ابوالفضل انصاری بهائی
تشکیلات بهائیت در حالی تبلیغ قانون شکنانه ابوالفضل انصاری در ایران را تا پای مرگ ستود که رهبران بهائی، اجرای احکام بهائیت (از جمله وجوب تبلیغ) را منوط به تعارض نداشتن با قوانین کشورها دانسته اند! با این حال آیا منظور بهائیت از پیروی حاکمین، همان قانون شکنی حتی در زندان و تا پای مرگ است؟!
تشکیلات بهائیت به دروغ، باور به بهائیت را جرمی با مجازات هایی به دور از واقعیت معرفی کرد و ابوالفضل انصاری را مصداق استقامت در این راه برشمرد. اما به راستی انصاری استقامت در عقیده را از که آموخت؟! از پیشوایش علی محمد شیرازی که با یک سیلی توبه کرد یا عبدالبهائی که تا آخر عمر خود را مسلمان جا می زد؟! بهائیت به اعتراف پیشوایانش، چیزی فرای از باور قلبی است و هدفش سرنگونی و براندازی حکومت است.
چگونه ادعای روحانی شیعی بودن و بهائی شدن نیم ساعته ابوالفضل انصاری را می توان پذیرفت درحالیکه روحانی شیعی که غرق مفاهیم عظیم الهی قرآن و اهل بیت عصمت و طهارت باشد، چگونه با مطالعه نیم ساعته کتابی بشری که تا کنون چندبار اصلاح و ویرایش شده دین عوض میکند و پیرو کسانی شود که از علم و معرفت بیزار بوده و اتصالی به منبع وحی الهی نداشته اند!
ابوالفضل انصاری؛ مرتدی که بر خلاف تبلیغات ضداسلامی و ضدانقلابی بهائیت اعدام نشد و سال ها به تبلیغ بهائیت اشتغال داشت. او بر خلاف ادعا و طبق اعتراف پیشوایان بهائی در زمره علمای حقوق بگیر بهائیت بود. نهاد بیت العدل با تجلیل از این عالم نمای خود که به قانون شکنی محکوم شده بود، در واقع چراغ سبزی دیگری برای فعالیت ضد نظام و تبلیغ غیرقانونی پیروانش در ایران روشن کرد.