اوستا و نفرین مردم مازندران و گیلان

  • 1393/02/23 - 03:38
آیا می‌دانید در متن اوستا، بارها و بارها اهورامزدا حکم قتل‌عام مردم مازندران و گیلان را، به جرم کافر بودن (؟!) صادر کرده است؟ آیا می‌دانید بنا بر متن اوستا، کشتن مردم مازندران و گیلان یک افتخار برای بزرگان دین زرتشتی محسوب می‌شود؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه این نوشتار به آن پرداخته می‌شود، ارتباط اَوِستا (کتاب مقدس زرتشتیان)، با مردم مازندران و گیلان است. مسائلی کمتر شنیده شده و شگفت‌انگیز... پیش از ورود به بحث اصلی باید گفت که مردم طبرستان و گیلان، عموماً از قوم آریایی نیستند. بلکه مردمان شمال ایران، غالباً از اقوام ماقبل آریایی شمرده می‌شوند که از دوران باستان، در آن سرزمین می‌زیستند.
اما بحث اصلی... در اوستا، آبان‌یشت، بند 21-23 آمده است: «هوشنگ پیشدادی در پای کوه البرز، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند، او [ایزد اردویسورا آناهیتا] را پیشکش آورد... و از وی خواستار شد: ای اردویسور آناهیتا، ای نیک، ای تواناترین، مرا این کامیابی ارزانی دار که من بزرگترین شهریار همه‌ی کشورها شوم که بر همه‌ی دیوان و مردمان [دُروند] و جادوان و پریان و کوی‌ها و کرپ‌های ستمکار چیرگی یابم، که دو سوم از دیوان مازندری و دُروَندان وَرِنا را بر زمین افگنم.» اردویسور آناهیتا نیز او را کامیابی بخشید.[1] تصویری از متن اوستا، به ترجمه دکتر دوستخواه:




همین گفتار در رام یشتِ اوستا نیز درباره هوشنگ (به اوستايى‏: Haushyanha و به پارسى ميانه: Hoshang/Hoshyang) آمده است.[2] به گفته‌ی موبد جهانگیر اوشیدری، منظور از وَرِنَ، سرزمین گیلان و دیلمان است.[3] موبد اردشیر آذرگشسب نیز وَرِنَ را معادل سرزمین گیلان دانسته؛ می‌گوید که وَرِن (گیلان) و مازندران محل زندگی دیوان و دیوپرستان بوده است، لذا در اوستا مردمان این دو سرزمین (که دیوپرست نامیده شدند) نفرین گردیده‌اند.[4] در اورمزد‌یشتِ اوستا نیز مردم مازندران و گیلان به خاطرِ کافر بودن (!) نفرین شده‌اند، و خواسته شده تا اهورامزدا هرچه سریعتر اقدامی برای قتل‌عام مردم آن دیار انجام دهد. در «اورمزد‌یَشت» اوستا می‌خوانیم: «ما می‌ستاییم این پیدایش مقدس را که سپندارمذِ امشاسپند است و از تمام پیدایش‌های اشو پاکتر و قدیمی‌تر است. همه‌ی این آیات به منظور دادنِ عظمت به اهورامزدا، برای برانداختن اهریمن دُروَند، برای برانداختن دیو خشم دارنده سلاح خونین، برای برانداختن دیوهای مازندران و برای برانداختن تمام دیوان و دُروَندان گیلان است، تا بدین وسیله دادار اورمزد رایومند و خروهمند موفق گردد».[5]



موبد جهانگیر اوشیدری (رئیس اسبق انجمن موبدان تهران) نیز می‌گوید دُروَند به معنی «پیرو کیش دروغین» و «دروغ‌زن» است.[6] در اوستا، وندیداد، فرگرد 9، بند 13 نیز اهورامزدا زرتشت را تشویق به مبارزه و راندن دیوهای مازندرانی می‌کند.[7]:


در اوستا، یسنا، هات 57 (سروش یشت سرشب)، بند 17 نیز ایزد سروش از بابت مبارزه با دیوان مازندرانی، ستوده شده است.[8]


در یسنا، ابتدای هات 27 نیز به اهورامزدا اقتدا می‌شود تا دیوان و غیرزرتشتیان مازندران و گیلان را نابود کند».[9] دقت کنیم، هم دیوان و هم دُروندان (مردمی که از دیوان پیروی می‌کنند):

در ترجمه مرحوم پورداود نیز چنین آمده است:


روشن است که منظور از دروندان، همان مردم پیرو دیو هستند. موبد جهانگیر اوشیدری نیز به صراحت فرمودند که «در اوستا غالباً از دیوهای مازندران یعنی مشرکین مازندران یاد شده که نشان می‌دهد آنان هنوز به دین زرتشتی درنیامده، پیرو دین قدیم بوده‌اند».[10] ایشان در ادامه می‌افزایند که بنا بر کتاب نهم دینکرت، فریدون به درخواست آریاییان، دو سوم مردم مازندران را قتل عام کرد و یک سوم باقی‌مانده نیز به کوه‌ها فرار کردند. جالب است که ایشان پس از نقل این جنایت، تقصیرات را به گردن مردمان شمال ایران می‌اندازد.[11] درحالیکه بر پژوهشگران روشن است که نویسندگان دینکرت (که موبدان بوده‌اند) بر اساس منش همیشگی‌شان، تاریخ را به سود خود نوشته‌اند.

مردم شمال ایران عموماً از نژاد تپور (طبری‌ها) و کاسپی هستند، که هیچ‌یک از این دو نژاد، جزو آریاییان نبودند. در كتاب بندهشن كه از كتاب‌هاى معروف زبان پهلوى است، آمده كه مازندرانيان نه از نسل نياكان ايرانيان هستند و نه از نسل نیاکان تازيان.[12] تپورها مانند كاسپى‏‌ها و ماردها (آماردها) يك ملت ماقبل آريايى‏ بوده‌اند كه توسط مهاجران آریایی به نقاط مرتفع كوهستانی رانده شدند.[13] تردیدی نیست که ساکنین مازندران و گیلان، شامل اقوام كادوسيان، آماردها يا كاسپيان، تپوران و... همگی از اقوامی بودند که مالکین حقیقی سرزمین‌های آباد مازندران و گیلان بودند. استاد حسن پیرنیا نیز اذعان می‌کند که تپورها و آماردها و کادوسیان و... آریایی نبودند، بلکه از اقوام ما قبل آریایی ساکن در مازندران و گیلان بودند.[14] از سویی دیگر روشن است که آریاییان پس از ورود به ایران، بر سر تصاحب مراتع و زمین‌های حاصلخیز با بومیان درگیر شده؛ به زور بر سرزمین کنونی ایران مالک گشتند.[15] اکنون چه کسی مقصر در کشتار آن همه انسان است؟ مردمان شمال ایران که از مراتع و زمین‌های خود پاسداری می‌کردند؟ یا آریاییانی که از جنوب استپ‌های روسیه به سرزمین کنونی ایران آمده و زمین را اشغال نمودند؟ به راستی کدام‌ یک مقصر است؟

نکته:

ممکن است سؤالی پیش آید که آیا مردم مازندران و گیلان، دیو پرست به معنی شیطان پرست و ... بودند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که خیر. دیو (div / daewa) در اصل به معنی خدا بود. همانگونه که امروز هم در برخی گویش‌های لاتین، چنین است. مثلاً در فرانسوی به خدا میگویند دیو (Dieu) و در اسپانیولی میگویند دیوس (Dios)  و در پرتغالی میگویند دئوس (Deus) و در ایتالیایی میگویند دیو (Dio)... در واقع، دیو معنی زشتی نداشت. بلکه به معنی خدا بود. منتها پس از ترویج دین زرتشتی در ایران، دیو معنی زشت و به مفهوم موجود شرور درآمد.

ممکن است برخی بگویند که منظور از دیوها در اوستا، موجوداتی شرور بودند (معادل اجنه و...) ولیکن در پاسخ باید بگوییم که موبد "مانکجی نوشیروانجی دهالا" به روشنی تصریح کردند که منظور از دیو (که در اوستا نفرین و حکم قتل عامشان صادر شده) هم موجودات شرور و هم مردم بدکار (!) است. در شاهنامه هم آمده است که موبدان زرتشتی به پیروان دیگر ادیان، انگ "دیو" می‌زدند و سپس...! برای مشاهده اسنادِ کلام موبد "مانکجی نوشیروانجی دهالا" و نیز کلام حکیم فردوسی کلیک کنید.

پی‌نوشت:

[1]. یشت‌ها، پژوهش ابراهیم پورداود، ج 1، فصل 5، بند 21-23
James Darmesteter ,The Zend Avesta , From The Sacred Books of The East , Translated By Various Oriental Scholars , Oxford , At the Clarendon Press 1883 , Yesht 5 : 21-23
اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص 301-302
[2]. یشت‌ها، پژوهش ابراهیم پورداود، ج 1، فصل 15، بند 7-8
James Darmesteter ,The Zend Avesta , From The Sacred Books of The East , Translated By Various Oriental Scholars , Oxford , At the Clarendon Press 1883 , Yesht 15 : 7-8
اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص 448-449
[3]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص 469
[4]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۴، ص 49
[5]. همان، ص 53
[6]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص 279
[7]. وندیداد، پژوهش جیمز دارمستتر، ترجمه موسی جوان، ناشر: دنیای کتاب ، تهران ۱۳۸۴، ص 184
[8]. ابراهیم پورداود، یسنا، انتشارات اساطیر، تهران، 1387، ج 2، ص 61
اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص 224
Translated by L. H. Mills (from Sacred Books of the East, American Edition, 1898, 57 : 17
[9]. اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، هات 27 یسنا
ابراهیم پورداود، یسنا، انتشارات اساطیر، تهران، 1387، ج 1، هات 27 یسنا
[10]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص 421
[11]. همان، ص 421
[12]. سید ظهیرالدین مرعشی، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، مؤسسه مطبوعاتى شرق‏، تهران‏، 1345، ص 9
[13]. همان، ص 13 
[14]. حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان‏، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ج 1، ص 157
[15]. بنگرید به مقاله «ورود آریایی‌ها به فلات ایران ؛ با ناز و عشوه؟ یا با جنگ و خونریزی؟»

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

ای کاش غرامت این خونهای به ناحق ریخته شده از اجداد ما رو از این اریایی های محاجم طلب میکردن تا بتونن سرزمین غصب شده مون رو که توسط این قوم بربر گرفته شده بسازن و اباد کنن

سلام دوستان فرهیخته به نظر من اینگونه بحث ها و نظرها هرگز نمیتونه مفید باشه . چون کاملا واضح هست که دوستان بجای بحث و گفتگوی علمی متاسفانه دارند دانش خرد می کنند .و نکته بعدی اینکه هدف از خلقت انسان این نبود که از عجم و یا عرب و مازنی ،تورک ، آریایی و......... باشیم هدف این بود که آدددددددم باشیم . پس آدم باشید با عرض معذرت.

با سلام و خسته‌نباشید باید بگم که اگر در تاریخ بیشتر دقت کنیم ، خواهیم دانست که هیچگاه نمی‌شود دیوهای مازندَری [ یا مازندرانی ] را با مردم مازندرانی یکسان دانست . دیو و پری ، دو طایفه‌ی بزرگ و سرشناس از جنس جن بودند نه آدمی ؛ و همچنین ، سرزمین مازندری باستان با مازندران کنونی که از چندصد سال پیش به جای نام تبرستان به کار می‌رود ، فرق دارد . آن مازندران سرزمین دیو‌ها ، جای دیگری بوده است . دُروندان وَرنَ ، گروهی از بزرگان قوم باستانی گوتی بودند که همواره به سرزمین‌های جنوبی می‌تاختند و گهگاهی تا بین‌النهرین پیش می‌رفتند . آگوم کاک‌ریمه شاه کاسی ، ایشان را مارهای گزنده‌ی کوهستان خوانده است . کاسی‌ها هم قوم بزرگی از ایرانیان دانسته شده‌اند . به تدریج ایرانیان که فرزندان هوشنگ و تهمورث و جمشید و فریدون و منوچهر و بزرگان بسیار دیگر بودند ، بر آن گوتی‌ها [ دُروندان ورن ] چیره شدند و به‌ویژه در زمان اشکانیان و ساسانیان ، این دروندان ورن ، از میان رفتند و قوم آریایی تپور که در آن زمان در دامنه‌های کوهستان‌ البرز زیستگاه داشت ، بر این سرزمین ورن چیره شد . نژاد ما مازندرانی‌ها و گیلانی‌ها بیشتر از آن مردمی است که بر بدکاران این سرزمین پیروز شدند و بیشتر ما آریایی‌نژاد هستیم نه از آن نژاد قدیمی . با سپاس از شما که برای آشکار شدن حقیقت تلاش دارید

سلام. لطفاً به دین کسی توهین نکنید چون ریشه در عقیده داره باعث دعوا میشه... اما از نظر علمی بحث کنید.تازه این رو هم در نظر بگیرید هر کسی متولد جایی هست آیا اصلا بومی آنجا هست.. من مازندرانی ام ..مسلمان...میدونستم ما چه امارد باشیم چه تپور پارس نیستیم..بخاطر همین همیشه اونایی که سنگ کوروش قوم بر تر آریایی و عرب ستیزی و ... داشتن روشن میکردم... البته در جایی خواندم تپور ها که به جای امارد ها ساکن شدن پارت هستن که اگه باشن اریایی میشن ..اما پارس نیستن..به هخامنشی و زرتشتی اینا ربط ندارن..اغلب هم تا زمان صفویه داعیه خودمختاری داشتن..

دین افیون بشر است. خداوند مهم است چه فرق دارد چه زمانی در فرگشت انسان کدام نسل به کجا رفتند. منابع محدود بوده و همه نزاع و جنگ بوده در تاریخ بشر. باید تحمل شنیدن عقاید مخالف وجود داشته باشد. اصلا ایرانی یا غیر ایرانی چه اهمیتی دارد. همه ما نوع بشریم و در ادیان ملیت اهمیتی ندارد. به جای اینکه مانند درندگان به هم بتازیم نتیجه گرا باشیم. همه ادبان یکی هستند و همه بر نیکی و هم نوع دوستی و برادری تاکید دارند. حالا این اطلاعات تاریخی که معلوم نیست صداقت گویندگانش چقدر بوده و خود چقدر بر حق بوده باشند چنان بگویند چه اهمیت دارد. جز عبرت گرفتن.

پاسخ به دیالکتیک: از یک طرف میگید: «دین افیون بشر است» و از طرفی میگید: «همه ادبان یکی هستند و همه بر نیکی و هم نوع دوستی و برادری تاکید دارند». خواهش میکنم بجای بازی با کلمات و فاز روشنفکری برداشتن، بشینید با خودتون حساب و کتاب کنید ببینید چند چندید

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.