قادسيه كجاست؟ در خصوص جنگ قادسيه توضيح دهيد؟

  • 1395/01/13 - 17:37
قادسيه محلي بود در مغرب ايران كه تا كوفه پانزده فرسنگ و تا عُذَيب چهار مايل فاصله داشت. طول آن شصت و نه درجه و عرض آن سي و يك درجه و دو سوم درجة جغرافيايي است. و يا شهر واسط بوده است و از مداين هفت گانه عراق عرب و اكنون خراب است. قادسيه را بدان جهت به اين نام خوانده اند كه اهل قادس در آن سكني گزيده اند و قادس قريه اي است...

موقعيت قادسيه
قادسيه محلي بود در مغرب ايران كه تا كوفه پانزده فرسنگ و تا عُذَيب چهار مايل فاصله داشت.[1] طول آن شصت و نه درجه و عرض آن سي و يك درجه و دو سوم درجة جغرافيايي است.[2] و يا شهر واسط بوده است و از مداين هفت گانه عراق عرب و اكنون خراب است.[3] قادسيه را بدان جهت به اين نام خوانده اند كه اهل قادس در آن سكني گزيده اند و قادس قريه اي است در مرو الرود. همچنين آمده است كه قادسيه قريه اي است بزرگ نزديك سامرا و يا قادسيه شهري است كوچك با نخلستان ها و آب ها و در حاشية بيابان واقع شده است و نخلستان ها  و رودها در جانب شرقي آنهاست.[4]

جنگ قادسيه
نبرد معروف قادسيه در شعبان سال پانزدهم هجري در دوران خلافت عمر بن خطاب بين سپاه ايران و مسلمانان در محلي به همين نام واقع شد.[5] عده اي از سوي عمر مأمور شدند كه يزدگرد پادشاه ايرانيان را كه در آن روز در مداين بود به اسلام دعوت كنند، اين عده چون به مدائن رسيدند با توجه به شكل لباس آنها مورد تمسخر مردم قرار گرفتند. به نظر مردم ـ وضع لباس هاي كهنه آنان با لحن نظامي آنها سازگار نبود. ولي يزدگرد آنها را پذيرفت و از مقصودشان پرسيد: آنان گفتند: يا بايد اسلام بپذيريد يا جزيه بدهيد. شاه ساساني با حقارت به آنها نگاه كرد و با سخناني تحقيرآميز دعوت آنان را رد كرد و آنها گفتند: اكنون كه تو شمشير را اختيار كردي حكم بين ما و تو همان خواهد بود.[6] در سال بعد يزدگرد سپاهي شامل حدود يكصد و بيست هزار نفر به فرماندهي رستم فرخزاد براي جلوگيري از تهاجم مسلمانان فراهم ساخت.[7] در مقابل مسلمانان لشكري نيرومند به فرماندهي سعد بن ابي وقاص تشكيل دادند. جالب آنكه سعد بن ابي وقاص در ايام برپايي جنگ جراحتي در برداشت كه نمي توانست بر اسب سوار شود. بنابراين در ميدان جنگ حاضر نشد، بلكه از دور ناظر بر ميدان جنگ بود.[8] سعد اردوگاه خود را در عذيب برپا داشت و رستم در بيرون قادسيه اردوگاه زد.[9] رستم با چهار ماه توقف در «دير اعور» تلاش كرد تا مسئله را به نحوي حل كند. او در پي آن بود تا با مذاكره مسلمانان را كه گمان مي كرد براي رفع گرسنگي دست به اين اقدامات زده اند، راضي كند و از جنگ منصرف سازد. افزون بر آن، اين چهار ماه مي توانست نيروهاي مسلمان را فرسوده كند[10] و در برابر مسلمانان از سه پيشنهاد پذيرفتن اسلام، پرداخت جزيه و يا تن دادن به جنگ دست بردار نبودند. قبول دو پيشنهاد نخست براي ايران ابرقدرت آن هم از سوي اعراب كه آنان را هيچ به حساب مي آوردند، ممكن نبود. بنابراين رستم بايد تن به جنگ مي داد. از اين رو جنگ قادسيه آغاز شد و چهار روز طول كشيد.[11] در شب چهارم دو لشكر به هم ريختند و جنگ سختي درگرفت در اين گيرودار رستم خود را به نهر افكند كه جان سالم بدر برد، لكن بلال بن علقمه وي را كشت. اين واقعه لشكريان ايران را به هراس افكند و هزاران نفر خود را براي رهايي به آب افكندند و غرق شدند و سرانجام مسلمانان به پيروزي كامل رسيدند.[12] و سپاهيان ساساني به سوي مدائن پراكنده شدند، درفش كاويان، كه نشان دولت ساساني بود نيز به دست مسلمانان افتاد و اين نشان، ضربة مهلكي بود كه بر پيكرة دولت ساسانيان فرود آمده بود.[13] شايان ذكر است كه: شكست ايرانيان در جنگ قادسيه به آساني صورت نگرفت، بلكه مسلمانان نيز متحمل تلفات زيادي در اين جنگ شدند. از جمله در نبرد قادسيه سعد بن عبيد انصاري به شهادت رسيد.[14]

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تاريخ خلفاء، ،نویسنده: رسول جعفريان.
2. تاريخ معضل اسلام و ايران،،نویسنده:  حسين عمادزاده.
3. تاريخ طبري، ،نویسنده: محمد بن جرير طبري، ترجمه ابوالقاسم پاينده.

پي نوشت ها:
[1] . معين، فرهنگ فارسي معين، ج 6، ص 1424 و لغت نامة دهخدا، ج 11، ص17299، و ترجمه الفتوح ابن اعثم كوفي، ص 950 و معجم البلدان ياقوت حموي، ‌بيروت: دارالكتب العلميه، ج 4، ص 331.
[2] . دهخدا، ج 11، ص 17299 و حموي، معجم البلدان، ج 4، ص 331.
[3] . مشوفي قزويني، حمدالله، نزهة القلوب، قزوين، انتشارات طير، 1378، ص 84.
[4] . ابوالفداء تقويم البلدان، ترجمه عبدالحمد آيتي، انتشارات بنياد فرهنگ ايران، ص 7 ـ 336.
[5] . جعفريان، رسول، تاريخ خلفا، قم، دليل، 1380، ص 117، به نقل از كمال، احمد، القادسيه، بيروت، دارالنفائس، 1404ق، صص 232 ـ 226.
[6] . خواندمير، حبيب السير، تهران: خيام، 1362، ج 1، ص 481 ـ 477 و ترجمة الفتوح ابن اعثم، تهران: انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، 1372 صص 104 ـ 102.
[7] . احمد بن يحيي بلاذري، فتوح البلدان، نقره، 1367، ترجمة دكتر محمد توكل، ص 364، و ترجمة الفتوح ابن اعثم، ص 115 ـ 92.
[8] . دينوري، اخبارالطوال، قاهره، 960م، ص 121.
[9] . كمبريج، تاريخ ايران، ترجمة حسن انوشه، تهران: اميركبير، 1379، ج 4، ص 17 و تاريخ طبري، ترجمة ابوالقاسم پاينده، تهران: اساطير، 1375، ج 5، ص 1749.
[10] . دينوري، اخبارالطوال، ص 120.
[11] . ترجمة تاريخ طبري، ج 5، ص 1750.
[12] . خواندمير، حبيب السير، تهران، خيام، 1362، ج 1، ص 481 ـ 477.
[13] . آئينه وند، صادق، اطلس تاريخ اسلام، تهران: مدرسه 1378، صص 81 ـ 80، و جعفريان، رسول، تاريخ خلفا، ص 117 و خواندمير، حبيب السير، ج 1، ص 481.
[14] . مونس، حسين، اطلس تاريخ اسلام، تهران: انتشارات سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح، 1375، ص 143.

بازنشر

دیدگاه‌ها

مگه شما نگفتید ایرانیان اسلام رو با عشق و علاقه و بخاطر خوبیش پذیرفتن؟؟؟؟؟ 120 هزار نفر پس کیا بودن؟؟ هیات استقبال بودن ؟

دروغ تا كی ؟ تا وقتی كورش پرستی و لاشی گری وجود داره دروغ هم وجود داره !!!!!! مگه تو نمیگی ايرانيها به زور مسلمون شدن ؟ ....... پس جواب بده! 1. ولی مگه ميشه كسی رو به زور عاشق چيزی كرد ؟؟؟؟؟؟؟؟ 2. مگه ايران فقط 120 هزار مرد داشت ؟ پس ميليونها مرد ديگه كجا بودن ؟؟!!؟!؟!!! 3. همين 120 هزار نفر هم در مقابل 15-20 هزار نفر (كمتر و بيشتر) شكست سنگينی خوردن كه مسير تاريخ عوض شد ! واقعن چرا 120 هزار نفر بايد از يه عده كمی كه تجهيزات خاصی ندارن شكست بخورن ؟!!؟!؟؟!؟!؟!!؟!؟!؟!؟!؟ جز اينكه اين 120 هزار نفر به زور به جنگ اومده بودن و انگيزه ی برای ايستادن در مقابل اسلام نداشتن ؟! اگه انگيزه داشتن هيچ وقت شكست نميخوردن چون چند برابر نيرو و تسليحات داشتن

کاملا درسته ایرانیان در جنگ قادسیه شکست خوردن حالا بهر عنوان یا کمک سربازان سوریه یا غیره ما همانطوری که پیروزیها را قبول دارم شکست هم قبول ولی دوست عزیز شما به شکست ما ایرانیان افتخار نکن نونی نمکی نمکگیری از همون جنگ سفره ما در خدمت شماست

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.