آیا رضاع کبیر بین شیعیان مرسوم بوده است؟

  • 1400/03/02 - 12:28
رضاع کبیر مورد پذیرش شیعه نیست؛ مخالفین شیعه در مناظرات، با جدل قصد اثبات اعتقاد شیعه به مَحرمیت از طریق رضاع کبیر دارند و حدیثی را در این زمینه از کتاب کافی نقل می‌کنند و فرض می‌گیرند همسر جدیدی که از همسر قبلی فردی شیر خورده، بالغ بوده، در حالی‌که ازدواج با دختر شیرخوار طبق نظر شیعه و سنی مجاز است و حدیث در مقام بیان شرایط رضاع و سن شیرخوار نیست.

خلاصه مقاله
رضاع کبیر مورد پذیرش شیعه نیست، اما وقتی مخالفین شیعه در مناظرات با این سؤال مواجه می‌شوند که نظرتان در مورد رضاع کبیر و روایت صحیحتان در این زمینه چیست؛ روایاتی از شیعه را بیان می‌کنند که بتوان اعتقاد به مَحرمیت از طریق رضاع کبیر را به شیعه نسبت دهند؛ آنان روایتی را بیان می‌کنند که ظاهرش، پذیرش رضاع کبیر در شیعه است، که در کافی آمده است: به امام باقر (علیه‌السلام) گفته شد، مردی با کنیز کوچکی ازدواج می‌کند، همسر اول مرد به او شیر می‌دهد، سپس همسر دیگر مرد نیز به او شیر می‌دهد؛ ...
با فرض بالغه بودن همسر جدید، این حدیث را جهت اثبات قبول داشتن شیعه به محرمیت از طریق رضاع کبیر بیان کرده‌اند؛ در حالی‌که ازدواج با دختر شیرخوار طبق نظر شیعه و سنی مجاز است و حدیث در مقام بیان شرایط رضاع و سن شیرخوار نبوده است.

متن مقاله
رضاع کبیر مورد پذیرش شیعه نیست و شیعیان به عایشه نسبت نمی‌دهند که او معتقد به محرمیت از طریق رضاع کبیر است، و آن‌چنان‌که در کتب حدیثی اهل سنت، بابی تحت عنوان «رضاع کبیر» وجود دارد، در هیچ‌یک از کتب روایی معتبر شیعه، از این موضوع سخنی به‌میان نیامده است؛ اما وقتی مخالفین شیعه در مناظرات با این سؤال مواجه می‌شوند که نظرتان در مورد رضاع کبیر و روایت صحیحتان در این زمینه چیست؛ روایاتی از شیعه را بیان می‌کنند که بتوان اعتقاد به مَحرمیت از طریق رضاع کبیر را به شیعه نسبت دهند؛ آنان در این بحث، چند روایت را بیان می‌کنند که ظاهر آن، پذیرش رضاع کبیر در روایات شیعه است.[1]
یکی از روایاتی که برای اثبات پذیرش محرمیت توسط رضاع کبیر از کتب شیعه متذکر می‌شوند، این روایت است:
در کتاب فروع کافی آمده است: به امام باقر (علیه‌السلام) گفته شد، مردی با کنیز کوچکی ازدواج می‌کند، پس همسر آن مرد به او شیر می‌دهد، سپس همسر دیگر مرد نیز به او شیر می‌دهد؛ ابن‌شبرمه می‌گوید: هر سه زن بر آن مرد حرام می‌شوند؛ امام باقر (علیه‌السلام) می‌فرماید: ابن‌شبرمه اشتباه کرده است، بلکه همسر جدید و همسر اولی که شیر داده، بر آن مرد حرام می‌شوند، (همسر جدید که شیر خورده، به منزله فرزند شوهر می‌گردد که بر او حرام است و همسر اولی که شیر داده، به منزله مادر زن شوهر شده، و او نیز حرام می‌شود) ولی همسر دیگری که بعد همسر اول به او شیر داده، بر شوهرش حرام نمی‌شود، چون مانند این است که به فرزند شوهرش شیر داده است.»[2]
مخالفین، پس از نقل این روایت از کتب شیعه، برای مستهجن نشان دادن این حکم گفته‌اند: این روایت نشان می‌دهد که نه تنها زنان شیعه در گذشته، به بزرگسالان شیر می‌دادند، بلکه در این کار حریص بودند و وقتی می‌دیدند کسی به خانه‌شان آمده، فوراً پستان در دهانش گذاشته و به او شیر می‌دادند؛ در این روایت نیز آمده که مردی دو زن داشته و زن سوم گرفته؛ زن اولش به هووی جدید شیر داده، بلافاصله زن دوم همین کار را کرده و امام معصومشان از این کار ایراد نگرفته و فقط احکام فقهی متعلق به رضاع کبیر را برایشان بیان کرده است.
مستشکل به شیعه برای این‌که به ایرادش اشکال نگیرند گفته: اگر بگویند شخصی که به او شیر داده‌اند، جاریه‌ای صغیر است یعنی دختر بچه کوچک بوده، نه بزرگسال، می‌گوییم: در روایت آمده که این دختر ازدواج کرده است و به خانه شوهرش رفته است و این یعنی در سنی بوده که توانایی رابطه جنسی داشته و در این سن هووهایش به او شیر داده‌اند (دختر کم سن و سال بوده، اما به سنی رسیده که ازدواج کرده و چون دختران در 9 سالگی به بلوغ می‌رسند، ممکن است او دختری 9 ساله بوده که جاریه صغیره به او اطلاق می‌شود) شیر دادن به دختر 9 ساله اگر رضاع کبیر نیست پس چیست؟!
بنابراین امکان شیر دادن به بزرگسال در مذهب شیعه، وجود دارد، با این شیر خوردن، مَحرمیت ایجاد می‌شود؛ اهل بیت نیز رضاع کبیر را قبول دارند؛ رضاع کبیر در شیعه، مستهجن و چندش‌آورتر از روایاتی است که توسط اهل سنت نقل شده است؛ بنابراین شیعه نمی‌تواند با بیان روایاتی که در کتاب‌های حدیثی صحیح و معتبر اهل سنت آمده، طعنی را به صحابه و قائلین این حکم داشته باشند.

در جواب به این مستشکل (فارغ از توهین‌های او) می‌گوییم: هیچ‌یک از فقهای شیعه، دلالت این روایات را بر رضاع کبیر، برداشت نکرده‌اند؛ اگر این روایات در مورد رضاع کبیر بود، حتماً توضیح می‌دادند و علت فتوا ندادن شیعه به این روایت را بیان می‌کردند، حتی اگر شائبه فهم رضاع کبیر از این روایات بود نیز برای دفع این احتمال اشتباه، توضیحی بیان می‌کردند، ولی فقها، حتی چنین معنایی برای این روایت تصور نکرده‌اند و اجماع فقهای شیعه، مانند 4 مذهب فقهی اهل سنت، این است که یکی از شرایط مَحرمیت از طریق رضاع، شیر خوردن قبل از رسیدن به سن دو سالگی بچه است؛ (البته برخی از مذاهب اهل سنت، کمی بیش از دو سال را هم می‌پذیرند.)
این روایت در جایگاه بیان حکم رضاع و شرایط آن نیست، بلکه فقط به حکم مَحرمیت توسط رضاع پرداخته است؛ با توجه به این‌که ازدواج كودكان، در میان فقهای شیعه و اهل سنت، سن و محدوده خاصی ندارد، بنابراین هر ازدواج صحیح شرعی كه برای كودك در نظر گرفته شود، به خودی خود مجاز است، مگر تحت قانون دیگری كه آن را منع کند درآید؛ بنابراین وقتی مشخص است که سن شیرخوار برای مَحرمیت، زیر دو سال است و باید قبل از فطام (قطع شیر خوردن کودک) 15 مرتبه یا یک روز از یک زن شیر بخورد و سیر شود، تا محرم گردند، دیگر نمی‌توان عبارت «جاریه صغیره» در این روایت را به 9 سال و بالاتر از آن معنا کرد.
بنابراین مشخص می‌شود این روایت نیز در مورد رضاع کبیر نیست، بلکه فردی با بچه شیرخواری ازدواج کرده؛[3] احتیاج به شیر دادن دارد؛ همسر اول و دوم این مرد نیز بچه شیرخوار دارند، و دارای شیر هستند و توان شیر دادن به این بچه را دارند، همسر اول 15 مرتبه یا یک روز کامل و بیش از آن به بچه شیرخوار شیر داده، و مَحرمیت صورت گرفته، سپس همسر دوم نیز احتیاج شده که به او شیر بدهد و به تعداد لازم هم او شیر داده است؛ تمام این فروض در معنای حدیث نهفته است و چون مقام بیان این شرایط نبوده، دیگر تکرار نشده و فقط حکم آن بیان گردیده است.
بیان این مستشکل که حاکی از مسخره کردن شیعیان است که هر که به خانه آن‌ها می‌آمده، می‌خواستند پستان در دهانش کنند، اوج بی‌انصافی و دور از بحث علمی است و در گزارشات تاریخی چنین چیزی از هیچ فرقه‌ای نقل نشده است.
هیچ‌کدام از محدثین و فقهای شیعه نیز، معنای رضاع کبیر از این روایت نفهمیده‌اند، و اجماع فقهای شیعه است[4] که یکی از شرایط محرمیت از طریق رضاع، شیر خوردن قبل از رسیدن به سن دو سالگی بچه است.

پی‌نوشت:

[1]. الإستبصار، شيخ طوسی، ج3، ص201؛ تهذيب الأحكام، شيخ طوسی، ج7، ص321 و وسائل الشيعة، شيخ حرّ عاملی، ج20، ص404.
دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج2، ص243.
تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج8، ص240.
کافی، کلینی، ج5، ص446.
[2]. «إِنَّ رَجُلًا تَزَوَّجَ بِجَارِيَةٍ صَغِيرَةٍ فَأَرْضَعَتْهَا امْرَأَتُهُ ثُمَّ أَرْضَعَتْهَا امْرَأَةٌ لَهُ أُخْرَى فَقَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ حَرُمَتْ عَلَيْهِ الْجَارِيَةُ وَ امْرَأَتَاهُ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع أَخْطَأَ ابْنُ شُبْرُمَةَ حَرُمَتْ عَلَيْهِ الْجَارِيَةُ وَ امْرَأَتُهُ الَّتِي أَرْضَعَتْهَا أَوَّلًا فَأَمَّا الْأَخِيرَةُ فَلَمْ تَحْرُمْ عَلَيْهِ كَأَنَّهَا أَرْضَعَتِ ابْنَتَهَا.» کافی، کلینی، ج5، ص446.
[3]. گرچه نزدیکی با این همسر، قبل از تمام شدن نُه سال جایز نیست، بلکه منفعت ازدواج، تنها منافع مادی و غریزی نیست و چه بسا ازدواج‌هایی كه اصلاً در آن، عمل جنسی انجام نگیرد، اما منافعی داشته باشد كه جامعه و افراد به سوی آن تمایل نشان داده، حتی آن را ضروری بدانند، ازجمله این ازدواج‌ها، ازدواج قبل از بلوغ یا ازدواج كودكان برای مَحرم شدن شوهر با افراد دیگر است. ازدواج با دختر شیرخوار نیز در همین راستا می‌تواند با رعایت مصلحت او، و بدون انگیزه‌های شهوانی و هرگونه روابط جنسی و با دلایلی كاملاً منطقی و انسان‌دوستانه انجام شود.
[4]. «وعلى كل حال فلا خلاف معتد به في اعتبار كون الرضاع في حولي المرتضع فلا عبرة بما بعدهما ولو في الشهر والشهرين، بل الإجماع بقسميه عليه، لقوله أي النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم فيما رواه عنه الصادق عليه‌السلام في خبر منصور بن حازم وقول الصادق عليه‌السلام في حسن الحلبي أيضا‌ لا رضاع بعد فطام‌ ومعناه كما في الفقيه أنه إذا رضع الصبي حولين كاملين ثم شرب بعد ذلك من لبن امرأة أخرى ما شرب لم يحرم ذلك الرضاع، لأنه رضاع بعد فطام، أي بعد بلوغ سن الفطام، قال حماد بن عثمان: «سمعت أباعبدالله عليه‌السلام يقول: لا رضاع بعد فطام، قال: قلت: جعلت فداك وما الفطام؟ قال: الحولان اللذان قال الله عز وجل».» جواهر الكلام، محمدحسن نجفی، ج29، ص296.
مقالات دیگر در این بحث:
«آیا در روایات شیعه، رضاع کبیر مورد پذیرش واقع شده است؟»
«رضاع کبیر، از اسباب مَحرمیت نیست!»
«رضاع کبیر در کتب حدیثی اهل سنت»
«آیا ام المؤمنین عایشه در جواز رضاع کبیر، مؤیّدی داشت؟»
«توهین برخی از علمای اهل سنت به عایشه»

تنظیم و تدوین

دیدگاه‌ها

این توجیه شما برای ازدواج با دختر شیر خوار درست و عقلانی نیست نظر فقها با هم تفاوت داره نظر فقیه با نظر دین اسلام و پیامبر خدا متفاوته حالا اون فقیه هر کسی میخواد باشه این کار دین اسلام رو بد جلوه میده درسته سن نه سال هم نظر بیشتر فقهاست ولی بعضی هم مخالفن چطور فرد نه ساله الان نمیتونه رای بده ولی امر مهم ازدواج رو برای دختر نه ساله تجویز می کنیم؟

اگر درست نیست، شما بفرمایید این روایت را چگونه معنا می‌کنید؟؛؛؛؛ هیچ معنای دیگری برای این روایت نیست، و قطعاً همسر جدید آن مرد که در روایت جریانش نقل شده، شیرخوار و زیر دو سال است، و معنایی غیر از این توسط هیچ فقیه شیعه در طول 14 قرن نشده است.

بحث من معنای روایت نیست خود روایته بحث سندی اون هست همین روایت از امام باقر چقدر از لحاظ سندی قابل اعتماده ؟ واقعا امام باقر علیه السلام چنین فرمایشی داشتن ؟ همین ها شده مبنای فقهی و فقها روی این قبیل احادیث فتوا به مجاز بودن ازدواج با دختر زیر دو ساله دادن در ادامه هم گفتن تا قبل سن بلوغ که اون هم نه ساله و البته اون هم زیر سواله نزدیکی جایز نیست ولی با این قبیل صحبت ها و توجیهات بیشتر خودمون رو فریب میدیم

این روایت مرسل است و علامه مجلسی آن را ضعیف می‌داند؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ برخی از وهابیت و مخالفین شیعه، برای طعنه زدن به شیعه چند روایت نقل کرده‌اند که ثابت کنند در شیعه هم مانند کتابهای حدیثی اهل سنت، بحث رضاع کبیر وجود داشته و در بین شیعیان به آن عمل می‌شده، که این مقاله در صدد پاسخ به آن است؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ در این مقاله با فرض قبول روایت، ثابت شده که مربوط به رضاع کبیر نیست و سن ازدواج و مستندات آن موضوع بحث این مقاله نیست.. شما به ازدواج با کودک و حتی با دختر بالغ کوچک مخالفید که این مقاله درصدد پاسخ به آن نیست و شبهه دیگری که اتهام به شیعه است پاسخ داده!

من هم هدفم همین بود که بگم این روایت و تعدادی دیگه مشکل سندی داره ولی مورد دیگه بند سوم پی نوشت هست اینجاست که شما میگید بحث مقاله نیست ولی به هر ترتیب توجیهی است که وجود داره و به نظر میرسه نویسنده مطلب هم معتقد به اونه

پس اشکال شما به این مقاله نیست؛؛ در این مقاله روایتی از فروع کافی [که با آن قصد داشتند ثابت کنند شیعه هم رضاع کبیر دارد] بود (که مرسل است) و در مقاله ثابت شد که این معنا از این روایت برداشت نمی‌شود؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ شما ظاهراً با ازدواج با دختر خردسال مخالفید؛ قائلین به این حکم به این روایت استناد نکرده‌اند که ضعف این روایت مشکلی برای آن حکم ایجاد کند، و این مقاله هم در مقام بیان این مطلب نیست؛؛؛؛؛؛؛؛؛ اما درباره این نظر شما، باید عرض کنیم: قرآن كریم به صورت مستقیم سن ازدواج را بیان نكرده است، اما در روایات متعددی به جواز ازدواج دختر قبل از بلوغ اشاره شده كه در برخی از آنها، سن بلوغ دختران تنها به‌عنوان مبدأ زمانی آمیزش در ازدواج اعلام شده است... بنابراین شارع مقدس، برای ازدواج دختر، محدوده سنی خاصی تعیین نفرموده و تنها ارتباط جنسی (آمیزش) را مشروط به رسیدن او به نه سالگی یعنی سن بلوغ دانسته است... گمان است که مخالفین این مسأله، به خاطر اینکه فکر می‌کنند ازدواج مساوی است با اجازه آمیزش، و برای کودک غیر بالغ این را نمی‌توانند بپذیرند، با این مسأله و روایاتی که این مسأله را برساند مخالفند؛ در حالیکه منفعت ازدواج، تنها منافع مادی و غریزی نیست و چه بسا ازدواج‌هایی كه اصلاً در آن عمل جنسی انجام نگیرد، اما منافعی داشته باشد كه جامعه و افراد به سوی آن تمایل نشان داده حتی آن را ضروری بدانند. ازدواج با دختر شیرخوار نیز در همین راستا می‌تواند با رعایت مصلحت او و بدون انگیزه‌های شهوانی و هر گونه روابط جنسی و با دلایلی كاملاً منطقی و انسان‌دوستانه انجام شود؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛ به نظر می‌رسد نویسنده این مقاله و مستشکل و هر شخص دیگری که متخصص در مباحث فقهی نیست، نظرات خود را بر احکام اسلامی تحمیل نکند؛؛؛ روشن است که بیان جواز یک عمل، (گرچه ما نپسندیم) به معنای وجوب و لزوم عمل، و حتی تشویق به آن نیست، بلکه به این معنا است که اگر کسی مرتکب این عمل شد، کار حرام و خلاف شرعی انجام نداده است؛؛ در کتب فقه مقارن آمده است: تمام مذاهب اسلامی، ازدواج دختر خردسالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، و نیز ازدواج پسر خردسالی که هنوز به سن بلوغ نرسیده است، با ولایت ولی شرعی (پدر یا جد پدری) آنها را صحیح می‌دانند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.