بازگشت آدم به سوى خدا

  • 1394/04/13 - 18:56
بعد از ماجراى وسوسه ابليس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد، به خويشتن ستم نموده، و از آن محيط آرام و پرنعمت، بر اثر فريب شيطان بيرون رانده شده، و در محيط پرزحمت و مشقت بار زمين قرار خواهد گرفت، در اين جا آدم به فكر جبران خطاى خويش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آميخته با كوهى از ندامت و حسرت؛ لطف خدا...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بعد از ماجراى وسوسه ابليس و دستور خروج آدم از بهشت، آدم متوجه شد، به خويشتن ستم نموده، و از آن محيط آرام و پرنعمت، بر اثر فريب شيطان بيرون رانده شده، و در محيط پرزحمت و مشقت بار زمين قرار خواهد گرفت، در اين جا آدم به فكر جبران خطاى خويش افتاد و با تمام جان و دل متوجه پروردگار شد، توجهى آميخته با كوهى از ندامت و حسرت؛ لطف خدا نيز در اين موقع به يارى او شتافت و چنان‌كه خداوند در قرآن مى‌فرمايد: آدم از پروردگار خود كلماتى دريافت داشت، سخنانى مؤثر و دگرگون كننده، و با آن توبه كرد و خدا نيز توبه او را پذيرفت: «فَتَلَقَّى آَدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ [بقره/37] آدم از پروردگارش كلمه‌اى چند فرا گرفت. پس خدا توبه او را پذيرفت، زيرا توبه‌پذير و مهربان است».
در اينكه منظور از «كلمات» چه بوده و چه سخنانى به آدم تعلیم شده، در ميان مفسران گفتگو است. در روايات متعددى كه از طرق اهل بيت (عليهم السلام) وارد شده است، مقصود از كلمات، تعليم اسماء بهترين مخلوقات خدا يعنى محمد و على و فاطمه و حسن و حسين (عليهم السلام) دانسته شده است، که آدم با توسل به اين كلمات، از درگاه خداوند تقاضاى بخشش نمود و خداوند او را بخشيد. اين روایت با تفسيرهاى دیگر هيچ‌گونه منافاتى ندارد، چرا كه ممكن است، مجموع اين كلمات به آدم، تعليم شده باشد، تا با توجه به حقيقت و عمق باطن آنها، انقلاب روحى تمام عيار، براى او حاصل گرديده و خدا او را مشمول لطف و هدايتش قرار دهد.
«ابن تیمیه» در مخالفت با شأن نزول این آیه، مانند موارد دیگر ابتدا می‌گوید: «و الجواب من وجوه أحدها المطالبة بصحة هذا النقل فقد عرف أن مجرد رواية ابن المغازلي لا يسوغ الاحتجاج  بها باتفاق أهل العلم؛ الثاني أن هذا الحديث كذب موضوع باتفاق أهل العلم.[1] در جواب به این روایت، خواستار اثبات صحت این روایت هستیم، و به مجرد یک روایت، همه علما معتقدند، دلیلی بر صحت نمی‌شود؛ همچنین این حدیث دروغ بوده و به نظر همه علما، ساختگی است.»
ما هم در جواب «ابن تیمیه» می‌گوییم: این روایت منحصر به فرد نبوده، و غیر از «ابن مغازلی» دیگران نیز نقل نموده‌اند، و فقط از «ابن عباس» نقل نشده است، و همچنین از «ابن عباس» به صورت‌های مختلف نقل شده است، که همه آنها، همین شأن نزول را تأیید می‌کند. مثلاً سیوطی دو روایت در این زمینه از امیرالمؤمنین (علیه السلام) که در مسند الفردوس آمده و از «ابن عباس» که ابن نجار آن را نقل نموده، ذکر می‌نماید.[2] «قندوزی شافعی» در کتاب ینابیع الموده، شأن نزول این آیه را توسل آدم به پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم)، را به نقل از «أبومحمد مكي» و «أبوليث سمرقندي» و دیگران نقل نموده است.[3] همچنین روایت ابن مغازلی از «ابن عباس»، و سپس روایت مفصل دیگری از امیرالمؤمنین (علیه السلام) و روایتی نیز از امام صادق (علیه السلام) نقل نموده است، و شأن نزول آیه را توسل آدم به معصومین (علیهم السلام) دانسته است.[4]
بنابراین کارِ «ابن تیمیه»، جهت رد نمودن مخالف، بدون تحقیق و تفحص حتی در منابع اهل سنت، و منحصر به فرد دانستن روایات متعدد را به یک روایت و تکذیب آن و نسبت دادن این تکذیب به همه علما، بدون واقعیت، کاری است که از غیر عالم سر می‌زند، و وهابیت که «ابن تیمیه» را عالم خود دانسته و او را شیخ الاسلام می‌دانند، بدانند که عالمشان از روی تعصب و بدون تحقیق سخن می‌گوید و حتی در کتاب‌های خودشان جستجو نمی‌کند، بلکه او می‌بایست، برای جواب به مخالفینش با کتاب‌های مورد قبول مخالفین استدلال نماید. همچنین در کتب اهل سنت می‌توان روایاتی، که عظمت اهل بیت (علیهم السلام) را در پیشگاه خداوند می‌رساند، در تأیید این شأن نزول بیان نمود که ازجمله آنها روایات متعددی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است، که ولایت اهل بیت (علیهم السلام) را به «باب حطه بنی‌اسرائیل» تشبیه کرده و ورود از این دروازه را سعادت و سبب بخشش گناهان امت خود قرار داده است.

پی‌نوشت:

[1]. منهاج السنة، ابن تیمیه، مؤسسه قرطبه، 1406ق، ج7، ص131.
[2]. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، سیوطی، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج1، ص60.
[3]. ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، دار الأسوة للطباعة والنشر، 1416ق، ج1، ص66.
[4]. ینابیع المودة لذوی القربی، قندوزی، دار الأسوة للطباعة والنشر، 1416ق، ج1، ص290.

تولیدی

دیدگاه‌ها

مزخرافات . پوچ و بی مفهوم

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.