متون زرتشتی
آیین زرتشت از ادیان کهن است که تاریخی پر فراز و نشیب از سر گذراند. این دین در قرن 17 میلادی در حال نابودی بود، هنگامی که نفسهای آخر را میکشید، چند اروپایی به هندوستان رفته؛ نسخههای پراکندهی اوستا را به دست آوردند و با زحمت فراوان گزارشی از متون زرتشتی را تهیه و منتشر کردند.
بسیاری از زرتشتیان، برای وندیداد حجّیت و اعتبار دینی قائل نیستند. اما از سویی، رهبران دین زرتشتی به این کتاب استناد کرده؛ قوانین دینی را از آن استنباط و استخراج میکنند. چگونه این تناقض و تعارض قابل حل است؟ آیا هر جا که به نفع ایشان است، وندیداد را معتبر میشمارند؟