فتنه بابیت
امیرکبیر زمانی صدارت را پس از حاجی میرزا آقاسی به دست گرفت که بخاطر بیتدبیری و وابستگی او به روسها، از علیمحمد باب نزد مردم، شخصی نورانی و قهرمان ساخته شده بود. لذا راز همهی بدگوییهای بابیان و بهائیان نسبت به امیرکبیر، به خاطر تدبیر، مقاومت و ایستادگی او در برابر فتنهی بابیت و نقش بر آب کردن نقشههای آنان برای تسخیر ایران میباشد.
یکی از شورشها و جنگهای داخلی که به دست بابیها در ایران شکل میگیرد، ماجرای فتنهی قلعهی شیخ طبرسی است. در این شورش که در قلعهی «شیخ طبرسی» در مازندران اتفاق میافتد، پس از وقوع جنایات فجیع توسط بابیهای یاغی، سرانجام با هلاکت ملاحسین بشرویهای و محمدعلی بارفروشی، توسط قشون دولتی خاتمه یافت.
دایی میانی باب (ملقب به خال أعظم) به همراه شش بابی دیگر که در غائلهی بابیه نقش فعال داشتند، در سال 1266 ق در تهران اعدام شدند. اما بهائیانی که امروزه از اعدام این مفسدان و جانیان، به عنوان سند مظلومیت تاریخی خود یاد میکنند، گویا توطئهها، شورشها و برادرکشیهای خونینی که اسلاف خود رقم زدند را به دست فراموشی سپردهاند.