افزودن نظر جدید

درود بر شما فرشید * 1. شاهنامه را بی‌چون چرا نمی‌پذیرید، نپذیرید * چرا بن‌مایه‌های یونانی را درست و راستينه می‌پندارید و بن‌مایه‌های ایرانی را افسانه بافی و پندارهای بی‌پایه؟ آنچه امروز به فرنام تاریخ پذیرفته‌اید، سخنانِ یونانیان و باستان‌شناسان باختری [=غربی] است که اینان همگی شاهنامه را دروغ و افسانه و غیر راستین می‌دانند. 2. فردوسی شاهنامه خود را بر اساس خداینامگان نوشت که امروزه نیز در بن‌مایه‌ها تاریخی پدیدار است * اگر به بن‌مایه‌های ساسانی و اشکانی نیز بنگریم، باز هم نامی از کورش و هخامنشیان نیست * آن هنگام که چیزی نزدیک نابودی نبود * همه چیز در دستان قدرتمندان شاهان و موبدان بود * آن را چه میگویید؟ * 3. چگونه است که فردوسی نام کسان دسته چندم از بزرگان ایرانی را در تاریخش آورده است، و نام کورش و هخامنشیان را نیاورده است؟ اگر بنا بود که چیزی از بن‌مایه‌ها [=منابع] نابود شود، باید نام و یاد کسانِ دسته چندم و نابرجسته نابود می‌شد، نه نام بزرگان و برجستگان * می‌بینیم که اکنون فردوسی از نابرجستگان هم نام می‌برد ولی از کورش و هخامنشیان نامی نمی‌برد * این یعنی نابودی بن‌مایه‌ها [=منابع] بهانه است نه راستینگی [=حقیقت] * 4. فردوسی به نیکی از نوشته‌های یهودی و مسلمانان آگاه بود، ولی در رویارویی این منابع با بن‌مایه‌های ایرانی،حق را به بن‌مایه‌های ایرانی داد و نامی از کورش و هخامنشیان نیاورد * چه اینکه در همان اندک بن‌مایه‌های ایرانی نامی از کورش و هخامنشیان نبوده و نیست* هر چه نام از کورش و هخامنشیان است از سوی یونانیان و یهودیان بوده و هست * 5. فردوسی از پیشدادیان و کیایان و اشکانیان و ساسانیان نام می‌برد، عیلامیان را نیز در بین شاهان ایرانی ندانسته است (یا نا-ايراني دانسته یا بودنشان را نپذیرفته است) * 6. اینکه میگویید گشتاسب 4000 سال پیش می‌زیست، بدون پایه و مایه‌ی تاریخ ایرانی است * در تاریخ ایران، گشتاسپ در حدود 2600 سال پیش می‌زیستزيست (گفتار ابوریحان چنین است، گفتار بن‌مایه‌های دینی نیز چنین است) * و بر همین پایه، هیچ تاريخي-و هیچ 1500 سالی و نه حتی 1 سال- هم گم نشده است * چه اینکه بن‌مایه‌های تاریخی ایرانی بسیار استوار است * و آن بسامانی و سازمندی [=نظم و ترتیب] که فردوسی در شاهنامه آورده است به راستی هستنده [=موجود] است **********
CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.