بهائیت وشیخیه
یکی از تعالیم فرقهی بهائیت که به وسیله آن سعی دارند فرقهی خود را مدرن جلوه دهند، لزوم تطابق دین با علم و عقل است. این در حالیست که بعلاوهی اعتراف جناب عبدالبهاء به گرفتن این اصل از اسلام؛ در کلام رهبرانشان، بسیار تناقض در رابطهی میان دین با علم و عقل یافت میشود و روشن میشود که این تعلیم را به رهبر بهائیان، چسباندهاند.
از جمله شبهاتی که پیرامون موضوع خاتمیت مطرح میشود، آمدن حضرت مسیح (علیهالسلام) به همراه امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در هنگامی ظهور است. در پاسخ میگوییم که ظهور حضرت مسیح (علیهالسلام) در آخرالزمان به عنوان پیامبری جدید با دینی جدید نخواهد بود تا به مسألهی خاتمیت پیامبر اسلام، خدشهای وارد سازد.
از مسائلی که فرقهی بهائیت در تبلیغات خود بسیار ار آن دم میزند، پلمپ شدن محل کسب برخی از ایشان، به دلیل تعطیلی در ایام مقدسشان است. در تحلیل میگوییم: تعطیلی که از طرف رهبران بهائی وضع شده، حکمی ناعاقلانه و به ضرر بهائیان و غیربهائیان است؛ بعلاوه بهائیان بنابر دستور رهبرشان حق اعتراض و مخالفت با حکومت را ندارند.
و اما همانطور که همه آزادیخواهان جهان با صهیونیسم مخالفاند و آنها را غاصب میدانند و از آنجا که همیشه با نمایان شدن جرم، شریک جرمها نیز رسوا میشوند، امیدواریم که با فرو ریختن دیوار ظلم و نمایان شدن حق، رسوایی این فرقهی ضاله نیز بیش از بیش جلوه کرده و ناآگاهان این فرقه با شناخت حقیقت به راه راست هدایت شوند.
یکی از تعلیم فرقهی بهائیت که بوسیلهی آن خود را از سایر ادیان برتر میدانند، تطابق میان علم و دین است. اما چند اشکال به این ادعا وارد است از جمله اینکه نظرات علمی، پیوسته در حال تحولاند و آیا اگر دانشمندان نظریهی علمی خود را رد کنند، دین هم باید باطل شود! بعلاوه در اسلام بر هماهنگی دین و عقل، بسیار تأکید شده است.
بهائیان پیرامون آیهی 40 سوره احزاب که در خاتمیت پیامبر اسلام صراحت دارد، میگویند: این آیه دلالت بر خاتمیت انبیاء دارد نه رُسُل. در پاسخ میگوییم که معنای نبی اعم از رُسُل است و شامل هردو میشود و وقتی گفته شده نبی نمیآید یعنی رسول هم نمیآید؛ بعلاوه در قرآن برخی از پیامبران هم نبی و رسول نامیده شدهاند که دلالت بر وحدت هردو دارد.
از سری احکام مورد نظر بهائیت، جواز گوش دادن به غناء است. غنا از جمله گناهانى است که خداوند، وعدهی آتش به مرتكب آن داده و نزد او کاری ناپسند میباشد؛ چرا که غناء انسان را از یاد خدا و فضائل اخلاقی دور میکند و به سمت بیبند و باری و گناه سوق میدهد. بنابراین صدور این حکم از مدعی پیغمبری، جای تعجب دارد.
کودتای 28 مرداد از مواردی است که می توان با اشاره به آن به ارتباط مستقیم بهائیت با استکبار استناد کردنقطه آغازین این فتنهها و خیانت به کشور عزیزمان ایران توسط آمریکای جهانخوار بود که برای تثبیت محمدرضا پهلوی انجام شد و افرادی برای نفوذ به این حکومت ازاعضای فرقهی ضالهی بهائیت ماموریت یافتند.
متوجه باشیم که بهائیان سابقه خوبی ندارند چرا که در حکومت پهلوی هم قوانین حکومت را نادیده گرفته و به آنها نیز خیانت میکردند، طبق گزارش ساواک در زمان محمد رضا شاه اینطور آمده است: «با توجه به اینکه بهائیت فرقهی است که روش آن ضدیت با دین مبین اسلام و قوانین جاریه مملکت است..... مراجع مملکتی برای آنان فاقد ارزش و معتقدند هر موضوعی باید در بیت العدل بررسی شود».
بنابر تصریح سران بهائی؛ پس از عبدالبهاء، قرار بر این بود که رهبری بهائیان را ولیامرالله و بیتالعدل بعهده گیرند و این دو مکمل یکدیگر بوده و جدایی ایشان محال است؛ بنابراین وجود هریک بدون دیگری، هیچ ارزشی ندارد. اما پس از مرگ شوقیافندی، به دلیل عقیم بودن وی، پیشبینی عبدالبهاء تحقق نیافت و سلسله ولایتامر، پایان پذیرفت.
مبلّغان بهائی با استناد به آیهی 34 سوره اعراف ادعا دارند که برای هر اُمّتی از جمله اسلام، اَجَلی معین شده و اَجَل اسلام با آمدن سرکردگان بهائی، به پایان رسیده. در جواب میگوییم: مفهوم آیه، نابودی دین و مذهب نیست، بلکه نابودی مردم بسبب نافرمانی است؛ بعلاوه در زبان عربی، کلمهی اُمّت، به معنای جمعیت و گروه است، نه دین و مذهب.
از جمله گناهان نابخشودنی نزد خداوند که خشم الهی را برمیانگیزد و حتی شفاعت حضرت ابراهیم (علیهالسلام) هم باعث بخشش مرتکبین آن نشده، لواط یا همان همجنس بازی است. این گناه بزرگ نزد تمامی ادیان الهی مذموم شمرده شده است. اما نکتهی عجیب آن است که در آئین بهائی، هیچگونه منع و بازداری از آن نشده است.
بهائیان ادعا دارند که مراد از مکان قریب در سورهی «ق» جبل کرمل، که محل دفن رهبرشان است، میباشد و این آیه اشاره به ظهور رهبرانشان دارد. در پاسخ میگوییم بسیاری از مفسرین منظور از منادی را همان نِدا دهندهای دانستهاند که سبب زنده شدن مردگان میشود و مراد از «مکان غریب» را کنایه از شنیده شدن صدای منادی در همهجا دانستهاند.
از جمله اموری که حسینعلی نوری، رهبر فرقهی ضالهی بهائیان، بر پیروان گمراه خود ممنوع کرده، ذکر خداوند در مکانهای عمومی است. این در حالی است که خداوند مؤمنین را به ذکر شبانه روزی خود ترغیب میکند؛ چرا که برای مبارزه با وسوسهی شیاطین و غفلت از یاد خداوند به واسطهی زندگی مادی، راهی جز ذکر بسیار خداوند نیست.