توهین و فحاشی نماینده دراویش پس از دعوت به مناظره

  • 1393/08/30 - 02:27
حجت‌الاسلام عبدالرحیم بیرانوند، کارشناس و پژوهشگر در حوزه فرق، در گفتگو با خبرنگار فرقه نیوز در قم با اشاره به برگزاری مناظره با نماینده دراویش گفت: «پیش‌بینی بنده این بود که مثل همیشه دراویش به‌جای پاسخ به دعوت مناظره، فرافکنی کرده و با فحاشی و هتاکی از برگزاری این مناظره خودداری کنند». وی ادامه داد: «تاریخ نشان داده است که هرگاه این گروه دعوت به مناظره...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حجت‌الاسلام عبدالرحیم بیرانوند، کارشناس و پژوهشگر در حوزه فرق، در گفتگو با خبرنگار فرقه نیوز در قم با اشاره به برگزاری مناظره با نماینده دراویش گفت: «پیش‌بینی بنده این بود که مثل همیشه دراویش به‌جای پاسخ به دعوت مناظره، فرافکنی کرده و با فحاشی و هتاکی از برگزاری این مناظره خودداری کنند». وی ادامه داد: «تاریخ نشان داده است که هرگاه این گروه دعوت به مناظره شده‌اند از آن فرار نموده و هنگامی که حاشیه امنی برای خود پیدا کرده‌اند، شروع به فحاشی و هتاکی می‌کنند. البته وقتی در آموزه‌های صوفیه علم گریزی و علم‌ستیزی موج می زند، انتظار بیشتری هم از آنان نمی‌رود.»

حجت‌الاسلام بیرانوند با اشاره به فحاشی‌های صورت گرفته توسط نماینده این فرقه گفت: «مصطفی آزمایش در وب سایت کمیته به‌اصطلاح دفاع از حقوق دراویش (!) اینگونه می‌نویسد: «محمود علوی وزیر تحمیلی اطلاعات در نشستی با محمدحسین نقدی رئیس سازمان بسیج و حسین طائب رئیس اطلاعات بسیج و سپاه و مهدی طائب -رئیس به‌اصطلاح قرارگاه عماریون- و سرکردگان مرکز موسوم به "موسسه دکترینال بدون مرز به ریاست حسن عباسی برای خالی نگذاشتن میدان، یک ملای بسیجی بیسواد و هوچی، باسابقه کیفریِ شرارت در دادگاه ویژه روحانیت بروجرد موسوم به  ملا عبدالرحیم بیرانوند را پیش انداخته‌اند تا لبیک گوی دعوت به مناظره، بجای عبدالحسین خسرو پناه باشد»!
حجت الاسلام بیرانوند در ادامه گفت: «اخیرا استاد ارجمند جناب حجت‌الاسلام و المسلمین دکتر خسرو پناه و بنده مطلبی را درباره نویسنده کتاب بیان السعاده مطرح کرده بودیم. به نظر می‌رسد این موضوع باعث برافروختگی و عصبانیت این گروه منحرف‌شده است. اما چه کنیم که به تعبیر حضرت امام خميني(ره) این "دراویش دکان دار"!! از امام علی (علیه السلام) نیاموختند که حضرت فرموده‌اند:«اُنظُر إلی ما قالَ و لاتَنظُر إلی مَن قالَ» به گفته بنگر نه به گوینده آن.»

وی ادامه داد که در جای دیگری حضرت علی (علیه السلام) فرمودند: «انّ الحق لا یعرف بالرجال اعرف الحق تعرف اهله» همانا حق به شخصیت‌ها شناخته نمی‌شود، خود حق را بشناس تا پیروان آن را بشناسی.»
این پژوهشگر ادامه داد: «خدای متعال را شاکر هستم که همیشه بر اساس رسالت طلبگی‌ام و با یاری خدای توانا روشنگری را سرلوحه کار خویش قرار داده و می‌دهم. این بار نیز با این‌که غرب نشینان مدعی درویشی، به جای پاسخ به دعوت مناظره متوسل به فحش و ناسزا  شدند، تمام تلاش بنده برای این است که شاید برادر درویشی از سر انصاف و باحوصله و تدبر یادداشت‌هایم را بخواند و یک بار دیگر سوالی را که بیش از یک سال است از دراویش پرسیده‌ام را دوباره می‌پرسم تا سیه رو شود هرکه در آن غش باشد.

آیا تفسیر «بیان السعادة» تألیف ملا سلطان بیدختی است؟

نقد و نظر: عده‌ای بر این عقیده‌اند که «تفسیر بیان السعاده» منسوب به ملاسلطان (مؤسس فرقه داراویش گنابادی) است و این تفسیر را دیگران برای او نوشته‌اند، حتی برخی بر این باورند که ملاسلطان اقدام به سرقت ادبی کرده است. اما آن‌چه مسلم است این است که اصل استناد کتاب «بیان السعاده» به ملاسلطان بیدختی مورد تردید است. برای مثال برخی از علمای بزرگ مانند «حاج شیخ آقابزرگ تهرانی» صاحب کتاب معروف «الذریعة الی تصانیف الشیعة» استناد این کتاب به ملا سلطان را نپذیرفته‌اند. امری که طبق استناد به کتاب «خورشید تابنده» در ملاقات سلطان حسین تابنده با حاج شیخ آقابزرگ تهرانی مورد اعتراف تابنده واقع‌ شده است.[1] یکی دیگر از شواهدی که استناد این کتاب به وی را مخدوش می‌نماید، عربی بودن آن است. در گذشته و حتی در بین معاصرین متداول بوده و هست که کتاب‌ها و رسائل علمی خود را به زبان فنی و عربی می‌نوشته‌اند، در حالی که تمام تألیفات فنی و علمی ملا سلطان (به جز تفسیر بیان السعادة) به فارسی نوشته شده‌اند، لذا استناد آن به وی مورد تردید است.

و اما از جمله کسانی که استناد تألیف این کتاب را به ملا سلطان نپذیرفته است، جناب مرحوم حاج شیخ محمدباقر گازاری، از علما و محدثین به نام بیرجند است که در کتابش تحت عنوان «اکفاء المکائد و اصلاح المفاسد» که در ردّ صوفیه، شیخیه و بابیه است، درباره ملا سلطان و کتاب تفسیرش می‌نویسد: «پس ببین چقدر از کتاب و سنت بی خبر است و از اینجا می‌توان تصدیق کرد آنچه را بعض ثقات ذکر کرده‌اند که تفسیر از خود این صوفی نیست، بلکه آن را به خط قدیمی دیده و آن را صوفی دیگر مبدعی نوشته و این درویش دست از معارف و علوم تُهی به اسمش رواج داده و مضامین آن را نفهمیده است».[2]

و البته این گفتار شیخ محمدباقر توسط «سلطان حسین تابنده» در کتاب «نابغه علم و عرفان» با تلخی ذکر شده است.[3] هم‌چنین «حاج شیخ عباس‌علی کیوان قزوینی» معروف به «منصور علیشاه» شیخ تائب فرقه صوفیه نعمت اللهی بیدختی که در ایام ملا سلطان شیخ فرقه بوده و از مشایخ نورعلیشاهی و صالح علیشاهی نیز به شمار می‌آمده است، در کتاب رازگشا نسبت به استناد این کتاب به ملا سلطان اعتراض نموده و اعلام می‌نماید که این کتاب حاصل تتبع جمعی از نویسندگان از جمله خود وی بوده است. آنجا که می‌گوید: «همه می‌دانند که یکی از خدمات شایان من به او (ملا سلطان) چاپ کردن تفسیر او بود... من دو سال تمام ساعات عمرم را یکسره صرف تصحیح و حاشیه نویسی نمودم که عین خط خودم در حاشیه تفسیر چاپ شده...»[4]

البته «سلطان حسین تابنده» در کتاب «نابغه علم و عرفان» در کمال ناشی‌گری در مقام دفاع از کتاب «بیان السعادة» جدش و نیز رد ادعای کیوان قزوینی می‌نویسد: «تصحیح نسخه چاپ، توسط مرحوم شیخ رضا تهرانی ملقب به شیخ الحکماء و حاج شیخ عباس‌علی کیوان قزوینی بوده است.» وی در ادامه می‌نویسد: «و حاج شیخ عباسعلی کیوان قزوینی چند حاشیه مختصر نیز بر این کتاب نوشته که بعداً مورد اعتراض دانشمندان واقع شد».[5] از مجموع این مستندات می‌توان در این‌که این کتاب نوشته ملاسلطان بیدختی باشد، تشکیک کرد و حتی آن را رد نمود.

منابع:

[1]. خورشید تابنده، سلطان حسین تابنده، ص 307
[2]. اکفاء المکائد و اصلاح المفاسد، ص 59
[3]. نابغه علم و عرفان، ص 232
[4]. عباس‌علی کیوان قزوینی، رازگشا، به اهتمام محمود عباسی، 1376،صص 186و 187و 188
[5]. نابغه علم و عرفان، ص 230

بازنشر

دیدگاه‌ها

سلام مگه نمی گید حجت الاسلام بیرانوند بیسواد هستند؟ ما هم می گیم شما و در رأستون نورعلی تابنده بیسوادید. خب اگه خیلی از خودتون مطمئنید بیاید مناظره کنید تا بیسواد این میدان رسوا بشه و خلائق زیادی هدایت شوند!!!

هو الحی این حقیر فقیر کثیرالجرم حاضر به پاسخگویی سوالات شما و دیگر اساتید در یک فضای مجازی هستم . زیرا دئم در سفرم و بر این اصول و اساس حاضر به پاسخگویی میباشم 1- حفظ احترام و امانتداری و دوری از تعصب 2- انتشار سوالات و پاسخها بدون سانسور و تصرف در متن 3- مباحثه برای کشف حقیقت نه غلبه و ستیزه جویی و اظهار فضل 4- هرکس مسئول حرف و دیدگاه خود باشد نه دیگران 5- حساب جهله صوفیه از سایرین و دیگر منحرفین جدا انگاشته شود 6- مباحث تخصصی و عالمانه مطرح شود نه کوچه بازاری 7- طرف مقابل شانیت مباحثه و مناظره را از نظر علمیت و انصاف و تقوا داشته باشد وسلام

با سلام در مورد مناظره کاملا موافق هستم. منتهي شرط آخر فرموديد "طرف مقابل شانیت مباحثه و مناظره را از نظر علمیت و انصاف و تقوا داشته باشد"، ما قبلا بزرگان بروجرد را که همان مجاز نماز قبلي شما بود و بعد از جريانات آن شهر برکنار شد، دعوت به مناظره کرديم و نيز بزرگان ديگر از شما را که به قول خودتان شانيت داشتند را دعوت کرديم اما جواب مساعد ندادند. ولي مناظره باشما که در عالم پرودرگار مقام خود را داريد ولي در عالم تصوف حتي براي دوستان بروجردي شناخته شده هم نيستيد(به دليل پسوند اسم شما) چه فايده اي مي تواند داشته باشد؟ زيرا وقتي که جواب مناظره اعلام شود بيان مي کنند که اين شخص اصلا صوفي نبوده است که مناظره را به رسميت بشناسند. لذا بايد نام شما دوست محترم از سوي بزرگانتان به يکي از طرق رسمي تاييد شود تا آنوقت در خدمت شما باشيم. يا اينکه به جاي شما يکي از بزرگان شناخته شده شما پا به ميدان گذارد. ضمنا وقتي صحبت مناظره با جناب مرداني شما به ميان آمد،‌ايشان گفتند ما حرفهايمان را در کتاب ها زده ايم و ديگر حرفي نداريم. يعني واقعا کسي در ميان صوفيه پيدا شده که از نظر سواد از فرد دوم صوفيه هم بالاتر است و حاضر شده است که مناظره کند! مشتاقانه منتظر تاييد نام حضرتتان توسط قطب يا شيخ کرج يا وب سايت رسمي شما هستم.

رضاعسکری بروجردی دعوت به مناظره بسم الله الرحمن الرحیم ادْعُ‏ إِلى‏ سَبِیلِ‏ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ(نحل/۱۲۵) زبان اهل دریا را نداند مرد صحرایی الا ای مغربی کم گو زبان اهل دریا را از انجایی که عده ای از اقایان در وبلاگها و وب سایتهای مختلف از حقیر و دیگر دوستان دعوت به مناظره نموده و عدم پاسخ ما را نداشتن حقیقت و بعضا با توهین پاسخ داده اند لذا امادگی خود را برای مناظره در این فضای مجازی پیرامون ( حقیقت تصوف ) اعلام میدارم با شرایط مذکور در ذیل . لذا از کلیه کسانی که دارای شرایط مناظره باشند دعوت میکنم و امادگی خود را جهت پاسخگویی اعلام میدارم . ۱- مناظره کننده صلاحیت علمی داشته باشد ۲- هدف از مناظره کشف حقیقت باشد ۳- بدور از توهین و تعصب و با رعایت عدل و انصاف باشد ۴- هر کس مسئول سخنان خود باشد نه دیگران ۵- هر یک از طرفین مجاز به ترک مناظره حتی بدون دلیل باشد ۶- سوال از شما و پاسخ از این جانب باشد ۷- احترام افراد و عقاید حفظ شود ۸- از مغلطه و خلط مبحث اجتناب شود الاحقر : رضا عسکری بروجردی سوالات سایت مجذوبان نور و پاسخ عسکری بروجردی صوفیان جواب بگویند ۱. نظر خود را راجع به مراجع تقلید و آیات عظام صریحاً بیان نمایید. البته معلوم است که مرام و طریقت تصوف به علت تباین فاحشی که با تشیع دارد با مراجع تقلید و مسئله تقلید از مراجع عظام در زمان غیبت مخالفت دارند. پاسخ . ما مانیز مانند سایرین در شریعت یا مقلدیم یا محتاط و یا مجتهد . در فروع دین تقلید از مرجع جامع الشرلیط را که هم در معقول و همدر منقول مجتهد باشد را جایز میدانیم مانند علامه حسن زاده املی و .... ۲. آیا شما معتقد به حلول، اتحاد و یا وحدت وجود باطل هستید یا خیر؟ نظر خود را اظهار نمایید. (منظور، وحدت وجود مصطلح تصوف است) ما حلول و اتحاد را باطل و حرام میدانیم و معتقد به وحدت شخصیه وجود ذومظاهر صمدی هستیم ۳. خرقه پوشیدن یعنی چه و مدرک دقیق آن را از مبانی اسلام بیان نمایید. خرقه لباس و ردایی بوده در قرون گذشته که موی بز بافته میشده و به علت کم ارزشی و زبری ان برای ریاضت صوفیان میپوشیدند و اینگونه نفس خود را تنبیه و از طغیان و معصیت باز میداشتند. ۴. اگر ممکن است، سلسله ارشادی خود را با ذکر مذهب آنها برای ما روشن نمایید. البته روشن است که شما صوفیان نمی توانید خود را شیعه معرفی نمایید چراکه سرسلسله های شما سنی مذهب بوده اند. صوفیان صدر اسلام و قرون گذشته یا صوفی و عارف نبوده اند یا سنی نبوده اند . چون ممکن نیست معارف حقه الهیه در فقهی غیر فقه جعفری سریان داشته باشد. پس اسلاف صوفیه یا شیعه بودند و تقیه میکردند و یا اصلا عارف نبوده اند و ریا کاری میکردند . اما اگر شما معتقد باشید سنی بوده اند و در طی ۶ قرن گذشته شیعه شده اند طوبی له و حسن المعاب . این از کرامات اهل بیت است که سالکان حقیقی را به اسلام ناب هدایت فرمود و انها شیعه شده اند ۵. درباره روایاتی که در مذمت صوفیه رسیده و در کتب حدیثی، موجود است چه نظری دارید؟ البته هر توجیهی در اینباره از سوی شما مردود است چراکه قبلا به آنها پاسخ داده شده. جعل حدیث در مذمت صوفیه به امید ثواب بسیار رخ داده است . اما روایات صحیح السندی هم موجود است در رد صوفیه که جهله صوفیه و منحرفان ان را مورد خطاب قرار داده است . انهایی که به اهل بیت از کوته بینی خودشان اعتراض میکردند و بر خلاف مبانی اهلبیت فتوی میدادند و ما نیز از ان صوفیان فرقه ای بیزاریم ۶. درباره حسن بصری و سفیان ثوری چه نظری دارید؟ آیا از مفاخر شما می باشند یا خیر؟ لطفا برخورد آن ها با امام علی و امام صادق _علیهما السلام_ را برای ما بنویسید. (البته از روی انصاف و مستند) حسن بصری را از زهاد ثمانیه خوانده اند و برخی او را صاحب سر امیرالمومنین میدانند اما او سامری امت پیامبر و فقیه مشهور بنی امیه است و نزد ما اعتباری ندارد . حدیثی که او نقل کند یا سندش به او برسد ضعیف و مردود است و نزد علما اعتباری ندارد ۷. آیا همه شما اعم از قطب و غیره، تا آخر عمرتان، به قوانین دین و شریعت عمل می کنید یا بعد از مدتی قوانین و رسوم شریعت از شما برداشته میشود؟ عمل به دین و شریعت تکلیف شرعی همه انسانهاست .تا اخر عمر از کسی حتی امام و نبی هم برداشته نمیشود ۸. آیا شما امامت را شخصی می دانید یا نوعی؟ یعنی ولایت را فقط مخصوص دوازده امام معصوم می دانید یا خیر؟ درباره ی امام زمان (عجل الله فرجه) چه می گویید. ما ولایت مطلقه کلیه را مختص به ائمه معصومین میدانیم و ولی عصر روحی فدا را امام حی و فرزند امام حسن عسکری و واسطه فیض الهی میدانیم و نظر ما در این رایطه همان عقائد شیعه پیرامون ان حضرت است ۹. به کسی که سرسپرده او هستید چرا قطب می گویید مقام و موقعیت او و مدرک انتصاب او به قطبیت و ولایت را به طور واضح بنویسید. ما فقط سر سپرده اهلبیت هستیم و قطب فقط یک لفظ است و روی ان تعصبی نداریم که مرشد یا پیر یا...میتواند خوانده شود و معنای فقهی ندارد و حضرت بقیه الله را قطب الاقطاب مینامیم ۱۰. آیا مرشد ولی امر است یا خیر، و مدرک این که مرید باید همانند میّت در دست غسّال در اختیار مرشد قرار بگیرد، چیست؟ و مرشد از چه مقامی اجازه ارشاد گرفته. مرشد یا... اگر کامل مکمل باشد ولی امر در سلوک و سیر منازل است فقط نه چیز دیگر. مرید فقط در اختیار معصوم مانند میت است و هیچ اراده ای ندارد ولاغیر و اجازه ارشاد را مانند دیگر علما از عارف کاما در طی وصیت طریقتی میگیرد مانند مرحوم سید علی اقای قاضی که شیخ عباس قوچانی را وصی خود قرار داد . و مرحوم حداد علامه طهرانی را ۱۱. آیا غیر مسلمان ها در نظر شما پاک اند یا نجس، عقیده و مدرک خود را بیان نمایید. البته با اعتقاد شما به « صلح کل » بعید می دانیم همانند شیعیان و مسلمانان، کفار را نجس بدانید. ما طبق فتاوای مراجع عظام ناصبی ها . سلفی ها وحلولیها و... را ناپاک میدانیم و طبق فتوای ایشان عمل میکنیم ۱۲. مدرکِ رقصِ سماع خود را از متون و آموزه های دینی، بیان نمایید. رقص و سماء اگر ارادی باشد حرام و مورد طعن و مذمت است ولی اگر غلبه ای دست داد و ناخوداگاه بود به طوری که شخص بعد از ان متوجه رقص خود نشود و در خاطرش نباشد مانند جنب شدن در خواب است و عقاب الهی را ندارد و باید استغفار کرد . این امور فقط از جهله صوفیه صادر میشود ۱۳. شما با چه مدرکی، افرادی همچون فیض کاشانی، ملا صدرا، مجلسی اول و .... را به خود منتسب می نمایید؟ در حالیکه آن ها متصوفه را رد نموده و مطالبی در بطلان آن نوشته اند. علمای مذکور و دیگر از ایشان را صوفی فرقه ای نمیدانیم بلکه از مخالفان ایشان میدانیم اما انها را اهل ریاضت و سلوک و مرام درویشی همچون اهل ذکر و ورد و چله میدانیم که اساس حقیقت تصوف را تشکیل میدهد و در این مرام و مسلک و سلوک با انها هم مسلکیم ۱۴. آیا همه فرق صوفیه بر حق و همه اقطاب، ولیّ هستند یا یک فرقه بر حق است؛ و بقیه باطل؟ لطفا معین نمایید. (بعید است جواب روشنی داده شود) ما اساسا فرقه را باطل میدانیم که (الدین عندالله الاسلام) و همه ولی نیستند . بعضی ریا کار بعضی کذاب و بعضی سازمان یافته برای انحراف تشیع است . ملاک تقوا و تشرع و مبانی و سیره اهلبیت است ۱۵. چرامساجد را ترک کرده و به خانقاهی که موسس آن مسیحی است پناه برده اید، خواهشمندیم شرافت خانقاه بر مسجد را بنویسید. خانقاه در طوا قرون واعصار تغییر کاربری داده است . هیچگاه در مقابل مسجد نبوده و شرافتی بر ان ندارد . مکانی بوده مانند حوزه علمیه که دارای حجره هایی جهت تعلیم و تعلم و ذکر و ریاضت .. ما مسجد را ترک نمیکنیم .. انهایی که ترک کرده اند یا بیخبرند یا مورد طعن واقع شده اند و از مسجد بخاطر مسلکشان رانده شده اند و برای اینکه توفیق نماز جماعت از دست نرود به حسینیه پناه میبرند .. بنا های فعلی حسینیه است نه خانقاه و اگر در مقابل مسجد و علیه ان باشد حضور و ساخت ان حرام است ۱۶. راه شناسایی قطب حقیقی و بر حق بودن آن قطب از میان اقطاب کدام است؟ لطفا روشن نمایید. همانگونه که مرجع تقلید را شناسایی میکنید ۱۷. آیا قطب امام است یا نایب امام یا بالاتر از امام یا معاند با امام، در هر حال اقطاب قبلی چگونه بودند؟ توضیح دهید. قطب نه امام است نه نایب خاص نه معاند ونه بالاتر .. قطب بنده خداست و شیعه ال علی که دل در گرو دنیا ندارد و خداوند حکمت را در قلبش قرار داد و بر زبانش جاری ساخت تا چراغ راه هدایت و سلوک انسانی شود ۱۸. آیا می شود قطب را امتحان کرد یا از او دلیل و استدلال خواست یا خیر؟ چرا و چگونه؟ بله میشود . حتی انبیاء و اوصیاء را میشود از انها دلیل و امتحان خواست . اساس وجود معجزه برای همین است تا سره از ناصره شناخته شود . باید با قران و حدیث و اصول عقائد امامیه و اعمالشان انها را بررسی کرد ۱۹. آیا صحیح است تمام عبادات و معاملات مرید با اجازه قطب باشد؟ چه مدرکی در آیات و روایات بر این اعتقاد دارید؟ درست نیست . معاملات و عبادات باید طبق فقه جعفری و احکام موجود در رساله مجتهد باشد ۲۰. آیا مهدویت، در مرام شما نوعی است یا شخصی؟ و غایب بودن یا ظاهر بودن امام در مرام شما به چه معناست؟(بر اساس چه مدرکی، معتقد به امامت نوعی می باشید) ما در مباحث مهدویت با شیعیان اختلاف عقیدتی نداریم ۲۱. روی چه معیاری، اقطاب، عنوان « شاه » را پسوند القاب خود قرار می دهند؟ این فقط برای شناخت سلسل از دیگر انشعابات است و لقبی طریقتی به حساب می اید و مفهوم خاص فقهی ندارد ۲۲. آیا قطب مفترض الطاعه و لازم الخدمة و لازم الحفظ است یا خیر؟ برای چه و روی چه معیار؟ تا زمانی که فساد عقیده و عمل نداشته باشد در طریقت و منازل سلوک اطاعت میشود ولاغیر ۲۳. آیا خصائص پیامبر یا خصائص ائمه از جمله « عصمت » و « غیره »، به قطب هم اختصاص دارد یا خیر؟ خصائص ائمه و نبی مکرم اسلام اختصاص به خود ان بزرگان و حضرات دارد چون انها انسان کاملند و واسطه فیض و دارای مقام عصمتند . اهن گداخته در اتش . اتش نمیشود اما اتشگونه میتواند عمل کند . یعنی به انها نمیتوان رسید اما میشود پرکاهی از علم و عصمت انها را داشت ۲۴. سند و مدرکِ « الشریعة اقوالی و الطریقة افعالی و الحقیقة حالی » و همچنین سند و مدرک روایاتی که راجع به عشق بیان می کنید کدام است؟ برای ما بنویسید. روایات دو گونه اند . عده ای از انها کهاز انها استنباط احکام میکند مجتهد باید صحیح السند و متن باشد . موثق باشد و افاده علم به صادر از معصوم کند و دارای تواتر یا قرائن باشد و... عده ای از روایات از گونه اخلاقی اند که با احادیث من بلغ معروفند و در صورتی که انحراف در متن نداشته باشند به جعلی بودن یا نبودنش اعتنایی نمیشود بلکه هرکس به امید ثواب الهی به ان عمل کند ماجور است . بسیاری از اقوال صوفیه ممکن است اشتباه غیر عمد باشد . همانطور که فقها بعضا اشتباه میکنند ۲۵. آیا مرام ها و سلاسل دیگر تصوف، مورد تایید شماست یا نه؟ و اگر نیست، چه دلیل و مدرکی بر حقانیت فرقه خود و باطل بودن دیگر فرقه های صوفیه دارید؟ ملاک برای ما اسم و رسم نیست . ملاک تقوا تعبد به شریعت و عمل به احکام و دروی از شهرت و..... است ۲۶. آیا این حرف درست است که تا زمانیکه کسی به قطبیّت نرسد، درهای حقیقت به روی او باز نمی شود؟ لطفاً مدرک ارائه دهید و آیا این حرف صحیح است که همه اسرار، پشت پرده ی قطبیت است و پیش از آن چیزی نمودار نیست بلکه آنی الحصول است؟ مدرک ارائه دهید. این حرف از بارزترین نشانه های جهل است . سلوک مرتبه و منازل دارد و هرکس به اندازه طهارت و تعبد و استعداد خود منزلی از منازل را طی میکند و انی الحصول نیست مگر رحمت خاصه خداوند شامل حال کسی شود و ان استثنا است ۲۷. قطب با چه مجوزی، عشریه، فطر و نذر را از مریدان گرفته و باقی اموال را بر مریدان حلال می نماید. آیا او شارع است و از طرف خدا دستور گرفته است؟ عشریه در اصل مالی است که مرید با اختیار خود ان را به قطب میدهد تا در امور خیر هزینه شود چیزی شبیه انفاق است و اگر بعنوان خمس تلقی شود بدعت و حرام است . مورد نذر را که نذر کننده تعیین میکند و دستش باز است که چه نذر کند و فطریه باید به مصرف کسی که مستحق است برسد ۲۸. روشن کنید که در صوفیه مُشرِّع (تشریع کننده احکام) کیست؟ قطب؟ با چه مجوزی؟ شیخ مجاز؟ با چه مدرکی؟ .... مگر در اعتقاد شیعه غیر از پیامبر اکرم _صلی الله علیه و آله_ و دوازده امامان معصوم _علیهم السلام_ کسی می تواند مشرّع احکام باشد؟ شارع خدا و رسول و اهلبیتند و طبق روایات صادره از انها وکان من الفقها سائنا لنفسه حافظا لدینه ....... مراجع عظمی تقلیدند مگر اینگه قطب صوفی مقام مرجعیت هم داشته باشد (پاسخ توسط فقیر حقیر . رضاعسکری بروجردی داده شده و مسئول جوابهای خود است )

با سلام به برادر رضا عسکري بروجردي نظر به اينکه در ذيل مطلب "توهین و فحاشی نماینده دراویش پس از دعوت به مناظره" در همين سايت، قرار شد نام شما دوست عزيز توسط يکي از مراجع رسمي فرقه گناباديه بعنوان نماينده معرفي شود تا مقدمات مناظره فراهم گردد. شما پيش فرض شانيت علمي و تقوايي را براي خود مفروض گرفته ايد و براي طرف مقابل شرط گذاشته ايد. اما انصاف آن بود که خود را از اين قاعده مستثني نمي ديديد و ما را بعنوان سايت اديان نت، که منتقد تصوف است و خود را به يک عنوان رسمي از يکي از سلسله هاي فعال معرفي مي کرديد تا آنوقت مناظره شکل بگيرد. ضمنا از پاسخ سوالاتي که داده ايد مشخص است مبناي شما براي مناظره قلب سليم شماست نه کتب و معارف صوفيه. چرا که در پاسخ هايي که به جواب ها فرموده ايد، منابع صوفيه در نظر گرفته نشده است. اگر شما صاحب مکتب هستيد که نيستيد، بايد نام آن را عنوان کنيد، در غير اين صورت بايد بر مبناي يکي از سلسله هاي صوفيه يا حد اقل بر اساس صوفيه قديم و بر مشرب خاصي بحث کنيد، نه اينکه از خود چيزهايي ببافيد. مشتاقانه منتظر تاييد نام شما براي مناظره از سوي يکي از سلاسل تصوف هستيم. موفق باشيد.

نقد پاسخ دعوت کننده به مناظره درباره عشريه در تصوف http://www.adyannet.com/news/16166

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.