بهائیت وشیخیه
مبلّغان بهائی بینش پیامبرخواندهی بهائی را در مسابقهی ثروت اندوزی و ترجیح منفعتطلبی شخصی برمیشمارند. این در حالیست که چنین مسابقهای موجب فراموش کردن ارزشهای انسانی و گرفتار شدن در مسابقهی جنون آمیز و بیپایان زیاده خواهی منجر خواهد شد.
تشکیلات بهائیت با چاپ و نشر جزوات و کتابهای خود در داخل کشور، نه تنها از دستورات پیشوایانش تخطی میکنند، بلکه به مخالفت مدنی با حکومت در ایران میپردازد؛ حکومتی که در سال 1362 ش، به اطاعت از آن تعهد داده بود. به راستی تشکیلاتی که پیروانش را به نقض تعالیم پیشوایانش و عهدشکنی سوق میدهد چه نام دارد؟!
حسینعلی نوری که وابستگی شدیدی به استعمار داشت، سیاهمشقهایش را به عنوان وحی الهی معرفی نمود و فرقهی بهائیت را تأسیس کرد. پس از او عبدالبهاء رهبری بهائیان را به عهده گرفت و بر خلاف وصیت و پیشبینی پیامبرخواندهی بهائی، شوقی افندی را به جایگزینی برگزید. امروزه هم نهاد نامشروع بیت العدل، رهبری بهائیان را به عهده دارد.
کانال رسمی تشکیلات بهائیت خبر از انتشار کتاب اقدس پس از یک قرن و نیم، به زبان ایسلندی داد. اما به راستی چرا باید در ترجمه و انتشار آثار پیشوایان بهائی تا این میزان تعلّل شود؟! چرا باید به اصطلاح وحی نازلهی پیشوایان بهائی تلخیص و سانسور شود؟! چرا هنوز هم ترجمه آثار عربی پیشوایان ایرانی بهائی به زبان فارسی ممنوع است؟!
نمایندهی تشکیلات بهائیت در آذربایجان، هدف از به راه اندازی برنامه گفتمان در این کشور را تبلیغ بهائیت ذیل شعارهایی نظیر تساوی زن و مرد و تشریح شخصیت طاهره برغانی عنوان کرد. اما آیا فرقهای که اساساً جنس زن را پستتر از مرد برشمرده، میتواند متمسک به اینگونه تبلیغات باشد؟! و یا از زنی فاجره برای زنها الگوسازی کند؟!
از آنجا که کشور جمهوری آذربایجان از اهمیت بسیاری برای رژیم صهیونیستی برخوردار است، تشکیلات بهائیت به عنوان دین و باور صادراتی رژیم صهیونیستی، در سالهای اخیر، تحرکاتش در منطقهی خاورمیانه را مطابق با سیاستهای این رژیم جعلی به پیش میبرد. چرا که تنها ماموریت بهائیت در جوامع اسلامی، ایجاد اتوبان برای ورود و نفوذ صهیونیستها است.
در حالی تشکیلات جهانی بهائیت مدعی تشکیل کمپین 88 میلیونی در دنیا برای حمایت از بهائیان ایران میشود که: اولاً: با جستجویی ساده در فضای مجازی به کذب آمارسازیهای تشکیلات بهائیت پی میبریم. ثانیاً: تشکیلات بهائیت در آمارسازیها دروغین و بزرگنمایی سابقهای طولانی دارد. ثالثا: برخلاف ادعای تشکیلات بهائیت با عدالت با پیروان این فرقه برخورد میشود.
تشکیلات بهائیت در مقالهای به بهانهی صدمین سالگرد سفر عبدالبهاء به آمریکا، او را نخستین ایرانی حامی آزادیخواهی و مدافع حقوق زنان و سیاهان معرفی نمود. این در حالیست که عبدالبهاء: به مقابله با جریان مشروطیت در ایران پرداخت؛ جنس زن را پستتر از مرد برمیشمرد و سیاهپوستان را دارای خلقت حیوانی، وحشی و نادان معرفی مینمود.
بهائیان امتیاز پیامبران بر سایر افراد را در بینیازی از اصحاب قدرت و ثروت و مقابله با آنان برمیشمارند. این در حالیست که پیامبرخواندهی بهائی، خود و نزدیکانش رابطهای بسیار نزدیک با استعمار روستزار داشته، جانش را مدیون این استعماری است، دعاگوی ستمگران است و شخصاً به دریافت حقوق از استعمار تزاری اعتراف کرده است.
پیدایش عواملی نظیر شکست مقابل استعمارگران، وضعیت اسفبار اقتصادی- اجتماعی و باورهای مسلک شیخی؛ تصور ظهور نزدیک را در توده مردم تقویت کرد. در این میان علیمحمد شیرازی که با ادعای بابیت و مهدویت انحراف خود را شروع، با ادعای پیامبری و خدایی کارش را ادامه داد و پس از دو مرتبه توبه، جهت خواباندن فتنههای صورت گرفته به نام او، اعدام شد.
اعتراف بهائیت به برتری و اولویت قوانین دین و امر به پیروی از قوانین حکومت (در صورت تعارض) و همزمان سرپیچی از قوانین حکومتی و گسترش نافرمانیهای مدنی نیز در عمل، چه توجیهی برای چندرویی فرقهی هزار رنگ بهائیت باقی خواهد گذارد؟
در احکام و رفتار بهائی، تحصیل جداگانه و اختصاصی برای بهائیان پیشبینی شده، غیربهائیان از ورود به ضیافتهایشان منع، از امور مالی و ارث محروم، مطرود و در انزوای اجتماعی شدید قرار گرفته و تنها جان بهائیان با ارزش شمرده شده است. این باور فرقهای است که امروزه، شعار نوعدوستی میدهد و از مظلومنمایی، پُلی برای تبلیغاتش ساخته است!
نهاد رهبری بهائیت در پیامی، ضمن تأیید به کارگیری ابزارهای جدید در تبلیغ همگانی توسط مبلّغان بهائی، از دعوت گستردهی افراد به بهائیت نهی میکند. چرا که دعوت به تبلیغ گزینشی و مؤثر در بهائیت، در واقع اشارت به همان سیاست پیشوایان بهائی در عدم مواجهه با منتقدین آگاه و فریب افراد کم اطلاع نسبت به این فرقهی ضالّه میباشد.
تشکیلات بهائی در آمریکا، بر خلاف باور پیشوایانش، خود را مبدع نشستهای ضدنژادپرستی در این کشور معرفی نمود. پیشوایان بهائی که نه تنها اطلاق نام انسان بر مخالفین چند میلیاردی خود را گناهی نابخشودنی دانستهاند، بلکه برخی نژادها را نیز به باد تحقیر و تمسخر گرفته و حتی برای بردهداری اربابانشان نیز توجیه تراشیدهاند!