دلائل اعتبار قرآن و عدم اعتبار کتب مقدس
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ تورات کنونی کتابی است که به گزارش تاریخ و پیشینه بنیاسرائیل، شرح حال حضرت موسی علیهالسلام و ثبت پیامهایی که خدایمتعال به وی داده است میپردازد. اناجیل چهارگانه عهد جدید شرح حال حضرت عیسی علیهالسلام و سخنان او را در بردارند. ولی پیامی که وی مستقیما از خدا دریافت کرده باشد، در آنها ثبت نشده است. البته مسیحیت، خود حضرت عیسی علیهالسلام را خدا میدانند و برای او رسولانی معتقد است که برخی از آنان اناجیل و سایر بخشهای عهد جدید را تألیف کردهاند. [۱] از این رو همه آن کتابها پیام الهی تلقی میشوند.
مقایسه محتویات و شیوه نگارش قرآن کریم با کتابهای بالا به خوبی نشان میدهد که هدف اصلی قرآن کریم بنیانگذاری یک جامعه دینی است؛ در حالی که هدف اصلی آن کتابها بیان تاریخ و تقویت دو جامعه دینی موجود است.
از دید برون دینی، قرآن مجید به علت اینکه در قالب تمدن اسلامی به دست ما رسیده است تاریخ روشنی دارد و هر محققی قطع پیدا میکند که این کتاب بین مسلمانان تواتر و رواج کامل داشته است. ولی تورات و انجیل کنونی به علت اینکه از ظلمات تاریخ سر برآوردهاند، تاریخ روشنی ندارند و أحدی از محققان نمیتواند مدعی تواتر آنها تا زمان حضرت موسی علیهالسلام و حضرت عیسی علیهالسلام باشد. [۲] محل تولد و وفات حضرت موسی علیهالسلام و حضرت عیسی علیهالسلام دقیقا معلوم نیست و این درحالی است که تاریخ اسلام محل تولد و دفن پیامبراکرم صلی الله علیه و آله و پدر و مادر او را دقیقاً بیان کرده است. خصوصیات این پیامبر خدا چنان واضح است که حتی نوع لباس و نوع رنگ لباس و سایر خصوصیات حضرت دقیقا توصیف شده است.
با مراجعه به تورات و اناجیل، به آسانی میتوان دریافت که آن کتب به شکل قرآن کریم نیستند و به کتابهای تاریخ شباهت بیشتری دارند تا به یک کتاب آسمانی. در تمام چهار انجیل، یک سطر عبارت منسوب به وحی وجود ندارد. سخنان حکمتآمیز منقول در اناجیل نیز به شخص حضرت عیسی علیهاسلام منسوب شده است و در واقع احادیث آن حضرت است. مقدمه انجیل لوقا نشان میدهد که مؤلف آن انجیل برای کسب اطلاع درباره زندگی و سخنان حضرت عیسی علیهالسلام به افراد مختلف مراجعه کرده است. مواردی را برای تألیف انجیل خود گرد آورده است. همچنین وی اشاره میکند که بسیاری از مردم کاری مانند کار وی انجام دادهاند و در حقیقت مدتی طول کشیده است تا مسیحیان توانستند کتابهای «عهد جدید» خود را از میان تودهای انبوه از نوشتههای همانند برگزینند و به الهی بودن معتقد شوند. [۳] همچنین تمام محققان مسیحی قبول دارند که انجیل پس از ۳۰ سال بعد از مرگ حضرت مسیح علیهالسلام گردآوری شده است.
انسان با یک مراجعه به قرآن کریم به آسانی در مییابد که در این کتاب الهی صرفا پیامهای خدای متعال گرد آمده است و عنصری دیگر در آن مشاهده نمیشود. مانند: «قل هوالله احد» «قل یا ایهاالکافرون». لفظ «قل» به مخاطبان نشان میدهد که این کلمات دقیقا الفاظ الهی هستند و حتی آورنده آن دخالتی در آن ندارد. همچنین تواتری که این کتاب عزیز در بین مسلمانان دارد نشان میدهد که این کتاب دقیقاً از طرف خداوند نازل شده است و کوچکترین دخالتی از انسانها در آن دیده نمیشود. حتی یک «واو» هم کم و زیاد نشده است و این تواتر در بین مسلمانان باعث شده است که کسی کوچکترین خدشهای در آن وارد نکند.
برای عدم تحریف قرآن دلائل دیگری نیز وجود دارد من جمله تصریح آیات شریفه «انا نحن نزّلنا الذّکر و انا له لحافظون.» [۴] ما قرآن را نازل کردیم و خود نیز از آن محافظت میکنیم.
یکی دیگر از دلائل عدم تحریف قرآن، حدیث ثقلین است: «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی اهل بیتی، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا.» [۵] پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم فرمودند: من دو چیز گرانبها بین شما میگذارم کتاب خدا و عترتم اهل بیت، تا زمانی که به این دو تمسک کنید گمراه نخواهید شد.
همچنین محتوای خود قرآن کریم که نشان دهنده این است که این کتاب حق و حقیقت است و آغشته به خرافات نیست و این در حالی است که متن کتب مقدس مالا مال از خرافات است. همانند داستانهای شرمآوری که از پیامبران الهی ذکر شده است که بسیار خجالت آور است، مانند داستان شرمآور هم بستر شدن دختران لوط علیهالسلام با پدرشان در حالی که وی مست بوده است. [۶] و داستان حضرت داوود علیهالسلام و زن اوریا. [۷]
همچنین شرک قائل شدن نسبت به خداوند عالم همه و همه نشانه تحریف در کتب مقدس است و این در حالی است که قرآن کریم، پیامبران الهی را پاک و مبرّا از هر گونه ناپاکی، معرفی میکند و همچنین هر گونه شرک قائل شدن به خدا را شدیداً نفی میکند.
قرآن کریم خطاب الهی را به حضرت عیسی نقل میکند که خدای متعال به عیسی علیه السلام فرمود: ءانت قلت للناس اتخذونی و امی الهین من دون الله [۸]: آیا تو گفتی به مردم که مرا به خدایی انتخاب کنید؟ این سئوالی است که خدای متعال از حضرت عیسی میکند (البته خدای متعال میداند که حضرت عیسی چنین چیزی را نگفته) و این شیوه سؤال و جواب در بیان برای این است که مخاطبین قرآن عبرت بگیرند و حقیقت را بفهمند.
حضرت عیسی علیهالسلام در جواب میگوید: «قال سبحانک ما یکون لی ان اقول ما لیس لی بحق ان کنت قلته فقد علمته تعلم ما فی نفسی.» [۹] تو پاک و منزهی پروردگار من، چگونه ممکن است من سخن ناحقی را به بندگان تو بگویم، لکن آنچه را که تو به من وحی کردی و به من امر نمودی، من همان را به بندگان تو گفتم، من هرگز به بندگان تو نگفتم که مرا به خدایی قبول بکنید.
پی نوشت:
۱-آیین کاتولیک، جورج برانتل، فصل چهارم، ص ۸۴
۲-آشنائی با ادیان بزرگ ص ۲۴۷
۳-همان ص ۲۴۴
۴-حجر، آیه ۹
۵-سلیم بن قیس، ج ۱، ص ۱۷۷
۶-پیدایش، ۱۹: ۳۰- ۳۸
۷-کتاب دوم سموئیل ۱۱
۸-مائده، آیه ۱۱۶
۹-همان
افزودن نظر جدید