افزودن نظر جدید

عرض ادب، چند تا اشکال به نظر شما هست: اول اینکه حقیقت یکی است و تعدد نمی‌پذیرد تا همه‌ی ادیان و مذاهب بخواهند خود را در زمان کنونی، راه نجات و حقیقت بدانند، بلکه این پیروان ادیان جعلی و یا منقضی شده هستند که چنین باوری را در سر می‌پرورانند. دوم: راه رسیدن به یقین از شک می‌گذرد، لذا تا کسی نسبت به عقیده خود شک نکند و به دنبال جواب نرود، نمی‌تواند به یقین قلبی برسد. به همین خاطر هم ادیان الهی از جمله اسلام، تقلید کورکورانه رو امری ناپسند دانسته و از آن نهی کرده‌اند. سوم: عملکرد پیروان یک آیین، تا زمانی که مطابق با عقاید ایشان نباشد، نمی‌توان به اصل اعتقاد تسری داد. شما برای تبرئه‌ی بهائیت، به عملکرد برخی پیروان ادیان اشاره کردید، اما از خود نپرسیدید که این پیروان، چه میزان مشروعیتی از طرف آیین خود داشته‌اند؟! آیا عملکرد نهاد رهبری شرعی بهائیت که خود را ملهم به الهامات الهی می‌دانند، با پیروان سایر ادیان قابل مقایسه است؟! چهارم: ایراد دیگری که به این مغالطه شما وارده اینه که با صرف نظر از جواب‌های قبلی، باید هرکسی در برابر مبنای خودش پاسخگو باشه. از این‌رو وقتی بهائیت خودش رو بانی حقیقت جویی و آزاداندیشی می‌دونه و با این شعار به عنوان اولین تعلیم و اصل ابداعی خودش کار تبلیغش رو به پیش می‌بره، آیا می‌تونه با عملکرد صحیح یا نصحیح پیروان سایر ادیان سنجیده بشه؟!
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.