چه عواملی موجب شده که مذهب اهلسنت بستری مناسب برای رشد تصوف باشد؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عوامل مختلف و گوناگون سبب شدهاند که تصوف در میان اهل سنت نفوذ کند و اهلسنت نیز بستر مناسبی جهت رشد و توسعه فرهنگ تصوف در جهان اسلامی فراهم کنند که به برخی از این عوامل به طور خلاصه اشاره میگردد:
الف)دوری از خاندان وحی:
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در حدیث معروف و مشهور ثقلین فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم؛ یکی کتاب خدا و دیگری خاندانم، تا هنگامی که به آن دو چنگ بزنید هرگز پس از من گمراه نخواهید شد. از آنها جلو نیفتید که بیچاره میشوید و از آنها عقب نیفتید که بدبخت میگردید و به آنان چیزی نیاموزید که آنان از شما داناترند.[۱]
امام علی (علیه السّلام) میفرماید: به خاندان پیامبر بنگرید راه آنان را در پیش گیرید و در پی آنها حرکت کنید زیرا آنان هرگز شما را از راه راست بیرون نمیکنند و به هیچ هلاکتی در نمیافکنند...»[۲]
احادیث نورانی فوق راه درست و صحیح را بر مسلمانان نشان میدهد و از آنجا که اهلسنت از نعمت پیروی خاندان وحی محروم مانده از این رو بستر مناسبی برای نفوذ افکار و اندیشههای ادیان و مذاهب دیگر گردیده است. که از آن جمله نفوذ تصوف به طور گسترده در میان آنان میباشد و آنها در مقابل این تهاجم هیچگونه دفاعی از خود نداشتهاند و لذا از همان ابتدا تصوف از طرف آنان مورد پذیرش قرار میگیرند و بدون هیچگونه عکس العمل در برابر آن تسلیم میشوند. در حالی که تصوف از طرف ائمه اهلبیت (علیهم السلام) به شدت مورد انکار قرار گرفته و شیعیان را از پیروی صوفیان برحذر میداشتند. در این باره احادیث فراوانی از معصومین (علیهم السلام) وارد شده است. تا آنجا که شیخ حر عاملی صاحب کتاب «وسائلالشیعه» کتابی مستقل به نام «الاثنی عشریه» در رد و مذمت صوفیه نوشته و در آن صدها روایت در انکار و نکوهش آنان نقل کرده است.
ب) تساهل و تسامح
دومین عامل نفوذ فرقه صوفیه روحیه «تساهل و تسامح» در میان اهلسنت است که آنها را در پذیرش هر اندیشه وارداتی آماده و مهیا میسازد. در همان ابتدا که اندیشه اهلسنت به عنوان مخالفت با خاندان وحی شکل میگرفت. کعب الاحبار یهودی در بین آنها نفوذ نموده و اقدام به جاسازی اسرائیلیات در میان روایات اسلامی میکرد. و این شخص یهودی از جایگاه رفیعی در نزد آنها برخوردار بود.[۳] همین روش در دوران امراء نیز ادامه پیدا میکند تا جایی که «احوال یهود بهتر از احوال آنها در قلمرو کلیساها بوده است. و نصارای شرقی آن تساهل و تسامحی را که در قلمرو اسلام (اسلام اهلسنت) میدیدند در حوزه کلیسا نمییافتند.»[۴] بنابراین در چنین فضایی است که صوفیه موفق به نشر افکار و عقاید خویش میگردد و آن را گسترش میدهند.
ج) روایات همسو با عقاید صوفیه
سومین عامل توسعه صوفیه در میان اهلسنت روایات همسو با عقاید و باورهای تصوف در منابع روایی اهل سنت میباشد. استفاده از اینگونه روایتها توسط صوفیان در مشروع نشان دادن باورهای خویش، نقش مهم و اساسی در پذیرش صوفیان از طرف اهل سنت داشته است. از آنجا که زیربنای اندیشه تصوف بر عشق بنا شده و همه چیز را در سایه عشق میدانند. در منابع اهلسنت روایاتی وجود دارد که ادعای آنها را ثابت میکنند.
متقی هندی در کنزالعمال از قول خدای متعال اینگونه نقل میکند «وقتی بیشترین توجه بنده با من باشد من لذت او را در ذکرم قرار میدهم، او عاشق من میگردد و من عاشق او میشوم، وقتی او عاشق من و من عاشق او شدم، بین من و او حجاب برداشته میگردد...»[۵]
در حالی که در تمام منابع روایی شیعه روایتی که مسئله عشق را مورد تأیید قرار داده باشد وجود ندارد. فقط امام علی (علیهم السلام) در نهجالبلاغه در مذمت عشق مطالب سودمند و جالبی بیان داشته است: «هر که عاشق چیزی شود، آن چیز دیدهاش را کور و دلش را بیمار گرداند، چنین کسی با دیده ناسالم مینگرد و با گوشی ناشنوا میشنود...»[۶]
استفاده از فتاوی مذاهب اربعه
از آنجا که روایات مختلف و متضاد در صحاح اهلسنت وجود دارند و مجتهدین آنها که به مذاهب اهلسنت معروف شدهاند بر اساس همین روایات فتواهای مختلف و متضادی دادهاند، این موضوع برای گروه صوفیه بسیار مهم و اساسی است زیرا بسیاری از اعمالی که در شرع مقدس حرام دانسته شده و صوفیه مرتکب آنها میگردند برای مشروع جلوه دادن آنها قولی از اقوال فقهای اهلسنت و یا روایتی از روایات ایشان را مورد تمسک قرار میدهند. زیرا اهلسنت بر جواز عمل به اقوال هر یک از فقهای اربعه اتفاق نظر دارند مضافاً به اینکه خروج از مذهبی به مذهب دیگر را هر چند به خواهش و اشتهای نفس باشد تجویز میکنند.[۷]
در حالی که شیعه امامیه با تمسک به ائمه اهلبیت (علیهم السلام) هیچگاه چنین چیزهایی را جایز نمیدانند، فقیه شیعه در فتوا روایتی را مورد تمسک قرار میدهد که هم از نگاه سند و هم متن مورد قبول باشد و معارض با کتاب (قرآن) و اصول مسلم دین نباشد.
پینوشت:
[۱] . مسلم، صحیح مسلم، کتاب فضائل صحابه باب فضائل علی بن ابیطالب، ج ۴، ص ۴، بیروت دارالفکر.
[۲] . نهجالبلاغه، خطبه ۹۷.
[۳] . سیوطی، عبدالرحمن، الدر المنثور، ج ، ص ۲۵۷، دارالمعرفه، اول ۱۳۶۵ ق.
[۴] . زرین کوب، عبدالحسین، کارنامه اسلام، ص ۲۳، تهران امیرکبیر، اول ۱۳۴۸ ش.
[۵] . متقی هندی، کنزالعمال، ج ۱، ص ۴۳۳، بیروت، مؤسسه الرساله، بیتا.
[۶] . امام علی، نهجالبلاغه، ص ۲۱۴، خطبه ۱۰۹، بیروت، دارالمعرفه.
[۷] . وحید بهبهانی، خیراتیه، ج ۱، ص ۳۰، مؤسسه علامه وحید بهبهانی.
دیدگاهها
رضا
1395/02/20 - 10:12
لینک ثابت
سلام دوست عزیز،ابتدا مغز و
aseman
1396/06/18 - 13:11
لینک ثابت
سخنان رهبری عزیز در تأیید
افزودن نظر جدید