داروین گراس پیامبرِ اکنکار
پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ از زندگی این ماهانتا (داروین گراس) اطلاعات زیادی در دست نیست. او پس از وقایعی که برایش پیش آمد به طرز عجیبی دچار بایکوت خبری شد. در سال ۱۹۷۱ با درگذشت پال توئیچل، عصای قدرت اک به او رسید. وی از شاگردان مستقیم پال توئیچل بود و در شورای اکنکار توانست رأی اکثریت را به دست آورد. برخی معتقدند حمایتهای گیل توئیچل، همسر پال، در انتخاب او تأثیر به سزایی داشت. گیل در این جلسه از گزینش گراس توسط پال سخن به میان آورده بود تا بتواند رأی اعضا را به نفع وی تغییر دهد. این تلاشها منجر به انتخاب گراس به عنوان استادِ حقِّ در قید حیات شد. گراس پس از برگزیده شدن به این سمت با گیل، همسر پال، ازدواج کرد. با گذشت زمان، بین شاگردان پال و طرفداران گراس نزاعهایی درگرفت. جدایی گیل از گراس، سقوط وی را از قدرت، پس از ده سال سرعت بخشید. با سقوط گراس، هارولد کلمپ، که تا آن زمان در چاپخانۀ اکنکار مشغول کارهای فنی بود، به عنوان استادِ حقِّ در قید حیات انتخاب شد. وی در این باره میگوید: «علت فریاد این بود که در جهانهای درون، من استادِ حقِّ در قید حیات شده بودم و شاگردان قدیم پال توئیچل و گراس داشتند مشکل ایجاد میکردند. آنها در دام خودفریبی و شخصیتپرستی گرفتار آمده بودند؛ زیرا از طبیعت حقیقی ماهانتا بیخبر بودند. یکی از گروهها اطراف شخصیت پال توئیچل گرد آمده و به خود لقب «پیروان پال» داده و گروه دیگر خود را «حمایت کنندگان گراس» نام نهاده بودند.»[۱] سرانجام با پیروزی پیروان پال، گراس خلع ید میشود.
هارولد پس از تحویل گرفتن عصای قدرت اک، گراس را همچنان بهعنوان نهصد و هفتاد و دومین استاد اک که مأموریتش به پایان رسیده حفظ میکند. در سال 1973 با درگیریهایی که بین مؤسسه اکنکار و گراس روی میدهد وی به دزدی فرهنگی متهم میشود؛ همان اتهامی که پال توئیچل نیز با آن دست بهگریبان شده بود. بههرحال اکنکار اعتقاد داشت که گراس از اصطلاحاتی که مخصوص اکنکار است سوء استفاده کرده است. از اینروی در سال 1981 وی از استادی خلع و در سال 1983 از طرف هارولد از نظام وایراگی استادان اکنکار نیز اخراج شد.[2]
هارولد کلمپ علت اخراج وی را از اکنکار چنین شرح میدهد: «ناتوانی گراس در تشخیص وابستگی علیه مشیت سوگماد، به آن بحران معنوی که در اواخر سال 1983 منجر به اخراج او از نظام وایراگ شد، سرعت بخشید. این واقعه همواره به عنوان یکی از غمانگیزترین فصول تاریخ اکنکار باقی خواهد ماند.»[3] تخطی از سازوکار معهود گزینش در انتخاب گراس، از یک سوی و تخطی گراس از ابتداییترین اصول اکیست بودن از سوی دیگر، آنچنان باورهای اکنکار را خدشهدار کرد که هارولد آن را بهعنوان غمانگیزترین فصل تاریخ اکنکار میشناسد. او به خوبی درک میکند چگونه شخصیتی که نمیتواند از کوچکترین وابستگیهای دنیوی رها شود، سوگماد او را به عنوان استاد حق برمیگزیند؟
وانگهی اکنکار مدعی است استاد پیشین باید عصای قدرت اک را به استاد بعدی تحویل دهد؛ چون شناخت استاد حقِّ بعدی با توجه به شرایط ویژهای که دارد فقط از طریق سوگماد و با وساطت استاد حقِّ در قید حیات ممکن است. سازوکاری که اکنکار برای انتقال قدرت به تصویر میکشد به گونهای است که استاد پیشین، قبل از کنارهگیری و یا انتقال به جهان دیگر، جانشین خود را معرفی میکند. اما اکنکار در اینجا باید پاسخ میداد که چگونه پال توئیچل از انتقال(مرگ) خود بیخبر بوده و جانشین خود را انتخاب نکرده است. همچنین اشتباهاتی که به گراس نسبت داده میشد بیشرمانهتر از آن بود که بتوان با استادان برگزیدۀ اکنکار سنجید.
بحران جانشینی که اغلب مذاهب و ادیان با آن روبهرو هستند، گریبان اکنکار را نیز گرفته بود. بسیاری از ادیان آسمانی قائلند بهترین روش برای شناسایی جانشین، خبر دادن پیامبر آن دین یا آیین میباشد. اکنکار علیرغم اینکه در برخی اوقات قائل به این امراست، اما پال هرگز به این کار تن نداد. در حال حاضر «داروین گراس» با بایکوت خبری عجیبی از جانب اکنکار مواجه است. هیچگونه حق دفاعی برای او وجود ندارد و فقط به گفتههایی بسیار کلی و مبهم درباره وی اکتفا میشود. بحرانِ دوران گذار با روی کار آمدن هارولد نیز همچنان ادامه داشته است. اعمال و رفتار او که به وضوح با گفتههای پال در تناقض بود، باعث ایجاد درگیریهای دیگری در درون اکنکار میشد. پس از انتخاب او به سمت ماهانتایی، وی نیز به مدت نه سال در سکوت به سر برد.[4]
پینوشت:
[1]. روحنوردان سرزمینهای دور، کلمپ، هارولد، 1379، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، مورشا، ص 193.
[2]. همان، ص 186.
[3]. همان، ص 320.
[4]. سودای دین داری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 92.
دیدگاهها
AliRezaMJ110
1401/11/28 - 10:15
لینک ثابت
متاسفانه عرفانهای دروغینی مثل
افزودن نظر جدید