اسناد
ابن تیمیه خود با کتابهای صحیح نزد اهل سنت استدلال میکند، ولی وقتی شیعیان با آن کتابها نظر خود را ثابت میکنند، آنها را خبر واحد مینامد و نمیپذیرد؛ وی در منهاج السنه آورده است: «وَالْحَدِيثُ نَفْسُهُ لَيْسَ فِي الصَّحِيحَيْنِ بَلْ قَدْ طَعَنَ فِيهِ بَعْضُ أَهْلِ الْحَدِيثِ كَابْنِ حَزْمٍ وَغَيْ
محمد بن عبدالوهاب برای رد کردن اصل تقیه این روایت را ذکر میکند: «و عن طارق بن شهاب: ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال: دخل الجنه رجل فی ذباب، و دخل النار رجل فی ذباب، قالوا: کیف ذلک یا رسول الله؟ قال: مر رجلان علی قوم لهم صنم. لا یجوزه احد حتی یقرب له شیئا، فقالوا لاحدهما: قرب.
استغاثه یعنی طلب کمک و یاری برای رفع سختی و رهایی از آن است، در تاج العروس آمده است: «قال شيخنا: قالوا: الاستغاثه، طلب الغوث و هو تخلیص من الشده و النقمه و العون علی الفکاک من الشدائد.» استاد ما گفت: در معنای استغاثه طلب الغوث گفته شده است.
ابن تیمیه آیه 106 سوره یونس را که در مورد مشرکین است، برای ادعای خود به نفی هرگونه استغاثه بیان کرده است.
در صحیح مسلم آمده که پیامبر اکرم در جواب سؤال مردی، به جان پدرش قسم خورد: «ابیهریره: قال: جاء رجل الی النبی فقال: یا رسول الله ای الصدقه اعظم اجرا؟ فقال اما و ابیک لننبانه: ان تصدق و انت صحیح...» «ابوهریره میگوید: از پیامبر سوال شد، یا رسول الله! بزرگترین صدقه کدام است؟
محمد بن عبدالوهاب قسم به غیر خداوند را شرک میشمارد، در حالیکه در صحیح مسلم آمده که پیامبر اکرم به غیر خداوند قسم میخورد: «و عن عمر بن الخطاب رضی الله عنه: ان رسول الله صلی الله علیه و آله قال: من حلف بغیر الله فقد کفر او اشرک، رواه الترمذی و حسنه و صححه الحاکم.
در این سند تاکید شده است که ادعای مشرک بودن حضرت آدم و حوا (علیهمالسلام) به واسطه اسمگذاری فرزند خود به عبدالحارث (حارث اسم شیطان است) از سوی محمد بن عبدالوهاب موهوم است.
مشرک خواندن حضرت آدم از سوی محمد بن عبدالوهاب: «و عن ابن عباس فی الآیه قال: لما تغشاها آدم حملت، فاتاهما ابلیس. فقال: الی صاحبکما الذی اخرجتکما من الجنه لتطیعانی او لاجعلن له قرنی ایل فیخرج من بطنک فیشقه و لافعلن و لافعلن یخوفهما. سمیاه عبدالحارث، فابیا ان یطیعاه، فخرج میتا...
محمد بن عبدالوهاب با افکار خود دیگر مسلمانان را که به بزرگان دین متوسل میشوند، مشرک میخواند: «باب 13 من الشرک ان یستغیث بغیر الله او یدعو غیره؛ تفسیر قوله (و لا تدع من دون الله ما لا ینفعک و لا یضرک)، الثالثه: ان هذا هو الشرک الاکبر.» «باب سیزدهم (کسیکه به غیر خداوند استغاثه کرده و غیر او را م
یکی از آموزههای سلفیه اجتهاد است. سلفیه بر این باور است که باید اجتهاد کرد و تقلید از میت قبیح است، ولی برخی از اعضای القاعده تقلید از امواتی همچون اسامه بن لادن، زرقاوی و ابوحمزه مهاجر را تجویز کردهاند. تقلید از میت با آموزه سلفیه مخالف است.
القاعده با استناد به حدیثی بر تقلیدگرایی تأکید دارد. تقلید گرایی مخالف با آموزه سلفیه در موضوع اجتهاد و تقلید است، زیرا سلفیه قائل به اجتهاد است و تقلید از میت را جایز نمیداند. اما القاعده، به جهت برخی از مسائل دینی، تقلید از میت را توصیه میکند.
سلفیه قائل به اجتهاد است و با تقلید از میت و ائمه اربعه به شدت مخالف است. اما اجتهادهای بیضابطه باعث شده است که برخی از تکفیریهای القاعده تقلید از میت را مطرح کنند. محمد وائل الحلوانی (مسیره الغریب)، خفایای تاریخ زرقاوی...
خضوع همیشه با لام متعدی میشود و میگویند (فلان خضع لفلان، فلانی برای فلان کس کرنش و خضوع کرد) ولی کلمه عبادت بخودی خود متعدی میشود و میگوییم: (ایاک نعبد، ترا میپرستیم و از اینجا معلوم میشود که معنای کلمه عبادت خضوع نیست)؛ علامه طباطبایی، ترجمه تفسیر المیزان، دارالعلم، قم، ج1، ص44.
آلوسی در تفسیر خود عبادت را از بالاترین مراتب خضوع دانسته و آن را مخصوص خداوند دانسته، درحالیکه مخالف معارف قرآنی است.