افزودن نظر جدید
آریایی هایی که آریایی نیستند!
آریایی هایی که آریایی نیستند!!!!!
درصد پایین هاپلوگروه R1a (مارکر R-M17) در غرب ایران، نشان میدهد که مدل دوم Colin Renfrew در این مورد اتفاق افتاده است.یعنی گویشوران مهاجم هندواروپایی که تعدادشان نسبت به ساکنان بومی این مناطق کمتر بوده است، زبان خود را به مردمان بومی غرب ایران تحمیل کرده اند که Renfrew به این فرآیند تسلط اقلیت نخبه میگوید.
در این مورد عواملی مانند قدرت نظامی، اقتصادی و توانایی سازماندهی به مهاجمان هندواروپایی از استپ های روسیه این امکان را داده است که فرهنگ خود را به تمدنهای باستانی غرب ایران تحمیل کنند.به عنوان مثال استفاده این صحرانشینان از اسب چه به صورت کشیدن ارابه و یا استفاده تحت عنوان سواره نظام می تواند عامل این تسلط باشد.
صفحه 168 کتاب سفر بشر نوشته اسپنسر ولز
The Journey of Man:
A Genetic Odyssey
Spencer Wells
The low frequency of M17 in western Iran suggests that, in this case, exactly the sort of scenario envisaged by Renfrew in his second model has occurred. It is likely that a few invading Indo-European speakers were able to impose their language on an indigenous Iranian population by a process Renfrew calls elite dominance. In this model, something - be it military power, economic might, or perhaps organizational ability - allowed the Indo-Europeans of the steppes to achieve cultural hegemony over the ancient, settled civilizations of western Iran. One candidate for this 'something' was their use of horses in warfare, either to pull chariots or as mounts.
مهدی
1395/07/30 - 20:21
لینک ثابت