بابیت
بهائیان بر این باورند که علیمحمد شیرازی، قائم موعود اسلام بوده که در سال 1260، ادعای خود را علنی نموده است. این در حالیست که علیمحمد باب (در تفسیر سورهی کوثر خود)، با اشاره به دو غیبت صغری و کبری برای امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و نام بردن از نواب خاص ایشان، امام زمانی را تبیین کرده که هیچگونه تطبیقی با او ندارد.
ادوارد براون که نزد بهائیان از جایگاه ویژهای برخوردار است، در مقدمهی خود بر کتاب نقطة الکاف، ریشهی فرقهی بابیت و مسلک شیخیه را یکی دانسته است. اما این ادعا زمانی بیشتر تقویت میشود که مدعی قائمیت بابیت، خود را شاگرد مکتب شیخیه میدانسته و از عقاید باطل پیشوایان شیخی، برای توجیه قائمیت خود و ادعای نسخ اسلام استفاده کرده است.
مبلّغان بهائی مدعی شدند که احاديث اسلامی دورهی آیین بابی را بین 5 تا 19 سال دانستهاند. این در حالیست که اولاً: نویسندگان بهائی، حتی یکی از این روایات را ذکر نکردهاند! ثانیاً: اگر منظور آنان، تاریخهایی است که برای شهادت یا رحلت امام زمان (عجّل الله فرجه) ذکر شده؛ باید گفت این هم با ادعای آنان همخوانی ندارد.
نویسندهی فرقهی انحرافی بابیه مدعی میشود که علیمحمد شیرازی بعلاوهی خود، ادعای قائمیت را برای یکی از یاران نزدیکش به نام «قدوس» نیز مطرح کرده است! این در حالیست که هیچکدام از ویژگیهای حضرت صاحب الزمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) همچون نام پدر، محل و تاریخ تولد، آثار قیام و... بر شخص باب و یا قدوس قابل انطباق نیست.
بهائیان با ذکر آیاتی از سورهی حاقه، مدعیاند اگر شخصی به دروغ مدعی رسالت شود، خداوند او را از بین خواهد برد. در پاسخ گوییم: اولاً: این آیات مربوط به پیامبر اسلامند که رسالتش پذیرفته شده؛ حال آنکه مدعیانی چون باب و بهاء نه مورد خطاب این آیهاند و نه میتوان آیه را به آنان تسری داد. ثانیاً: این ادعا با هدایت اختیاری انسان تنافی دارد.