بهائیت وشیخیه
پیشوایان بهائی در حالی فیض الهی را منحصر در ارسال پیامبران و تجدید ادیان میدانند که مدعی پیامبری بهائیت در کتاب اقتدارات، خود را آخرین پیامبر معرفی کرده و هر مدعی پس از خود را دروغگو دانسته و در کتاب اقدس، بعثت پیامبری تا هزار سال پس از خود را غیرممکن دانسته و عبدالبهاء نیز هر روز این هزار سال را هزار سال دانسته است.
بهائیان مدعیاند احکام 1400 سال پیش اسلام نمیتواند جوابگوی نیاز امروز جامعهی بشری باشد. اما به راستی چگونه اسلام نمیتواند جوابگوی هزار سال پس از خود باشد در حالی که پیامبرخواندهی بهائی (با آنکه زمان ادعای پیامبریاش بسیار شباهت به اوایل ظهور اسلام داشته)، مدعی خاتمیت برای مسلک خود شده است؟!
بهائیان با منحصر دانستن تأمین نیاز معنوی بشر و تداوم فیض الهی در نزول ادیان جدید، تلاش دارند تا خاتمیت اسلام را رد کنند. اما به راستی چرا باید تداوم فیض الهی تنها با عَرضهی دینهای جدید تحقّق یابد؟! آیا این امکان وجود ندارد که خداوند حکیم دین کاملی را به عنوان برنامهی جاودانهی سعادت بشر در اختیار او قرار دهد؟!
پیشوایان بهائیت یکی از تعالیم بدیع خود را که پیشرفت و ترقی بشر را در گرو آن دانستهاند، نیاز بشر به دین و تأییدات معنوی به وسیلهی روحالقدس معرفی کردهاند. این در حالیست که نیاز انسان به معنویت و فردی الهی که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که هر انسان آزادهای آن را میپذیرد و در تمامی ادیان وجود داشته است.
نهاد رهبری بهائیت در تاریخ 30 اکتبر 2017 م، بیانیهای منتشر کرد که در آن، هرگونه انتساب رسانهی «بهائی نیوز» را به بهائیت رد کرد. اما شاید بتوان اعتراف تاریخی و خطای راهبردی بهائی نیوز، در پخش مصاحبهای که در آن، مسئول رژیم صهیونیستی بهائیان را دلال بزرگ خرید زمین برای یهودیان و زمینهساز اشغالگری صهیونیستها معرفی کرد، دانست.
یکی از بهانههایی که تشکیلات بهائیت امروزه به اسم نقض حقوق بشر آن را مطرح کرده و توانسته حتی مسئولانی ناآگاه را با خود همراه سازد، مسئلهی حق تحصیل بهائیان در دانشگاههای کشور میباشد.
در حالی که پیامبرخواندهی بهائی، علم پیشوایان الهی را خطاناپذیر و متصل به منبعی الهی دانسته، متون پیشوایان بهائیت دارای اشتباهات فاحشی بوده که سرکردگان بهائیت ناچار به اصلاح آنها شدهاند. در یک نمونه، پیشگویی عبدالبهاء دربارهی تحقق صلح عمومی و برپا شدن سلطنت بهائی در سال 1957 میلادی، با عبارات مبهمی جایگزین شده است!
پیشوایان فرقهی بهائیت، دفاع از وطن در برابر تهاجم متجاوزین و ستمگران را امری مذموم برشمردهاند. اما به راستی اگر جنگ تا این حد بد است که پیشوایان بهائیت دفاع از خود را ناپسند دانستند، پس چرا مانند ديگر جنگطلبان در جایی دیگر، جنگ، كشتار و حتی كشورگشایی را در مواقعی واجب و مقدم بر صلح معرفی نمودند؟!
بهائیان مدعیاند پیامبرخواندهی بهائیت، پیروانش را حتی از بحث و مشاجره با دیگران نهی کرده بود. پیشوایان این فرقه به تسلیم بودن محض در برابر ظالمین و ستمگران امر کردهاند. اما جالب است بدانیم که پیشوایان بهائی در عین حال، به داشتن نوکران و محافظانی قمه به دست و یاغی نیز افتخار میکردند.
مبلّغان بهائی در توجیه وحشی خواندن ترکزبانها توسط باب، مدعی شدند که وی به روایتی مشهور استناد کرده است. این در حالیست که منبع این روایت را از منابع اهلسنت آوردهاند؛ حال چگونه ممکن است روایتی از اهلسنت میان شیعیان معروف باشد و مدعی مهدویت به آن تمسک کند؟! از طرفی روایتی که بر خلاف آیات قرآن باشد را چگونه میتوان پذیرفت؟!
دومین پیشوای بهائیت عبدالبهاء، در سخنرانیهایش آمریکا را صلح طلب معرفی نمود و مدعی شد، هیچ کشوری جز آمریکا نمیتواند صلح را ایجاد کند. آری؛ جهانیان دیدند که چگونه پیشگویی عبدالبهاء غلط از آب درآمد و آمریکا بمبهای اتمی خود را به عنوان پیام صلح و دوستی به مردم جهان هدیه کرد و صدها هزار انسان را به کام مرگ فرستاد!
سعید دهقان وکیل مدافع برخی بهائیان، با انتشار بیانیهای در مقام دفاع از سران این فرقه، تلاش نمود تا بهائی بودن و عضویت در تشکیلات غیرقانونی بهائیت را یکی جلوه دهد تا از این طریق در بوق مظلومنمایی بهائیت بدمد. این در حالیست که باور به بهائیت غیرقانونی اعلام نبوده و تنها عضویت در تشکیلات غیرقانونی آن جرم محسوب میشود.
در جریان اغتشاشات دی ماه 96، از منظر تحولات رسانهای در عقبهی آشوبهای خیابانی، شاهد تغییراتی به لحاظ تقسیم کار در رسانههای ضدانقلاب وابسته به بیگانگان بودیم. اگر در فتنهی سال 88، شبکه تلویزیونی بیبیسی فارسی محور کمپین رسانهای هدایت آشوب شد، در اغتشاشات دی ماه 96، شاهد تغییر محوریت ماجرا از بیبیسی به شبکه بهائی «من و تو» بودیم.
یکی از راهبردهای پیشبردی تبلیغ در تشکیلات بهائیت، توسل به مظلومنمایی برای جلب حمایت افکار عمومی است. از اینرو نویسندگان بهائی پای را تا بدان جدا پیش گذارده که برای مظلوم جلوه دادن خود، تصویری غیرواقعی از بهائیان ارائه دهند. لذا در این مقاله سعی داریم تا یکی از داستانهای ساختگی بهائیت در مظلومیتش را مورد نقد و بررسی قرار دهیم.