نهضت آزادی و غرب گرایی

  • 1392/11/16 - 12:18
امروز استكبار شرق و غرب چون از رويارويي مستقيم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از ميان بردن شخصيت‎هاي ديني و سياسي را از يك طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمريكايي را از طرف ديگر به آزمايش گذاشته‌اند.

نهضت آزادی در سال 1340، در شرایطی که نفوذ حوزه‌های علمیه و علمای مذهبی بر مردم افزایش یافته بود، تأسیس شد.
 نهضت با مرامنامه‎ای که بر رعایت مبادی دین یا اسلام، اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد اشاره شده بود، به کوشش افرادی چون مهدی بازرگان، سحابی، منصور عطایی و پشتیبانی آیت الله طالقانی تشکیل شد. در میان مؤسسان نهضت آزادی، تنها آیت الله طالقانی بود که پیرو خط امام بود و در واقع ایشان خود را عضو نهضت آزادی نمی‎دانست و فقط به منظور اتحاد افراد ملی و مذهبی از این گروه حمایت می‎کرد.
مواضع عقیدتی نهضت، برخاسته از عقاید مهدی بازرگان است. وی دیدگاه اسلامی غرب گرایانه داشت و اصول اسلامی را به گونه‌ای غرب پسند تفسیر می کرد. مهم ترین عقیده بازرگان، تئوری راه طی شده است که غربی ها را ادامه دهنده راه انبیا از طریق علم و آگاهی می دانست. مواضع سیاسی و فرهنگی نهضت نیز بر همین دید غرب گرای آن استوار است، از این رو مذهب را در خدمت ملیّت می دانند و بر خلاف نظر امام (ره)، هدف اول را خدمت به ایران می‎دانند؛ نه خدمت به اسلام. در مواجهه با انقلاب نیز نهضت در واقع ماهیتی ضد انقلابی داشت و از همان اول، با حمایت از مبارزه گام به گام در چهار چوب قانون اساسی، با حرکات انقلابی مخالفت می کرد؛ حتی بازرگان با وجود پیروزی انقلاب، باز از همان سیاست حمایت می کرد.
این در حالی است که بسياري از انديشمندان بزرگ ما مسأله گريز از غرب و نفي غرب و غرب زدگي را مطرح ساخته و دربرابر آن مسأله "بازگشت به خويش" را مطرح نموده‎اند. براي نمونه امام خميني(ره) به  ضرورت بيداري در مقابل غرب و نفي غرب زدگي تأكيد مي‎نمايد: «... تمام چارچوبهاي پوسيده و بي محتوايي را كه در طول اين پنجاه سال، مردم را به غرب زدگي كشانده است خراب مي‎كنيم و حكومتي مبتني بر عدل و انصاف نسبت به همه اقشار وطن مي‌سازيم و از مردم مي‎خواهيم تا بر پايه هاي اسلامي خويش تكيه زنند و بر غرب و غرب زدگان كه موجب نابودي فرهنگ آنان شده است پشت پا زنند».[1]
غرب در شكل گيري، هم به لحاظ فرهنگي و هم به لحاظ سياسي و اقتصادي راه خود را از ساير جهان جدا كرد، ولي به دشمني ديرينه خود با شرق كه از عهد يونان باستان و شايد قبل از آن شروع شده بود، همچنان ادامه داد. امروزه نيز غرب با هدف سلطه بر آدم و عالم، شرق و به ويژه دنياي اسلام را هدف خود قرار داده است. « آنها: اين را يافته اند كه اسلام است كه مي‎تواند جلويشان بايستد. از اين جهت، آن چيزي كه از همه چيز براي آنها مطرح است، اسلام است» [2]
امروز استكبار شرق و غرب چون از رويارويي مستقيم با جهان اسلام عاجز مانده است، راه ترور و از ميان بردن شخصيتهاي ديني و سياسي را از يك طرف و نفوذ و گسترش فرهنگ اسلام آمريكايي را از طرف ديگر به آزمايش گذاشته‎اند... متأسفانه هنوز براي بسياري از ملت‎هاي اسلامي مرز بين "اسلام آمريكايي" و "اسلام ناب محمدي(ص)" كاملاً مشخص نشده است.  وظيفه همه علماست كه با روشن كردن اين دو تفكر، اسلام عزيز را از ايادي شرق و غرب نجات دهند." [3]
این نهضت نیز به جرأت می‎توان گفت در صدد رواج دادن اسلام آمریکایی است، عقایدی که نه تنها با اسلام ناب هیچ سنخیتی ندارد بلکه در تضاد با معارف اسلام محمدی (ص) می‎باشد.

پی نوشت
[1] صحيفه امام خميني(ره) ج 5 ص 133
[2] همان ج 13 ص 87
[3] همان ج 21 ص 121-120

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.