اوستا و نفرین مردم مازندران و گیلان

  • 1393/02/23 - 03:38
آیا می‌دانید در متن اوستا، بارها و بارها اهورامزدا حکم قتل‌عام مردم مازندران و گیلان را، به جرم کافر بودن (؟!) صادر کرده است؟ آیا می‌دانید بنا بر متن اوستا، کشتن مردم مازندران و گیلان یک افتخار برای بزرگان دین زرتشتی محسوب می‌شود؟

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه این نوشتار به آن پرداخته می‌شود، ارتباط اَوِستا (کتاب مقدس زرتشتیان)، با مردم مازندران و گیلان است. مسائلی کمتر شنیده شده و شگفت‌انگیز... پیش از ورود به بحث اصلی باید گفت که مردم طبرستان و گیلان، عموماً از قوم آریایی نیستند. بلکه مردمان شمال ایران، غالباً از اقوام ماقبل آریایی شمرده می‌شوند که از دوران باستان، در آن سرزمین می‌زیستند.
اما بحث اصلی... در اوستا، آبان‌یشت، بند 21-23 آمده است: «هوشنگ پیشدادی در پای کوه البرز، صد اسب و هزار گاو و ده هزار گوسفند، او [ایزد اردویسورا آناهیتا] را پیشکش آورد... و از وی خواستار شد: ای اردویسور آناهیتا، ای نیک، ای تواناترین، مرا این کامیابی ارزانی دار که من بزرگترین شهریار همه‌ی کشورها شوم که بر همه‌ی دیوان و مردمان [دُروند] و جادوان و پریان و کوی‌ها و کرپ‌های ستمکار چیرگی یابم، که دو سوم از دیوان مازندری و دُروَندان وَرِنا را بر زمین افگنم.» اردویسور آناهیتا نیز او را کامیابی بخشید.[1] تصویری از متن اوستا، به ترجمه دکتر دوستخواه:




همین گفتار در رام یشتِ اوستا نیز درباره هوشنگ (به اوستايى‏: Haushyanha و به پارسى ميانه: Hoshang/Hoshyang) آمده است.[2] به گفته‌ی موبد جهانگیر اوشیدری، منظور از وَرِنَ، سرزمین گیلان و دیلمان است.[3] موبد اردشیر آذرگشسب نیز وَرِنَ را معادل سرزمین گیلان دانسته؛ می‌گوید که وَرِن (گیلان) و مازندران محل زندگی دیوان و دیوپرستان بوده است، لذا در اوستا مردمان این دو سرزمین (که دیوپرست نامیده شدند) نفرین گردیده‌اند.[4] در اورمزد‌یشتِ اوستا نیز مردم مازندران و گیلان به خاطرِ کافر بودن (!) نفرین شده‌اند، و خواسته شده تا اهورامزدا هرچه سریعتر اقدامی برای قتل‌عام مردم آن دیار انجام دهد. در «اورمزد‌یَشت» اوستا می‌خوانیم: «ما می‌ستاییم این پیدایش مقدس را که سپندارمذِ امشاسپند است و از تمام پیدایش‌های اشو پاکتر و قدیمی‌تر است. همه‌ی این آیات به منظور دادنِ عظمت به اهورامزدا، برای برانداختن اهریمن دُروَند، برای برانداختن دیو خشم دارنده سلاح خونین، برای برانداختن دیوهای مازندران و برای برانداختن تمام دیوان و دُروَندان گیلان است، تا بدین وسیله دادار اورمزد رایومند و خروهمند موفق گردد».[5]



موبد جهانگیر اوشیدری (رئیس اسبق انجمن موبدان تهران) نیز می‌گوید دُروَند به معنی «پیرو کیش دروغین» و «دروغ‌زن» است.[6] در اوستا، وندیداد، فرگرد 9، بند 13 نیز اهورامزدا زرتشت را تشویق به مبارزه و راندن دیوهای مازندرانی می‌کند.[7]:


در اوستا، یسنا، هات 57 (سروش یشت سرشب)، بند 17 نیز ایزد سروش از بابت مبارزه با دیوان مازندرانی، ستوده شده است.[8]


در یسنا، ابتدای هات 27 نیز به اهورامزدا اقتدا می‌شود تا دیوان و غیرزرتشتیان مازندران و گیلان را نابود کند».[9] دقت کنیم، هم دیوان و هم دُروندان (مردمی که از دیوان پیروی می‌کنند):

در ترجمه مرحوم پورداود نیز چنین آمده است:


روشن است که منظور از دروندان، همان مردم پیرو دیو هستند. موبد جهانگیر اوشیدری نیز به صراحت فرمودند که «در اوستا غالباً از دیوهای مازندران یعنی مشرکین مازندران یاد شده که نشان می‌دهد آنان هنوز به دین زرتشتی درنیامده، پیرو دین قدیم بوده‌اند».[10] ایشان در ادامه می‌افزایند که بنا بر کتاب نهم دینکرت، فریدون به درخواست آریاییان، دو سوم مردم مازندران را قتل عام کرد و یک سوم باقی‌مانده نیز به کوه‌ها فرار کردند. جالب است که ایشان پس از نقل این جنایت، تقصیرات را به گردن مردمان شمال ایران می‌اندازد.[11] درحالیکه بر پژوهشگران روشن است که نویسندگان دینکرت (که موبدان بوده‌اند) بر اساس منش همیشگی‌شان، تاریخ را به سود خود نوشته‌اند.

مردم شمال ایران عموماً از نژاد تپور (طبری‌ها) و کاسپی هستند، که هیچ‌یک از این دو نژاد، جزو آریاییان نبودند. در كتاب بندهشن كه از كتاب‌هاى معروف زبان پهلوى است، آمده كه مازندرانيان نه از نسل نياكان ايرانيان هستند و نه از نسل نیاکان تازيان.[12] تپورها مانند كاسپى‏‌ها و ماردها (آماردها) يك ملت ماقبل آريايى‏ بوده‌اند كه توسط مهاجران آریایی به نقاط مرتفع كوهستانی رانده شدند.[13] تردیدی نیست که ساکنین مازندران و گیلان، شامل اقوام كادوسيان، آماردها يا كاسپيان، تپوران و... همگی از اقوامی بودند که مالکین حقیقی سرزمین‌های آباد مازندران و گیلان بودند. استاد حسن پیرنیا نیز اذعان می‌کند که تپورها و آماردها و کادوسیان و... آریایی نبودند، بلکه از اقوام ما قبل آریایی ساکن در مازندران و گیلان بودند.[14] از سویی دیگر روشن است که آریاییان پس از ورود به ایران، بر سر تصاحب مراتع و زمین‌های حاصلخیز با بومیان درگیر شده؛ به زور بر سرزمین کنونی ایران مالک گشتند.[15] اکنون چه کسی مقصر در کشتار آن همه انسان است؟ مردمان شمال ایران که از مراتع و زمین‌های خود پاسداری می‌کردند؟ یا آریاییانی که از جنوب استپ‌های روسیه به سرزمین کنونی ایران آمده و زمین را اشغال نمودند؟ به راستی کدام‌ یک مقصر است؟

نکته:

ممکن است سؤالی پیش آید که آیا مردم مازندران و گیلان، دیو پرست به معنی شیطان پرست و ... بودند؟ در پاسخ به این سؤال باید گفت که خیر. دیو (div / daewa) در اصل به معنی خدا بود. همانگونه که امروز هم در برخی گویش‌های لاتین، چنین است. مثلاً در فرانسوی به خدا میگویند دیو (Dieu) و در اسپانیولی میگویند دیوس (Dios)  و در پرتغالی میگویند دئوس (Deus) و در ایتالیایی میگویند دیو (Dio)... در واقع، دیو معنی زشتی نداشت. بلکه به معنی خدا بود. منتها پس از ترویج دین زرتشتی در ایران، دیو معنی زشت و به مفهوم موجود شرور درآمد.

ممکن است برخی بگویند که منظور از دیوها در اوستا، موجوداتی شرور بودند (معادل اجنه و...) ولیکن در پاسخ باید بگوییم که موبد "مانکجی نوشیروانجی دهالا" به روشنی تصریح کردند که منظور از دیو (که در اوستا نفرین و حکم قتل عامشان صادر شده) هم موجودات شرور و هم مردم بدکار (!) است. در شاهنامه هم آمده است که موبدان زرتشتی به پیروان دیگر ادیان، انگ "دیو" می‌زدند و سپس...! برای مشاهده اسنادِ کلام موبد "مانکجی نوشیروانجی دهالا" و نیز کلام حکیم فردوسی کلیک کنید.

پی‌نوشت:

[1]. یشت‌ها، پژوهش ابراهیم پورداود، ج 1، فصل 5، بند 21-23
James Darmesteter ,The Zend Avesta , From The Sacred Books of The East , Translated By Various Oriental Scholars , Oxford , At the Clarendon Press 1883 , Yesht 5 : 21-23
اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص 301-302
[2]. یشت‌ها، پژوهش ابراهیم پورداود، ج 1، فصل 15، بند 7-8
James Darmesteter ,The Zend Avesta , From The Sacred Books of The East , Translated By Various Oriental Scholars , Oxford , At the Clarendon Press 1883 , Yesht 15 : 7-8
اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص 448-449
[3]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص 469
[4]. خرده اوستا، ترجمه موبد اردشیر آذرگشسب، تهران، ۱۳۵۴، ص 49
[5]. همان، ص 53
[6]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص 279
[7]. وندیداد، پژوهش جیمز دارمستتر، ترجمه موسی جوان، ناشر: دنیای کتاب ، تهران ۱۳۸۴، ص 184
[8]. ابراهیم پورداود، یسنا، انتشارات اساطیر، تهران، 1387، ج 2، ص 61
اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، ص 224
Translated by L. H. Mills (from Sacred Books of the East, American Edition, 1898, 57 : 17
[9]. اوستا، ترجمه دکتر ج.دوستخواه، انتشارات مروارید، تهران ۱۳۹۱، ج 1، هات 27 یسنا
ابراهیم پورداود، یسنا، انتشارات اساطیر، تهران، 1387، ج 1، هات 27 یسنا
[10]. موبد جهانگیر اوشیدری، دانشنامه ی مزدیسنا، نشر مرکز، تهران، ۱۳۸۹، ص 421
[11]. همان، ص 421
[12]. سید ظهیرالدین مرعشی، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، مؤسسه مطبوعاتى شرق‏، تهران‏، 1345، ص 9
[13]. همان، ص 13 
[14]. حسن پيرنيا، تاريخ ايران باستان‏، تهران، دنیای کتاب، چاپ اول، ج 1، ص 157
[15]. بنگرید به مقاله «ورود آریایی‌ها به فلات ایران ؛ با ناز و عشوه؟ یا با جنگ و خونریزی؟»

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

بابلیا آریاییند شهر مه میترا مثل شاه رضا بزرگ

سلام دوستان کمي واقع گرا باشيم.اولا دوره اينحرفا گذشته. دوما مازنيهاي کنوني ترکيبي از مردمان بومي در زمان باستان و اقوام اريايي و بعدها هم اقوام ديگر به تناوب هستند.مهم اينه که الان نميشه خودت را ملامت کني که مثلا چرا اريايي خالص يا مازني خالص يا هر نژاد خالص ديگه اي نيستي،مهم اينه که يبار زندگي ميکنيم و بايد انسان باشيم.کسي اقاي عالم نيست ،برابر با همن مردم.

در تکمیل سخن شما اینکه، امروزه نژاد خالصی وجود ندارد ولی عده ای هنوز به دنبال طناب پوسیده نژاد آریایی هستند...

اگه تاریخ گیلان و مازندران رو بخوانید متوجه می شوید اصلا امکان نداره مردم این منطقه آریایی باشند .تا پیش از اسلام جمعیتهایی که در این مناطق زندگی می کردند بسیار محدود و پراکنده بودند و بعد از اسلام علویان و شیعیان بسیاری به این منطقه وارد شدند.دلیل پوست تیره بخش بزرگی از مردم شمال هم می تونه همین باشه .احتمالا استخوانبندی ریز و دماغ های کشیده هم که در بین شمالیها زیاده به همون بومیان قدیمی بر می گرده .شما همین سلسله کارکیاییان رو ببینید که چطور عده زیادی از دیلمی ها رو کشتند .بخش زیادی هم در زمانهای مختلف به مناطق دیگه از قزوین تا لبنان و یمن رفتند به دلیل مهاجرت یا شرکت در جنگها .مثلا در دوره حمله مغول بخش زیادی از مردم قزوین دیلمی بودند که توسط مغولها کشته شدند .از اون طرف مردم عرب هم در زمانهای مختلف وارد شمال ایران شدند! به نظر می رسه بخصوص در دوره ای که شیعی گری در شمال ایران فراگیر بوده یک جابجایی جمعیتی بزرگ اتفاق افتاده بین مردم بومی و اعراب!

اینهایی هم که نوشتند گیلان و مازندران لقمه راحتی برای متجاوزین نبوده توجه نکردند که دلیلش جغرافیای خاص اون منطقه و وجود موانع طبیعی بسیار بوده و اینکه در اون منطقه هیچ مرکز قدرت و ثروتی نبوده که مهاجمان رو ترغیب به تلاش بیشتر برای فتح کنه! ولی خود مردم منطقه در دوران های مختلف بخصوص در قرنهای ابتدایی اسلامی، دروازه رو به روی علویان و اعراب شیعی "چهارطاق" باز گذاشتند! و عدّه زیادی از حجاز و عراق به این منطقه وارد شدند بدون جنگ و خونریزی.در دوران باستان هم ناراضیان سیاسی به این منطقه آمده اند ولی اوج ورود مهاجرین و پناهنده ها ،همان زمانی بوده که شیعیان از دست خلیفه های عرب فرار می کردند و به دیلمان و طبرستان می آمدند.وجود این همه امامزاده در گیلان و مازندران بی معنی نیست .همراه این افراد کلی همراه و خدم و حشم هم بوده اند و خب ژنهای این آدمها الان توی بدن شمالیهاست!

با عرض سلام.ماندران و گیلان اولین قومی هستند تو ایران که هیچ یک از قوم های دیگر موفق به فتح و گرفتن انها نشدند.دلیر ترین و زرنگ ترین مردم همین قوم هستند.این حرف ها رو برای بد نام کردن ما به کار میبرن..

این مزخرفات فقط برای تفرقه افکنی بین مردم و اقوام و ادیان ایرانه...

آنچه موجب تفرقه است، تلاش رسانه‌های صهیونیستی برای ترویج باستانگرایی افراطی در ایران است. وگرنه ارائه اسناد از فحاشی اوستا به مردم ایران، نامش روشنگری و تلاش برای بیداری نسل جوان است.

درود به همه ی دوستان من یک کوه نشین البرز خاوری ام ( تپوری ) تا سال 915 ه.ش منطقه ما زرتشتی بودند بعد روی کار اومدن صفویه مسلمان شدند 10 کتاب مقدس ار ادیان مختلف جهان خوندم در نهایت اوستا بسیار بهم کمک کرد تا انسانیت و خداشناسی رو بهتر درک کنم شاید یکی دیگه با قران به این مقصود برسه مهم فقط انسانیت که پرچم و لوای دینی نیاز نداره اگرنه هر حکومت و دینی که قدرت را در دست داشته باشد بهر عنوانی حکومت ودین ماقبل خود را میکوبه تاریخ تا بوده این بوده موفق باشید

شعارهای زیبایی می‌دهید. اما سخنان شما فقط شعار است. توهین اوستا به مردم مازندران و گیلان روشن و مبرهن است. اهل کدام منطقه‌اید که مدعی هستید تا 915 هجری شمسی زرتشتی بودید؟

همین کارها رو نی کنید و این چرت و مرت ها رو میگین که هیچکس دیگه به قرآن ما هم احترام نمیزاره. خجالت بکشید . شماها باعث شدید مردم مسجد آتش بزنند . آخه این چرندیات چیه نوشتید؟؟؟ واقعا منم که شش جز قران رو از برم ،دارم از اسلام زده میشم .

آقای آرش کدوم کارها ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ یک بحث علمی و منطقی هست. سند هم داده شده. اینکه شما یا هر کس دیگه ظرفیت بحث علمی نداشته باشید مشکل خودتون هست. یعنی چی مردم مسجد آتیش میزنن؟؟؟؟؟ مردم آتیش زدن؟ اونها یه مشت جوون احساسی احمق بودن. خب این چه ربطی به بحث این مقاله داره؟! یعنی میفرمایید هیچ کس بحث علمی نکنه؟ چون یک عده معتاد و عرق خور و اراذل و اوباش ممکنه مسجد آتیش بزنن؟ میفهمی چی میگی؟! اشکال این بحث چیه؟ سند داده و یک موضوعی رو بیان کرده. به جای اینکهع به این مقاله اشکال بگیرید یه مقدار فکر کنید و بعدش برید به اون احمق ها بگید ظرفیت خودشون رو بالا ببرن.

اول ک از قرآن بهتر هست . دین قتل و کشتار. دوم هم گفته دیو. نگفته دیو پرست. چرا تحریف می کنید؟ لعنت به هر چی مسلمونه که شرافت ندارن

اسلام هم دین خشونت است. هم دین محبت. دو دسته فرامین در قرآن آمده است. ما نسبت به گردن‌کشان و حیوانات انسان‌نمای کذاب، سخت و خشن برخورد میکنیم و نسبت به مظلومین و رنج‌کشیدگان مهربانی و فروتنی می‌کنیم. این حقیقت دین ما است. و به زودی بر سر تو فرود خواهیم آمد و یقیناً اگر از کج‌راهه‌ای که در آن دست و پا می‌زنی برنگردی روز ذبح تو نزدیک خواهد بود. حکم فحاشی به اسلام و دروغ بستن به دین خدا همین است. ثانیاً به روشنی گفته دُروندان (یا درُوندان) که در ادبیات زرتشتی به معنی دیوپرست و پیرو ادیان غیر زرتشتی است. دقن کن و پیش از حرف زدن اندیشه کن. اما درباره لعنت: به زودی فرزندان مکتب محمد (ص) اجر تو را خواهند داد و دیگر اینکه پدر و مادر خود را لعنت کردی. در حقارت تو همین بس.

پهلوی تونست با سیاست جدا سازی گیلان و مازندران و توهم آریایی بودن،تمسخر قوم گیل،هویت اقوام شمال ایران که همه از قوم گیل هستند رو تغییر بده جمعیتی که علاوه بر کل شمال ایران ،استانهای قزوین ،تهران اردبیل سمنان ،زنجان،همدان و حتی خراسان نیز پراکنده بودند، و در ادامه این سیاست جمهوری اسلامی نیز این خط رو ادامه داده، به یک علت فارسی سازی و بالا بردن جمعیت فارس زبان در کشور درصورتیکه که تمام اسناد تاریخی بر گیل بودن شمال ایران تاکید دارند،که دم دستی ترینش همون اشعار شاهنامه هست. جدا بودن گیلان و مازندران جدا بودن دو بردار از یک پدر هست،یادمان باشه همه ما گیل هستیم.

درسته که طبری ها از قوم مهاجر اریایی نبودند ولی اینکه دیو ها اون مردم بودند اشتباهه دیوها واقعا وجود داشتند و افسانه نبودند تو شاهنامه هم اومده که پهلوان ایرانی با دیو تو گرگان جنگیده و اون رو از پا در اورده

جالب بود متشکر ارجاع به کتب و مخزنها هم بجا بود.

تکیه به داستان چندین هزار ساله و ترویج نفرت کار کسانی است که می دانند چگونه از آب گل آلود باید ماهی گرفت.

من دررشت زندگی میکنم.وکل گیلان رفت وآمد میکنم.اصالتا ازحصارک کرج صد سال پیش به این منطقه کوچ کردیم.بخاطر قحطی بزرگ جنگ جهانی اول.من درجواب شما عزیزان بگم مردم گیلان وغرب مازندران ازنظر چهره ازبقیه ایران بسیار زیباترند.همین زیبایی چهره و بور بودن مووسفید بودن پوست باعث حسادت دیگر اقوام ازجمله فارسها که چهره های سوخته وموههای وز مشکی وچشمهای معمولی دارند شده.وقتی به شمال سفر مبکنند ویا شمالی درشهرهاشون میبینن شروع میکنن به حسادت.من خانومم بومی رشته وبچه هام بور وچشم روشنن وقتی به شهرهای فارس نشین میریم همه نگاهها بطرف ماست بیشتر مردم لبخند میزنن وحتی بچه ها رو دور میکنن ونوازش میکنن.والبته عده کمی خصوصا خانوما برق حسادت توی چشاشون آشکاره.من فکر میکنم کسایی که با گیلانیها ومازندرانیها حسادت میکنن اونهارو آریایی نمیدونن.ورجوع میکنن به منابع نامعتبری که بنای اونها هم ریشه درحسادت اونم فقط بخاطر چهره داره.اگر یک گروه ازایرانیها آریایی خالص باشن اون فقط مردم شمال گیلان ومارندران میباشن.اگر دقت کنین بیشتر مردم ایران چهره سوخته موهای سیاه وز.چشم معمولی و....که دراثرعوامل محیطی یاهمان بهقول معروف آب وهوا میباشن .برای نمونه مردم استان فارس بااینکه آریایی هستن اما پوستی تیره ورنگ چشم مشکی دارن.نهایت اینکه بگم مردم خاورمیانه اعم ازاعراب وایران پاکستان بیشتر هند افغانستان وروسیه واروپا ومصر وشمال آفریقا همه ازتیره سامی هستند.درنتیجه آرییاییها بخشی ازتیره سامی هستند.درنتیجه مردم ایران به غیر ازمغولهای شمال شرق که با ایرانیان قاطی شدند همگی باهم ریشه آرییایی دارند

عزیزم شما بهتره یه نگاهی به موهای وزوزی آقای هرمز شجاعی مهر عزیز مجری صدا و سیما بندازی که اهل شمال هستن بعد قضاوت کنی ، اخه این چه منطقیه ، در سرزمین فارس و شیراز ایل باصری وجود دارد که بازماندگان ایل پاساری که ایل هخامنشی بوده هست ، اختلاط نزادی همه جا هست ، در همین استان هرمزگان که خیلی ها سبزه هستند ، چهره های بور و چشمان آبی وجود داره ، بیخیال این بحثها بشین ، زیاد همدیگرو تخریب نکنین. نژاد پرستی عمل شیطانه ، آخه توی قرن 21 این حرفا زشته ، آقا اصلا همه شما آریایی ، اصلا تر برترین نژاد ، اصلا لر و کرد و فارس آریایی ، برای بهتر شدن زندگی ایرانیان چه کردیم ، ایرانی که هستیم هممون

درود به همه امروزه هر ایرانی فک میکنه مورخ ، فیزیکدان ، ریاضی دان ، منجم و.....همه چی دان است و با خوانش چند کتاب و مطلب درباره همه چیز اظهار نظر میده من یک مازندرانی ام ، و جدائی از اقوام خطه ی شمال به دیگر اقوام اصیل کشور بسیار احترام میذارم با کمی تامل و تحمل در اوستا هم متوجه این موضوع دروغ پرستی (دیوان) خواهید شد بدرود

همش حرف مفته اقوام کاسپی که در کرانه دریای کاسپین ساکنن شاخه ای ازاقوام آریایین

اگر حساب و کتاب تاریخی دست حسام بود، این طور دچار خطا نمی‌شد. کاسپی‌ها آریایی نبودند.

گیلک هاومازنی هاقبل از ورودآریاییان به فلات ایران در کرانه دریای خزر میزیستند

مابه گیلانی بودنمون افتخارمیکنیم چون نه اسکندرونه اعراب وهیچ بیگانه ای نتوانسته اندبه سرزمین ما مسلط شوند

تو رو خدا ولنید به جای این ها به جای قارسی صحبت کردن شمال غلیز صحبت کنید میدونم. چند تا لغت شمالی ازتون بپرسم جوابی ندارین بدیت. و اینکه دوباره. مازاندران بزرگ کنیم. ایندفه به نام کاسپین از استارا. تا گلستان. قسمت های شمالی سمنان تهران کرج و قویز و کاملاا البرز. جز. کاسبی ها. بودنند. تروخدا. به. خدا جدی میگم من بچه بابل. چنه. شی خدره باویم هه. وی شی شیه که شه خدره بیقول هاکنیم شیفتی نیمی کا دمدیار هوار باجهاکنیم

مازندران اروپای دوباره باید حکومت خود را بسازه البته اگر هنوز ترسو نداشته باشی من از اقوام خیلی اصیل مازنی هستم میشه گفت درسته یهودی هستیم اما مراسم دیو کل کر داریم سوسول های تازه وارد که بیشتر فارسی تکلم می زبان مازنی خود را کردن فارسی

یهودی هستی ولی مازنی هستی؟ به نظر یهودی هستی ولی مازندرانی نیستی! تا جایی که اطلاع دارم، یهودی‌ها در ایران، وقتی خودشون رو معرفی میکنند از لفظ کلیمی استفاده میکنند. چون واژه یهودی و جهود در ادبیات ایرانی اسلامی بار معنایی منفی داره. ضمنا مازندرانی‌ها به خودشون نمیگن مازنی، چون این لفظ کاملا بی‌معنی است. مازندرانی‌ها به خودشون میگن مازِندِرانی یا مازرونی.

کانال تاریخ حقیقی ایران (نقد زرتشت و باستانگرایی) در تلگرام، ایتا و سروش مربوط به تیمِ ادیان‌‌نت: @n_bastan

جالب تر از خود مقاله نظرات و افکار شماها هست که کامنت گذاشتید و اظهار فضل کردید .دشمن سرزمین ایران خود شما هستید نه اعراب و ترک ومغول یا اروپایی های استعمارگر

با سلام ؛ پروفسور مالاندرا در اینباره میگوید : در بخش هایی از ایران، به ویژه در مازندران و سغد، پرستش دیوان تا دوره اسلام رواج داشت. مقدمه ای بر دین ایران باستان ، ویلیام مالاندرا ، ترجمه خسرو قلی زاده ، ص 42 .

از امروز ب بعد خود را ب هیچ عنوان عیرانی نمیدانم مرگ بر عیرام مرگ بر اریایی ها مرگ بر کوروش مرگ بر فارس

از اول چرت بود اخه دین و حکومتی ک نصف جهان رو بدون جنگ گرفت چطور میتونید بگید ک کشتن مازندران رو افتخار میدونستن خواهشن خراب نکنید تنها دینی ک کشتار و کصافت کاری داخلش رواج داره فقط اسلام ه

جناب .... نمونه یک فریب خورده هستند. یک فسیل ساده لوح که به راحتی گول خوردند و الآن با ژست روشنفکری، مشغول سواری دادن به صهیونیستها هستند. اما پاسخ: بهترین جوانان تاریخ ایران، تربیت شده اسلام بودند و هستند. شهدای دفاع مقدس، بهترین و پاک ترین و باشرف ترین جوانان تاریخ ایران بودند. به وصیت نامه هایشان نگاه کنید. به وصیت نامه همت، زین الدین، محمود کاوه، باکری، حسن باقری و... که با دست خالی از ناموس جناب .... دفاع کردند. این جوانان، در مقابل دفاع از ناموس ایرانی، وصیت کردند و از مردم ایران خواستند که قرآن و اهل بیت و ولایت فقیه را تنها نگذارید. اما برخی نمک ناشناس و کثیف هستند. به صورت شهدا چنگ میاندازند و وصیت نامه آنها را زیر پا لگدمال میکنند. بگذربم... آدم باید خیلی ابله باشد که فکر کند «کورش و هخامنشیان و زرتشتیان» بدون جنگ، نصف دنیا را گرفتند. چند نمونه واقعیت تاریخی: قتل عام مردم اوپیس به دست کورش هخامنشی: [https://www.adyannet.com/fa/tags/%D9%83%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%83%D8%A8%D9%8A%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D9%88%D9%BE%D9%8A%D8%B3]

بزرگترین قتل عام و نسل کشی تاریخ بشر به دست زرتشتیان در سرزمین خیون رخ داد: [https://www.adyannet.com/ar/comment/2346]

آدرس صفحه نقد زرتشت و باستانگرایی در اینستاگرام و ایتا: ir_bastan

سلام به همگی. تنها اقوامی که در همه دوران تن به زور ندادن گیلانی ها ومازندرانیها بودند حتی در مقابل تجاوز اعراب موفق به شکست آنها شدند وچون در زمانهای قدیم انسانهایی قوی وسلحشور بودند اعراب از اونها به عنوان غول ودیو و...نام بردند من به گیلان و مازندران و مردمان خوبش افتخار میکنم

خیلی ها نظر میدن و یه منبعی رو میکنن و طرف مقابلشون و میکوبونن میگن هی تو نمیدونی برو بخون نمیدونی برو فلان جا ببین نمیدونی برو از کتاب کوفت و زهر مار ببین قرار نیست از هر اشغال دونی منبع بیاریم بگیم درسته همین اولا با نهایت احترام به سایر شهر ها و استان ها اما مردم گیلان و مازندران یا بهتر بگم شمال ایران با سایر مردم کلی فرق دارن اصلا نیازی نیست فلش بک تاریخی بزنیم بریم گذشته رو مرور کنیم تو همین عصر تو همین دهه تو همین سال شما بخوای بری شهر ایکس از ۶ ۷ غروب به بعد نمیتونی تو خیابون باشی چون امنیت نداری خفتت میکنن جیبت و میزنن من به عنوان یه رشتی برام این اتفاق افتاد رفتم یه شهری که اسم نمیبرم تا توهین نشه اما خیلی ساکنین این شهر ادعاشونم پیشه تو روز روشن کیفمو زدن یه شهر داغون و کثیف وپر از ترس و وحشت و کلی نا به هنجاری دیگه اما شهر من نه تنها شهر من بلکه کل خطه گیلان و مازندران با خیالت راحت تو شهر هر ساعتی که میخوای دست ناموستو بگیر قدم بزن مثلا تو شهر من رشت دخترای جوون با خیالت راحت تا ۵ ۶ صبح تو سنگ فرش شهرداری رشت با دوستاشون میگن و میخندن در نهایت فرهنگ و امنیت !این یعنی شمال و شهراش زنده ان اصلا کاری به طبیعت و سرسبزی هم ندارم یه شهر اول باید فرهنگ غنی داشته باشه باید زنده باشه این و به اون حروم زاده ای که چند وقت پیش بازرسی به خاطر کرونا جلوشو گرفته بود و به مردم شمال توهین کرد و گفت ما نباشیم شما از گشنگی میمیرین خودش و امثالش که اینجوری فکر میکنن ببین بدبخت تاریخی نگاه کنیم خیلی از سازمان ها و ارگان ها و... تو کل تاریخ اول تو شهر من بود اون موقع نوادگان تو داشتن تو خشکی ها و جاده های بیابونی لاستیک ول میدادن اما شهر من و گیلان و مازندران داشتن مساوی با امکانات و فرهنگ کشور های غنی دیگه میرفتن جلو تو شهر تو روز روشن وسایلتو با چاقو و زور از ادم میگیرن هر کی با ناموسش بره امنیت نداره بیشتر منطقه تو شبیه مناطق پاکستان و سومالی و لیبی که هیچ امنیتی نیست و همه جارو خاک و خوله گرفته هر ان ممکنه یه انفجار صورت بگیره تو و امثال تو باید دهنتونو ببندین چون فقط تو مسائل امکانات و دزدی و سرقت صنعتی تجاری از ما جلویین و مشاغل دارین وگرنه هیچی دیگه ندارین ذره ای فرهنگ و شعور ندارین سال های طولانی باید بگذره تا به اون چیزی که الان ماست برسین !خواستم اینارو بنویسم تا جوابی باشه برای کسایی که توهین به مردم شمال میکنن امیدوارم به سایر دوستانم توهینی نشده باشه اگه هم سو برداشتی شد من عذر خواهی میکنم. شمره دینم

به نام خدا درود و سلام.درباره خاستگاه ژنتیکی مردم تپورستان و مازندران و گیلان نیازهست.مهاجرت توده های انسان خردمند از آفریقا یا هند موردبررسی قرارگیرد.هاپلوگروپYبرای آدم نخستین است که در کامرون امروزی است.سپس Aبه دماغه ی امیدنیک آفریقا و B به آفریقای میانی میرود. و CوDوEوF باعبور از دریای سرخ و یمن و عمان و بلوچستان به سوی هندوستان میروند اما در میان راه E از آنها جدا میشود و به سوی سودان میرود.واما اصل داستان هند در هندCاز F جدامیشود و به سوی مغولستان و چین و هندوچین و اقیانوسیه میرود .سپس شاخه ی دیگر یعنیDهم از FوCجدا میشود وبه سوی چین و تبت و هوکایدو ژاپن میرود و اما خود F گروهی از خود F به سوی باختر ایران میروند.البته شاخه ای ازF به نام Kجدا میشود و در هیمالیا و تبت میماند و به سوی خاوردوررهسپار میگردد. که پدر همه اقوام اوراسیا شناخته میشود.گروهی ازFبه سوی ایران می آیند اینان دارای هاپلوگروپGوIJوKوLTهستند.در ایران باهم بودوباش دارند در واقع بومیان ایران دارای همه ی ویژگی های این گروهها هستند و اما پس از مدتی G به سوی قفقاز و I به سوی سوریه و ترکیه وJ1 به سوی اردن و عربستان و J2 به سوی ترکیه و آناتولی میروند.وK هم به سه بخشNOP تقسیم میشود وP هم به دو بخشRوQ تقسیم میشود و R از تورکمنستان به سوی روسیه و گروهی دیگر از R ازطپورستان به سوی قفقاز و اروپا میروند و گروهی از R و Q به سوی سرزمین سیبری و ساکا میروند .خوب تااینجا روداشته باشید.برگردیم به آسیای خاوری و پدر اقوام اوراسیاییKدرتبت به سوی چین میرود و دوباره با گروههای CمغولهاوDتبتی ها بودوباش میکند.به دید نگارنده دلیل شباهت فرهنگی و نژادی میان مردم ایران و توران و آینو و ژاپن و کره و چین رادر این دوره میتوان پی برد.سپسKدوشاخه میشود و یکی P و دیگریNO.حالا N از O جدامیشود و به سوی سیبری و قطب و فنلاندمیرود و O هم به سوی هندوچین و منچوری و کره و ژاپن و رودخانه یانگ تسه چین میرود.P هم به دوشاخه R و Q به سیبری میرود.درآنجا با C مغولها و N اسکیموها بودباش دارند.سپس شاخه ای از Q و C ازتنگه برینگ به آلاسکا رفته وارد قاره آمریکای امروزی میشوند.و سرخپوستان را به وجود می آورند.گروهی از Q و R به سوی آسیای میانه میایند.که Q در دشت توران و بالای تورکمنستان هستند و R آریایی ها وساکاهایی هستند که دوباره وارد فلات ایران میشوند و گروهی از ساکاها که اختلاطی از R و Q و C و O هستند وارد دهستان یا طپورستان میشوند. در واقع دو مهاجرت بزرگ به طپورستان یا مازندران و دیلمان و گیلان انجام میشود. یکی بومیان ایران که ویژگی های هاپلوگروپ CوDوF بزرگ را دارند.ودیگری آریایها و ساکاهای خاور دور که ویژگیهای RوQوCوO رودارند.منبع این نوشته عکسی از مهاجرت انسان خردمند در ویکپدیا و تطبیق و هماهنگی آن با شاهنامه و قصص الانبیا و اسطوره شناسی تطبیقی میان ایران و چین و همچنین گفته های عامه مردم است.باشد که از گفته های سطحی و بدون ژرفنگری دست برداریم.وهمه اقوام برای ایرانی آباد تلاش کنیم.درپایان بگویم اگر این مقاله که نوشتم را نشان ندهید پی میبرم با ژاژخواهی دنبال جنگ قومی هستید چون پیش از این در سایتی مانند همین پایش رونوشتم اما نشان ندادند .به امید آگاهی جوانان ایران.خدانگهدار.

البته دیدگاهی هم هست که میگه مهاجرت توده ها از هندوستان و تبت شروع میشه و نخستین آدم Yدر هند هست نه در کامرون آفریقا.

استاد دیوان مزندر در شاهنامه یا مزندر در اوستا منظور مازندران نیست بلکه مربوط به بخشی از هند هست که مزندر خونده میشه و با ایرانی ها در جنگ بودند. اگر هم بخاطر اینگه گیلان و مازندران به دلیل استحکامات طبیعی دفاعی مثل کوه وجنگل تونستن مثلا زرتشتی نشوند و بخاطر این دلیل توی اوستا نفرین شدند دلیل ایرانی نبودن یا بودنشان نمیشه، طبیعی هست اگه کسی از نظر دینی کافر باشه نفرین بشه و.... ولی این نفرین ربطی به نژاد اون شخص نداره

من اوستا رو کامل خوندم . هیچ چیزی مبنی بر کشتن آدمها نداره . فقط تاکیدش روی بدکاران و پیروانشون هست . حتی نمیگه بیاید به دین ما بپیوندید . میگه راه نیکی رو انتخاب کنید . این اراجیف رو از کجا دراوردید

در اوستا حداقل 8-9 جا دستور به کشتن مخالفین و منتقدین میده. حتی کسانی که صدها هزار نفر غیر زرتشتی را کشتند (مثل گشتاسپ و...) رو ستایش میکنه. یا اصلا اوستا رو نخوندید یا درست نخوندید. عبارت خشونت‌های زرتشتیان را سرچ کنید کلی مطلب در همین سایت با سند و مدرک نوشتیم

وایسا ببینم این چی زر زر میکنه ؟ مردم طبرستان در دوران عبدالعظیم حسنی خدمات فراوانی به فرزندان امامین معصوم کردن. پس من به عنوان یک بابلی به صراحت به شما عرض میکنم ؛ گی نخرید ، پِدِر سگ شون . جرات داری بیا عموما اعلام کن . ببین جرت میدیم یا نه ... یا علی

دین یعنی قانون قبل از اسلام مسیحیت قبل تر یهودیت قبل تر زردشت بوده درطول تاریخ توسط افراد دانا کامل شده تا به امروز

سلام و درود بر شما سوالم اینه که اگه مردم شمال ایران در اوستا نفرین شده اند پس چرا در بخش بزرگی از تاریخ خودشون زرتشتی بودند و از این دین دفاع کردند و به اسلام روی نیاوردند؟ این غیرمنطقی نیست؟

سلام. 1. بسیاری از مردم مازندران، زرتشتی نبودند. چون در مازندران قبرستانهای باستانی وجود دارد و میدانیم که در قوانین زرتشتی، مردگان در خاک دفن نمیشدند پس وجود قبرستانهای باستانی در مازندران نشان دهنده این است که بسیاری، زرتشتی نبودند. 2. مردم مازندران با اختیار و علاقه در اثر نهضت فرهنگی مذهبی علویون، مسلمان شیعه شدند و خیلی راحت دین زرتشتی را رها کرده و مسلمان شدند. هرچند قبل از آن در برابر خلفا مقاومت و مبارزه میکردند. نه در برابر اسلام. 3. در زمانی هم که بخشی از مردم مازندران، زرتشتی بودند از حاکمیت و موجودیت خود دفاع کردند. نه از دین زرتشتی

دوستان مازندران یگ نام جدید برای این ایتان شماایه اسم قبلی استان طبرستان تبورستان و... بوده مازندران در جای نزدیگ به هند بوده

دوستان عزیز هم مازنی ها و هم گیلکی ها قوم ایرانی اصیل هستند و آریایی هم هستند ، مگه میشه اریایی ها در شمال نبوده باشند ، قلعه ساسانی رودخان مثال روشن اینه ، عزیزان این بحثهای تفرقه افکن رو بزارید کنار ، در اوستا نیز منظور شاهان پیشدادی و کیانی و کهن ایرانیه که با اقوامی در اطراف البرز کوه جنگیدن و این ممکنه حتی افسانه باشه ، بطور یقین از نظر ژنتیکی اکثر مردم گیلان و مازندران بمانند ژنتیک کردها و فارسها و خیلی از نقاط آریایی ایران هستند ، درضمن بحث نژادی درست نیست ، بخدا باید فقط به ایرانی بودن افتخار کرد ، سعی کنیم هوای همو داشته باشیم ، کشور رو بسازیم ، دست زا تعصبات زهرالود دینی مذهبی و نژاید برداریم ، بخدا وقتی مردیم دیگه کسی نمی پرسه از چه نژادی هستی

پاسخ به eshi: اولاً ما چیزی به نام مازنی نداریم. بلکه در ایران، مازندرانی داریم. همانطور که به خراسانی، خُری گفته نمیشود، یا به اصفهانی، اصی گفته نمیشود، به مازندرانی هم مازنی گفته نمیشود. بلکه بخاطر غلط گویی یک عده در رسانه‌ها این غلط، مشهور شده. ممنون میشم که از این لفظ استفاده نکنید. ثانیاً اگر قلعه ساسانی رودخان سند بر آریایی بودن مردم شمال ایران باشد، پس این همه قلعه عربی - عباسی در ایران باید سند عرب بودن مردم ایران باشد. ثالثا بحث تفرقه نیست. بحث علمی و تاریخی هست. واقعیت‌ باید بیان شود تا شایعات و دروغ مجال تاختن پیدا نکنند

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.