افزودن نظر جدید
سلام علیکم
سلام علیکم
اشکال شده که داستان مربوط به علامه حلی بوده و اسم او نیامده و سند از کتب علامه حلی رحمه الله در مجلس سلطان اولجایتو مغول اسمش و مناظره اش امده داده اید ؟ چرا؟
این متن از مقاله یک دلیل ساده به آدرس:
http://www.adyannet.com/fa/news/18746
از حکایات نقل شده * به تگ حکایت که قرمز در پائین مقاله در سایت نمایش داده می شوددقت کنید*در قسمت وهابیت مناظرات انتخاب شده و در تلگرام ارسال گردیده است
نویسنده آدرس همان مناظره ای که می گوئید را از کتب درالمنثور، سیوطی، ج8، ص589 المؤلف: عبد الرحمن بن أبي بكر، جلال الدين السيوطي (المتوفى: 911هـ)، الناشر: دار الفكر - بيروت، عدد الأجزاء: 8
فتح القدير، شوکانی، ج5، ص582 (المتوفى: 1250هـ)، دار ابن كثير، دار الكلم الطيب - دمشق، بيروت، الطبعة الأولى - 1414 هـ
تاريخ دمشق، ابن عساکر، ج42، ص371
شواهد التنزيل، حسكاني، ج2، ص468
المناقب، خوارزمي، ص111، حديث120 داده است شما به آدرس ها و نبود ان مناظره علامه در منابع اشکال دارید یا به نسبت این داستان که وقوع آن را قبول دارید به وهابیت ؟
در مورد قسمت دوم از آن داستان نویسنده مناظره داستان وار و حکایت گونه از وهابیت پرسیده است که شما ان زمان کجا و به چه آئینی بودید کدام یک از مذاهب مورد تائید شما است ؟
اگر مورد قبول شما مذهبی ولو از مذاهب اربعه اهل سنت نیست شما کجا بودید ؟ آیا امت در آن زمان و بعد از آن در گمراهی بوده تا 200 سال پیش که رئیس مکتب شما امد و انها را هدایت کرد ؟ بله جواب وهابیت مثبت است انها خود را تافته جدا بافته از اهل سنت و ...می دانند خود را برحق شرط ورود به اسلام را معتقد شدن به اعتقاد عبد الوهاب می دانند
پس بطریق اولی اگر علامه حلی بود می گفت مذاهب اربعه شما نبوداند که کفش را بدزند همانطور که خود اقرار کرده اند وهابیت هم بطریق اولی نبوده اند چون زمانی، چند سال بعد از مذاهب اربعه پدید آمده اند
پس اگر اقرار می کنید که نبوده اید و کفش پیامبر را در این داستان و حکایت ندزدیده اید و این داستان اشتباه است به امت پیغمبر برگردید و دزد طریقت و شریعت و حقیقت آئین پیغمبر نباشید خون نریزید و این را به اسلام نسبت ندهید که این پرورده ی اسرائیل در اذهان شما و برای او مفید است*ابزار دشمنان اسلام نباشید
nafsezakiyah
1395/10/11 - 10:36
لینک ثابت