طلاق‌های امام حسن (ع) ذوقی نبوده است

  • 1399/02/15 - 06:32
بر فرض که این حدیث صحیح السند باشد، اما باید گفت که اولا کثرت طلاق، یا به عبارتی مطلاق بودن هیچ منافاتی با مقام امامت و عصمت ندارد. آن‌چه در روایات دیگر از آن نهی شده است، طلاق از روی خوش گذرانی و هوسرانی است، یعنی این‌که فرد زنی را به عقد خود در آورده و بعد به خاطر تنوع در انتخاب همسری دیگر، او را طلاق دهد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از اشکالاتی که وهابیون طبق احادیث شیعه، به امام حسن مجتبی (علیه السلام) می‌گیرند، می‌گویند که این امام طبق روایات شیعه، مطلاق (يعنی بسيار زن می‌گرفت و طلاق می‌داد) بوده است. واضح است که هدف وهابیون از ذکر این احادیث، خدشه‌دار کردن مقامات عالیه اهل بیت است و بس.
از جمله روایات مورد استدلال وهابی‌ها این است که، امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اميرمؤمنان (عليه السلام) در حالى‌كه بر فراز منبر مشغول سخنرانى بود، فرمود: به فرزندم حسن زن ندهيد، او زياد طلاق می‌دهد. مردى از قبيله همدان برخاست و گفت: آرى، به خدا قسم ما به حسن زن می‌دهيم، در حالی‌که او فرزند پيغمبر خدا (صلی الله عليه و آله) و على بن ابى‌طالب (عليه السلام) است، اگر بخواهد نگه می‌دارد و اگر نخواهد طلاق می‌دهد.»[1]

اما درباره این حدیث چند نکته لازم به ذکر است:
نکته اول: بر فرض که این حدیث صحیح السند باشد، اما باید گفت که اولاً کثرت طلاق، یا به عبارتی مطلاق بودن، هیچ منافاتی با مقام امامت و عصمت ندارد. آن‌چه در روایات دیگر از آن نهی شده است، طلاق از روی خوش‌گذرانی است، یعنی این‌که فرد زنی را به عقد خود در آورده و بعد به‎‌خاطر تنوع در انتخاب همسری دیگر، او را طلاق دهد. در هیچ روایت صحیح السندی نیامده است که طلاق‌های امام حسن (علیه السلام) ذوقی و برای خوش‌گذرانی بوده است.
نکته دوم: راویانی که حدیث را نقل کرده‌اند، به این قرار می‌باشند. «حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً قَالَ ...» دو نفر از راویان این حدیث، از جمله «حميد بن زياد» واقفی مذهب[2] هستند.
نجاشی درباره «حميد بن زياد» می‌گويد: «حميد بن زياد، انسانی مورد وثوق بود. او واقفی مذهب است و در ميان آن‌ها دارای جايگاه بود.‌»[3]
شیخ طوسی درباره روایتی که یکی از راویان آن، غیر شیعه دوازده امامی باشند، می‌گوید: «اگر راوی از يکی از فرقه‌­های شيعه (غير از دوازده امامی) مانند فطحيه، واقفيه، ناووسيه و غير اين‌ها باشد، در روايت آن‌ها نظر می‌شود، اگر قرينه‌­ای که بتواند آن را تقويت کند، باشد يا روايتی ديگر از ناحيه افراد مورد وثوق، در اين‌باره بوده باشد، عمل به آن واجب است و در صورتی‌که روايتی مخالف با آن، از سوی افراد مورد وثوق وجود داشته باشد، بايد روايات آن‌ها را رها کرد و به روايات افراد ثقه عمل نمود.
نکته سوم: بنابر اعتقاد شیعه هر روایتی که مخالف با قرآن باشد مردود است، روایت مورد استدلال وهابیون (که با آن می‌خواهند عصمت امام حسن را خدشه‌دار کنند) مخالف با آیه تطهیر می‌باشد، همان آیه‌ای که عصمت اهل بیت (علیهم السلام) را اثبات می‌کند.[4]
با اين اوصاف چگونه ممكن است، امير مؤمنان (عليه السلام) با اين واژه، [مطلاق]، قصد نكوهش امام حسن (علیه السلام) را داشته باشد و بخواهد فرد معصوم را تنقيص نمايد. از اين‌رو علامه مجلسی در شرح اين روايات چنين می‌فرمايد: «چه بسا هدف امير مؤمنان (عليه السلام) امتحان مردم و به‌دست آوردن مراتب آنان [و پای‌بندی‌شان به امام معصوم (عليه السلام)] بود، نه این‌که بخواهند فرزند معصومشان را كه از جانب خداوند، تائيد شده است، زير سؤال ببرند.»[5]

پی‌نوشت:

[1]. «حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً قَالَ وَ هُوَ عَلَى الْمِنْبَرِ لَا تُزَوِّجُوا الْحَسَنَ فَإِنَّهُ رَجُلٌ‏ مِطْلَاقٌ‏ فَقَامَ رَجُلٌ مِنْ هَمْدَانَ فَقَالَ بَلَى وَ اللَّهِ لَنُزَوِّجَنَّهُ وَ هُوَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ابْنُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع فَإِنْ شَاءَ أَمْسَكَ وَ إِنْ شَاءَ طَلَّقَ.» شیخ کلینی، الكافي، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية، 1362 هـ.ش. ج 6 ص 56،
[2]. واقفیه یا واقفه نام گروهی از شیعیان است که بر امامت امام موسی کاظم (ع) توقف کردند و از اعتراف به امامت امام رضا(ع) سرباز زده و معتقد بودند که امام کاظم (ع)، مهدی موعود است که در غیبت به سر می‌برد و رجعت خواهد کرد.
[3]. «حميد بن زياد بن حماد ... كان ثقة واقفا وجها فيهم.» النجاشي، فهرست أسماء مصنفي الشيعة المشتهر ب‍ رجال النجاشي، تحقيق: السيد موسي الشبيري الزنجاني، ناشر: مؤسسة النشر الاسلامي، قم، الطبعة: الخامسة، 1416هـ. ص 132.
[4]. آیا آیه تطهیر در شان زنان پیامبر نازل شده است؟
[5]. المجلسي، مرآة العقول في شرح اخبار آل الرسول، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، الطبعة: الثانية، 1404هـ، 1363ش، ج‏21، ص 96.

تولیدی

دیدگاه‌ها

سلام.اون احمق نفهم که اسمش دختر شیعه هست هنوز نمیدونه وهابیت دین نیست هنوز نمیدونه که وهابیت حرامزاده یک فرقه هست ای احمق و یا احمق ها و حرامزاده هایی امثال این عقائد بدونند که ماها با حرومزاده برادری نداریم و اگر کسی به اسم شیعه میگه ماها با وهابی های حرومزاده برادری داریم قطعا خودش حرومزاد هست حالا هرکی میخواد باش میخواد دختر شیعه ی احمق باشه یا دیگران...

امروزه اگر از تمامی افرادی که این شبهه را به راه انداخته اند سوال شود که آیا معاویه فردی زیرک بوده؟!!همه خواهند گفت بله. پس باید از آنها پرسید این فرد به ظاهر زیرک چطور از تعدد همسران امام استفاده نکرده ؟!!فردی به زیرکی معاویه میتوانست از این قضیه استفاده کند و اگر واقعا وجود میداشت استفاده میکرد ولی همین قضیه ثابت میکند که اصلا اینجور قضیه ای وجود نداشته وگرنه معاویه زیرک تر از آن بود که از آن بهره نگیرد

اصل این حدیث جعلی است. در روایت آمده که فکر میکنم امام صادق (ع) ناگهان در مسجد پا شد و جلوی جمع شروع کرد این داستان را تعریف کرد که امام علی (ع) به مردم گفت حسن (ع) مطلاق است! واقعا چرا امام صادق (ع) باید بی‌هیچ دلیل در مسجد این داستان را تعریف کند؟ که چه بشود؟ امام صادق (ع) که دوست و دشمن به عقلانیت شرف و صلابت وجود و بزرگواری ایشان اقرار دارند چرا باید همچین کار کودکانه ای در مسجد انجام دهد؟ واضح و بدیهی است که ماجرای مطلاق بودن امام حسن از اساس دروغ است و برخی علمای شیعه از روی سادگی یا از روی امانت داری (که حدیثی به ما رسیده و ما کاری به راست و دروغ نداریم و آن را بی کم و کاست مینویسیم) این را نوشته اند

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.