بگویند. قرآن کریم میفرماید همهچیز تسبیحگوی خدا است: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَ الاَرضُ وَ مَن فِیهِنَّ وَ اِن مِن شیءٍٍٍ اِلاّ یُسَبِّحُ بِحَمدِه،[اسراء/44] آسمانهای هفتگانه و زمین و هرکس که در آن است او را تسبیح میگویند، و هیچچیز نیست مگر اینکه در حال ستایش، تسبیح او میگوید.»
ج) عدم مخالفت با شریعت
این ویژگی نیز در جایجای کتاب و سنت مورد تأکید قرارگرفته و نظیر دو ویژگی قبلی، علاوه بر عقل از ناحیه شرع نیز تأیید میشود. در آیات متعددی از قرآن بر اطاعت از خدا و رسول و دنبالهروی نکردن از غیر خدا و رسول تأکید شده است.[2] به برخی آنها اشاره میکنیم. «اِتَّبِعوا ما اُنزِلَ اِلَیکُم مِن رَّبِکُم وَ لا تتَّبِعوا مِن دونِهِ اَولیاءََ [اعراف/30] آنچه را از جانب پروردگارتان به سوی شما فرو فرستاده شد، پیروی کنید؛ و از اولیاء و معبودهای دیگری پیروی مکنید.» «وَهذا کِتابٌ اَنزَلناهُ مُبارَکٌ فَاتَّبِعوهُ واتَّقوا لَعَلَّکُم تُرحَمُون [انعام/155] و این کتابی مبارک است که ما آن را نازل کردیم؛ پسازآن پیروی کنید و پرهیزکاری نمایید، باشد که مورد رحمت خدا قرار گیرید.»
پینوشت:
[1]. محمدتقی مجلسی، بحارالانوار،ج 3، ص277، باب 11، روایت6
[2]. برگرفته از کتاب در جستجوی عرفان اسلامی، تالیف علامه مصباح یزدی
افزودن نظر جدید