تاریخ دینی اهلحق و نقش درویشان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برای مطالعه تاریخ دینی اهلحق پیش از بررسی زندگانی و عقاید بزرگان و بنیانگذاران آن، باید به خصوصیات مردمی که اهلحق در بین آنها بوجود آمده نظر بیفکنیم.
درویشان
از متون اهلحق برمیآید که بنیانگذاران مذهب آنها نخستین بار در کوهستانهای مناطق لک نشین و کرد نشین در شمال استان لرستان و در استان کرمانشاه ظهور کردهاند. آنها زندگی درویشانهای داشته و خود را قلندر مینامیدهاند و روستا به روستا و وادی به وادی گشته و مریدانی یافتهاند و بنا بر افسانههای اهلحق آنها با همراهی همین مریدان به مسافرت میرفتهاند.[1] از سخنان منسوب به این درویشان دورهگرد میتوان استنباط کرد که آنها برای زنده کردن آیین کهن ایرانی تلاش میکردهاند، گویا این جماعت درویش آلات موسیقی با خود داشته و ذکر حق را از آن میجستهاند. در جایجای کتب دینی ایران پیش از اسلام دستورهای دال بر کمک به این گروه درویش دیده میشود. به احتمال زیاد درویشان خاکساریه بعدها از میان ایشان برخاستهاند.
درویشان شعاری شبیه اهل ملامت داشته و به طور کلی از قیود آداب شریعت رسته بودند. ایشان به سبب آنچه که نام آن را زهد مینامیدند و ورع و صفای باطنی که به آن معتقد بودند، از اشتغالات روزمره زندگی کناره گرفته و بدین وسیله در میان عامه مردم مقبولیت یافتند.[2] اما همین کناره گیری از اشتغالات روزمره زندگی و از جیب دیگران بواسطه گدایی و پرسهزنی ارتزاق کردن شدیدا مورد نهی بزرگان دین واقع شده به طوری که چنین افرادی را دین اسلام به شدت مذمت میکند. در همین رابطه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) در نهی از خواهش و گدایی میفرمایند: هر که دری از سؤال و خواهش به روی خود بگشاید، خداوند متعال هفتاد در فقر و تنگدستی بر او باز میکند که هیچ چیزی نتواند آن را ببندد. [3]
پیش از اسلام احتمالا مردم نیز مسائل دینی را از درویشان فرا میگرفتند. درویشان گویا به آداب جوانمردی و فتوت توجه خاص داشتهاند و افسانهها و اساطیر کهن و اسلامی و نیز داستانهای حماسی را برای مردم نقل میکردهاند. مسلما رابطه آنها را با آیین پهلوانی نمیتوان نادیده گرفت. البته همین آیین جوانمردی بود که طبل رسوایی درویشان را به صدا درآورد زیرا "فتوتخانه" يا محل تجمع شبانه فتيان که "زاويه" يا "لنگر" خوانده ميشده است و تا حدي به منزله خانقاه صوفيه بوده است به سبب کثرت تردد و اقامت پسران جوان و بيبندباري رايج در بين "اخي"ها(مقدمین در درویشی) – که ظاهرا به همين جهات لوطي خوانده شدهاند – لنگرها مرکز فساد شد و با ظهور صوفيه و مزيد قدرت قزلباش و صوفيه، تشکيلات جوانمردي از بين رفت[4]
این درویشان دین را بنا بر آنچه خود استنباط میکردند – نوعی تاویل – برای مردم بازگو مینمودند. به سبب گرایشهای شیعی و باطنی که در تعالیم آنها دیده میشود، میتوان آنها را از قدیمیترین مبلغین دانست و احیانا ممکن است درویشان در مقاطع زمانی خاص با گروههای باطنی و یا نهضتهای شعوبی مربوط شده باشند، بنا بر متون اهلحق اغلب مبلغین و بزرگان اهلحق یعنی تمامی حقگویان جهان در تمام روزگاران و پیروان آنها همگی پیرو مذهب سرّی آنها بودهاند. آنها تنها برای گروهی از یاران خاص خود اسرار را برملا میکردند. به عقیده ایشان در دوره حضرت علی(علیه السلام) تنها سلمان فارسی بوده که سینهاش مخزن این اسرار برملا شده از طرف او بوده است. بعد از آن حضرت نخستین کسی که به ترویج اسرار حق برای رهروان خاص پرداخته، بهلول عاقل بود که در کتب اهلحق به بهلول ماهی مشهور است.[5] بهلول نیز از مظاهر الوهیت بوده است.
منابع:
1- فرخمنش، صحبت، مقدمهای بر دین و روان با تاکید بر اهلحق، ص 162
2-همان، ص 162
3-آثار الصادقین، ج ۸، ص ۱۲۹ به نقل از وسائل الشیعه، کتاب زکوه، ص ۳۰۹
4- نقد العلم و العلماء، صص ۳۷۸ و ۳۷۹
5- فرخمنش، صحبت، مقدمهای بر دین و روان با تاکید بر اهلحق، ص 163
برای مطالعه بیشتر در این زمینه رجوع شود به فرخمنش، صحبت، مقدمهای بر دین و روان با تاکید بر اهلحق
افزودن نظر جدید