زمانی که گات ها به عنوان سروده اشو زرتشت از اوستا جدا شد!!!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ تا اواخر قرن نوزدهم هنوز پیام واقعی زرتشت از بقیه آثار اوستایی و پهلوی تمییز داده نمی شد و به همین جهت نیز برداشتهای این دوران بسیار درهم و غیرواقعی بود. در این زمان ، یک زبان شناس جوان و برجسته آلمانی به نام مارتین هوگ ، قاطعانه این کشف خطیر را کرد که گویش گاهان باستانی تر از بقیه ی اوستا ست و تنها آن را می توان کلام موثق خود زرتشت دانست. در پرتو این کشف وی این متن بسیار پیچیده و دشوار را از نو ترجمه کرد و در آن به جستجوی اثبات یکتاپرستی اکید پیامبر ( که به یک جزم آکادمیک بدل شده بود) بر آمد و آن را در نفی و طرد مکرر «دئوه ها» یافت و این موضوع را به منزله طرد همه موجودات الهی غیر از اهورامزدا ، تعبیر کرد. اما درباره ثنویت بسیار واضح گاهان ،هوگ میان الهیات زرتشت «که براساس آن ، وی فقط یک خدا را تصدیق می کند» و «آموزه صرفا فلسفی» وی در باب وجود دو علت ازلی ، خط تمایزی کشید. وی اظهار داشت که امشاسپندان «چیزی نیستند جز نام ها و تصورات انتزاعی». اما راجع به آیین های دینی ، سکوت گاهان بدان معنا بود که پیامبر نه آن ها را قبول داشت و نه فکر می کرد از ضروریات دین هستند.
مارتین هوگ ،خاورشناس آلمانی ، که برای اولین بار 17 هات گاتها را به عنوان تنها باقیمانده اصیل از پیام زرتشت از دیگر یسناها جدا کرد، و معتقد است که دین زرتشت آیین توحیدی است و ثنویت با آن توافق ندارد و همچنین می نویسد زرتشت توحیدی را تبلیغ کرد که به مراتب از توحید عبرانیان خالصتر است.
در دهه 1860م. هوگ به آموزش سنسکریت در دانشگاه پونای هند پرداخت و در حالی که با شور بسیار ، درباره کشف خویش سخنرانی هایی برای پارسیان ایراد کرد ، آنان را عمیقا تحت تاثیر قرار داد. خود این موضوع که از همه نوشته های زرتشتی تنها گاهان کلام راستین خود زرتشت است ، تکانه بزرگی ایجاد کرد و تا به امروز هم برخی راست کیشان آن را نمی پذیرند ، ولی اصلاح طلبان از شنیدن این موضوع مقتدرانه به وجد آمدند، زیرا هوگ دقیقا همان چیزی را به آنها داده بود که در جستجوی آن بودند ، یعنی توجیه علمی برای رد کردن هر آن چیزی که در دین با روشنگری قرن نوزدهم سازگار نبود. اینک از همه متونی که ویلسون بدان ها حمله کرد ، تنها گاهان نیاز به دفاع داشت و هوگ نشان داده بود که این آثار قابل ستایش را می شد دقیقا به عنوان آموزه ی نوع ساده ای از خداباوری دانست که پیش تر آنان به رهبری اروپاییان به پیامبرشان نسبت داده بودند.
خورشید جی کاما ، فردی از پارسیان هند، در این باره می گوید: از آن روزگار ، مسیحیان مجادله ای علیه پارسیان نکرده اند و پارسیان می گویند که هوگ به ما خدمت کرده است ، و او را پژوهشگر زرتشتی بزرگی می دانند.
در این زمان هوگ در هند با انگلیسی برجسته ای به نام ادوارد وست همکاری داشت که سرمهندس یکی از خطوط آهن هند بود. پارسیان بسیاری تا آن زمان بر روی خطوط آهن کار می کردند و وست به مطالعه ادبیات پهلوی آنان پرداخت و با تهیه متونی ویراسته و ترجمه هایی دقیق از آن ها ، این شاخه از نوشته های زرتشتی را به اروپاییان شناساند. هر کتاب پهلوی ، خط بطلانی بر نظریه های یکتاپرستی زرتشتی و نبود آیین های دینی، می کشید، ولی این موضوع را همراه با گواهی اوستای متاخر به عنوان تحریفی از دین اولیه ، به کناری می نهادند. با این حال وست غرق در کتاب های پهلوی شد و خردمندانه و به آرامی در مورد اهمیت آن ها برای درک کیش زرتشتی استدلال می کرد. وی در تفسیر و شرح آن ها لا جرم به تامل درباره چیزهایی سوق داده شد که در آن زمان بر سرشان مجادله بود که درباره یکی از آن ها بدین شرح نوشت: دیرزمانی مخالفان دین پارسی آن را دینی ثنوی معرفی کرده بودند و این اتهام چنان با حرارت پیش رفت که اغلب خود پارسیان هم صورت قرون وسطایی دینشان را پذیرفته اند. ولی به نظر می رسد هیچ گروهی توجه نکرده است که چگونه هر دینی وجود یک مینوی اهریمنی را می پذیرد، ممکن است تا حدی ثنوی نباشد.بنابراین اگر این اصطلاح در مباحثات به کار رود ،لازم است آن ها که آن را به کار می برند حدود ثنویت قابل اعتراض را به دقت تعریف کنند، اگر نه اغلب ادیان جهان و از جمله دین خود آنها مشمول این تعریف خواهد بود. اگر برای ثنوی بودن ، لازم باشد که مینوی شر ، همه جا حاضر و دانای کل و قادر مطلق یا ازلی باشد ، پس دین پارسی ثنوی نیست».
منابع:
1-زرتشتیان باورها و آداب دینی آنها نوشته خانم مری بویس
2-زرتشت مزدیسنا و حکومت نوشته جلال الدین آشتیانی
افزودن نظر جدید