صلح امام حسن
عبدالحمید در سخنان اعتراضی و با ژست خیرخواهانه به مسئولین ارشد نظام پیشنهاد کرد که مسالمت آمیز و به دلخواه خود، از قدرت کناره بگیرند؛ جهت منطقی نشان دادن سخنش، صلح امام حسن (ع) را مطرح کرد و گفت، امام با اینکه حکومت بزرگ و توان مقابله با معاویه را داشت، به دلیل اینکه بین مسلمانان، اختلاف نشود، از حکومت کنار کشید؛ اما عبدالحمید جهت مقابله با نظام، تاریخ را تحریف کرد.
امام باید توسط خدا مشخص شود و یکی از راه های شناخت امام، معرفی توسط امام قبل است. کارشناس وهابی گفته امام حسن (ع) چون با اذن خدا حکومت را به معاویه سپرد، پس یعنی خداوند امامت را از امام حسن (ع) گرفت و به معاویه داد که لازمه این سخن این است که امام در عین امام بودن، امام نباشد.
صلح امام حسن (ع) قابل تقدیر بود نه مستحق نکوهش و قابل مقایسه با اجتهاد و ترک اولای حضرت یونس نبود؛ در این صلح، حضرت به جهت نجات قوم از هلاکت بی فایده، با مصلحت سنجی مجبور به صلح شدند و این صلح در عین توان شخصی حضرت به جنگ، نشان از توانایی غلبه بر هوای نفس و ترجیح مصلحت مسلمانان بر مصلحت شخصی است.
تاریخ گویای حقایقی از مظلومیت کسانی است که از جانب خدا به عنوان هادی و راهنمای امتها، بودهاند. مظلومیت امام مجتبی (علیهالسلام) هنگامی آشکار میشود که مورخین اهل سنت پرده از حیلههای شیطانی ثمرهی شجرهی ملعونه یعنی معاویه بردارند.