آیا قضا و قدر همان جبرگرایی است؟
امروزه گروهی که خود را به عنوان اهل سنت معرفی میکنند (وهابیت) به تبعیت از مشرکان هم عصر رسالت، هر نوع بدبختی و گنهکاری خود را معلول قضا و قدر الهی دانسته و خود را پیراسته از گناه میدانند و مدام شعار آنان این است:
کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت * * * یا رب از مادر گیتی به چه طالع زادم
در حالی که از نظر قرآن، هر فردی مسئول اعمال خود است، چنان که میفرماید: « لیس للانسان إلّا ما سعی.[نجم/39] برای هر انسانی بهره ای جز سعی و کوشش او نیست.»، همچنین در پاسخ به این گروه از کج اندیشان که دیواری کوتاه تر از دیوار قضا و قدر نمیپندارند باید گفت:
نکوهش مکن چرخ نیلوفری را * * * برون کن ز سر باد خیره سری را
تو خود گر کنی اختر خویش را بد * * * مدار از فلک چشم نیک اختری را
قضا و قدر از عقاید قطعی اسلام است که در قرآن کریم آیاتی نیز در مورد آن آمده است؛ به عنوان مثال درباره قضا که به معنی قطعیت و به اجرا درآوردن یک برنامه است همین آیه کافی است که میفرماید:«و هو الّذی خلقکم من طین ثمّ قضی اجلا.[انعام/2] اوست که شما را از خاک آفرید، آنگاه مدّت عمر را معین ساخت.»
و درباره قدر هم این آیه کافی است که میفرماید: « إنّا کل شیء خلقناه بقدر.[قمر/49] ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.» بنابراین نتیجه میگیریم که جهان آفرینش جهان تقدیر و برنامه ریزی شده است. هر انسانی که از مادر متولد می شود، حیات او برنامه ریزی شده است.
شیعه هم با تمام وجود قضا و قدر الهی را در عالم آفرینش از اصول مسلم میداند؛ ولی آن را با جبر و جبرگرایی یکسان نمیشمارد و منافی آزادی بشر نمیداند؛ در توضیح این مطلب باید گفت: قضا و قدر در افعال انسان با اختیار و آزادی او کمترین منافاتی ندارد؛ زیرا تقدیر الهی درباره انسان همان فاعلیت ویژه او است، بدین معنا که او یک فاعل مختار و مرید بوده و فعل و ترک هر عملی در اختیار او است. قضای الهی هم در مورد فعل انسان قطعیت و حتمیت فعل است، ولی پس از اختیار و ارادۀ او .
خوشبختانه گروهی از محققان اهل سنت در قرن چهاردهم در عین اعتقاد راسخ به قضا و قدر، آن را مانع از آزادی انسان در عمل دانستند. برخی از آنان عبارتند از: محمد عبده (1266 ـ 1323) شیخ الأزهر،[1] عبدالعظیم زرقانی، مؤلف کتاب «مناهل العرفان»[2] و شیخ محمود شلتوت (م1383) شیخ الأزهر.[3] آنان با نظریات روشنگرانۀ خود، کلیه روایاتی را که مسلم در صحیح[4] خود درباره قضا و قدر نقل کرده است و سر سوزنی با جبرگرایی اختلاف ندارد، تأویل و یا مردود دانسته اند.[5]
پینوشت:
[1]. رسالة توحید، ص 59.
[2]. مناهل العرفان: 1 / 506.
[3]. تفسیر قرآن کریم: 240 ـ 242.
[4]. صحیح مسلم، ج8 ، ص 44 و 48؛ جامع الاصول: 1 / 516.
[5]. چکیده ای از کتاب راهنمای حقیقت آیت الله شیخ جعفر سبحانی /93 تا 97.
افزودن نظر جدید