شیعه شدن پروفسور استویلی کلود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ پروفسور استویلی کلود از نحوه آشناییاش با اسلام میگوید: «پدرم ژنرال ارتش بود. به کشورهای مختلفی رفتیم تا اینکه در فرانسه مقیم شدیم. وضع زندگی خانوادگی ما خیلی خوب بود و ما یک شرکت هواپیمای خصوصی داشتیم که برای مسافرت سران کشورها آن را اجاره میدادیم. من در دانشگاه روزنامهنگاری و خبر فارغالتحصیل شدم و برای مأموریتی وارد ایران شدم. در تهران با کتب زرتشتی آشنا شدم و سفری به یزد برای مطالعه بیشتر داشتم. شبی دو جوان مسلمان یزدی با من وارد گفتگو شدند. آنها گفتند: «شما که دنیا را دیدهاید و تحقیق و مطالعه کردهاید، آیا در مورد خودتان نیز تحقیق کردهاید؟ خودشناسی از همه اینها مهمتر است. از کجا آمدهایم؟ برای چه آمدهایم؟ و به کجا خواهیم رفت؟»
این سؤالات یک غوغای درونی در من ایجاد کرد. فطرت خداجویی مرا بیدار کرد. شبها خواب راحت نداشتم و درگیر پاسخ به این سؤالات بودم. به تهران بازگشتم و کتابهای در مورد زرتشتیان را برگرداندم و گفتم من از آنها چیزی نمیفهمم. حرفهای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) تذکر و بیداری فطرت است. من بعد از آن به جاهای مختلف ایران سفر کردم، به کشورهای مختلف نیز مسافرت کردم. حدود سه سال و نیم جهانگردی داشتم و ادیان مختلف را مطالعه و تحقیق کردم تا اینکه به مالزی رسیدم و باز با مسلمانان برخورد کردم و گفتم حقیقتاً دین زنده و کامل اسلام است و بقیه ادیان منسوخ شدهاند و حقیقت چندانی از آنها باقی نمانده است. بعد از مالزی به فیلیپین و اندونزی و ویتنام سفر کردم. وقتی آمریکاییها میبینند که من با مردم ویتنام گرم گرفتهام، از آنجا بیرونم کردند و به هند و برخی دیگر از کشورها رفتم تا اینکه به فرانسه بازگشتم. به فطرت خودم بازگشتم و هواپیماها و ماشینهایم را فروختم و یک مزرعه خریدم و شروع کردم در آن کار کردن و زندگی خود را تأمین کردن. از پستچی خواستم که دیگر از جاهای مختلف برایم نامه نیاورد. سعی کردم خودم را تصفیه و تزکیه کنم و با پرورش گاو و گوسفند حدود ده سال زندگی خود را گذراندم. بعد از ده سال، باز فکر کردم که به مقصود خود نرسیدم، یک قایق ساده بادبانی و بدون موتور درست کردم و حدود دوازده سال روی آب بودم و به جاهای مختلف سفر کردم تا اینکه به جبل الطارق رسیدم در آنجا از خدا خواستم که شخصی را به من معرفی کند تا حقیقت را به من نشان دهد. اولین شخصی را که دیدم یک ماهیگیر بود، من در مورد اسمای الهی مطالعه کرده بودم. رفتم پیش او و گفتم من میخواهم در مورد «یا» در «یا الله» تحقیق کنم. ماهیگیر مرا به یک نفر ماهیگیر دیگر که اهل بحث و گفتگو بود، معرفی کرد. آن ماهیگیر یک عالم سنی بود. در تعاملی که پیدا کردیم اشتباهاً قطعهای از دعای کمیل را که از کشور دیگری به دستش رسیده بود، داخل ضبط گذاشت و پخش کرد، اما بلافاصله قطع کرد و گفت این دعای کمیل، حرف کافران است. من گفتم این دعای بسیار عالی و اسلامی بود و از آن به بعد من با دوست شیعی آن عالم آشنا و شیعه شدم و اتفاقاً همان عالم سنی نیز بعد از آن شیعه شد.
بعد از شش ماه پلیس آنجا به من مشکوک شد که به چه دلیلی به اینجا آمدهای و برنامه تو چیست؟ گفتم اگر بگویم که خدا مرا فرستاده است، باور نمیکنید. اما به هر حال به دلیل اینکه دوست من از علمای آنجا بود، زیاد مرا اذیت نکردند و بالاخره به فرانسه بازگشتم و کتب مختلفی را تدوین کردم؛ کتابهایی در مورد اهل بیت با کمک همسرم نوشتم. کتابی در مورد حضرت زهرا (سلامالله علیها) نوشتم. وقتی مطالعه میکردم دیدم حضرت زهرا (سلامالله علیها) یک شخصیت جهانی است. بهترین همسر برای شوهرش، بهترین مادر برای فرزندانش، بهترین دختر برای پدرش است و از هر لحاظ بهترین است. این بهترین شخص، در همه زمینهها صحبت کرده است: سیاست، فقه، جامعه شناسی و ... تمام این مسائل از نظر کلی، از یک خانم 18 ساله است، در غرب ما یک نمونهای برای خانمها نداریم. شاید بتوان حضرت مریم را نام برد اما او همسر نداشته است، او مادر نبوده و فرزندش از طریق یک معجزه بوده است. پس او یک الگوی کاملی نیست.
ما این را مطرح کردیم که ای خانمهای فرانسه! تا سال 1965 یک زن فرانسوی حق و حقوقی نداشته است. مثلاً اگر در فرانسه یک ازدواجی صورت میگرفت، تمام دارایی زن به مرد منتقل میشد و این حقوق بشری که در غرب از آن دم میزدند، حقوق مرد بود نه زن؛ و ما حقوق بشر حقیقی را در گفتار حضرت زهرا (سلام الله علیها) پیدا کردیم. به همان نحو در مورد حضرت علی (علیهالسلام) شروع به تحقیق کردم. به نامه حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر مراجعه کردم که حضرت به مالک اشتر میفرماید با مردم مصر به خوبی رفتار کن چرا که یا برادر دینی تو هستند و یا اینکه مانند تو انسان هستند. این در حالی است که مسیحیان تنها در سال 1962 به دیگران اجازه آزادی داد. میبینیم که حکومت حضرت علی (علیهالسلام) چقدر حتی از حکومتهای کنونی جلو بوده است. من کتابهای مختلف اسلامی مانند بخشهایی از اصول کافی، صحیفه سجادیه و ... را به فرانسوی ترجمه کردهام. ما مانند مرده ای هستیم که زنده شدیم و هیچ وقت مثل شما که در بطن تشیع بودید نیستیم و هر روز بر دانش و آگاهی ما اضافه میشود. از ما درخواست میشود که از رییس جمهور آمریکا حمایت کنیم، اما مسئله اینجاست من چطور میتوانم از یک مسیحی نما که امروز یا فردا میمیرد پیروزی کنم، در صورتی که اگر از امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) حمایت نمایم ما را رها نمیکند و همیشه و تا بهشت همراه ما هستند. من به پیشوای عدالت مهدی موعود عشق میورزم.»
افزودن نظر جدید