ابوالفضل انصاری و تبلیغ تا پای مرگ
آیا منظور بهائیت از پیروی حاکمین و تقدم اوامر حکومتی بر احکامش، همان قانون شکنی و نافرمانی مدنی حتی در زندان، با تبلیغ گزینشی و عدم اشاره به تناقضات این فرقه است؟!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در صفحه ای مجازی که به مناسبت فوت عالم نمای بهائیت ابوالفضل انصاری تشکیل شد، به تبیین شخصیت و خدمات او به بهائیت پرداخته شد. از این رو، یکی از ویژگی های برجسته انصاری، تبلیغ بهائیت حتی در زندان دانسته شد. به عبارتی تشکیلات بهائیت که تنها جرم او را اعتقاد به بهائیت معرفی می کرد، از تبلیغ قانون شکنانه و بی باکی او در این راه سخن گفت: «در سخت ترین شرایط زندان در کمال شجاعت و استقامت از پیام شفابخشی که یافته بود سخن گفت و حتی بازجویان و قاضیان و علما و مأموران حکومتی را به انصاف و تحقیق و نگرشی بی طرف نسبت به گوهر پنهانی که یافته بود دعوت کرد.»[1]
نهاد بیت العدل نیز با در نظر داشتن تبلیغ بهائیت از زمان بهائی شدن تا هنگامه فوت انصاری نوشت: «خدمات باهرۀ آن مروّج امر یزدانی در نشر نفحات الهی و تعلیم و تربیت جوانان بهائی و نیز استقامت و وفای ایشان در محبت جمال ابهی که از لحظۀ روشن شدن قلب منیرشان به نور ایمان آغاز و تا نفس اخیر ادامه داشت.»[2]
اما در نقد تمجید رهبری بهائیت از ابوالفضل انصاری بخاطر اصرار او بر تبلیغ این فرقه می گوییم:
اول: هرچند تبلیغ در بهائیت از وظایف تشکیلاتی و ضروری هر بهائی دانسته شده، اما طبق تأکید پیشوایان این فرقه، مهم ترین وظیفه هر بهائی و شرط اجرای احکام بهائیت (از جمله وجوب تبلیغ) در تعارض نبودن آن با قوانین حکومتی است.
چنان که ولی امر بهائیت شوقی افندی، زمانی که تعارض میان دستورات امری بهائی همچون (لزوم تبلیغ) با قوانین حکومتی (ممنوعیت تبلیغ) پیش آید، عمل به اوامر حکومتی را مقدم می دانست: «احكامی را كه حضرت بهاءالله در كتاب اقدس نازل فرمودهاند، در صورتی كه اجرايش ممكن و مستقيماً با قوانين مدنی مملكت مغاير نباشد، بر همه ياران الهی و تشكيلات بهائی در شرق و غرب عالم فرض و واجب است.»[3]
با این حال چرا تشکیلات بهائیت بی توجه به ممنوعیت تبلیغ این فرقه در ایران، پیروانش را به تبلیغ حداکثری فرا می خواند؟! چرا حتی از ابوالفضل انصاری که در بازجویی و تا پای مرگ هم از تبلیغ بهائیت دست نکشید، اسطوره سازی می کند؟! چرا تشکیلات بهائیت در راه تبلیغ این فرقه، حتی دستور پیشوایان بهائیت هم مبنی بر اطاعت محض از حاکمیت را زیر پا می گذارد؟!
دوم: جا دارد بپرسیم که این مبلّغ بهائی، در واقع تبلیغ چه چیزی می کرد که حتی بی نصیب گذاشتن بازجوها و مأموران حکومتی را از آن جایز نمی دانست؟! آیا تبلیغ همین دورویی بهائیت در پیروی از حاکمین و قانون شکنی و تلاش برای براندازی در پشت پرده را می کرد؟! آیا مبلّغ جهان دوستی و باورمند به غیربهائی ستیزی بود؟! آیا تبلیغ وحدت عالم انسانی جدای از رنگ و زبان و عقیده می کرد و در عین حال غیربهائیان را حیوان می دانست؟![4]
اما آیا منظور بهائیت از پیروی حاکمین و تقدم اوامر حکومتی بر احکامش، همان قانون شکنی و نافرمانی مدنی حتی در زندان، با تبلیغ گزینشی و عدم اشاره به تناقضات آن است؟!
پینوشت:
[1]. به نقل از پیج وابسته به تشکیلات بهائیت.
[2]. پیام بیت العدل به مناسبت درگذشت ابوالفضل انصاری، مورخ: 7 اردیبهشت 1401.
[3]. حسینعلی نوری، اقدس (مقدمهی کتاب)، نسخهی الکترونیکی، ص 14.
[4]. ر.ک: حسینعلی نوری، بدیع، تهران: مطبعه آزادگان، بیتا، ص 213.
افزودن نظر جدید