مومیایی مصر باستان شاهدی بر جایگاه تقریباً هیچ مردم

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آنچه مشاهده می‌کنید، جسد مومیایی چند هزار ساله یکی از کاهنان مصر باستان است.

مصری‌های باستان، چگونه مومیایی می‌کردند؟ پاسخ اینکه ابتدا بخشی از محتویات درون بدن را تخلیه و بدن را مملو از گیاهان خوشبو می‌کردند. آنگاه جسد را درون سُدیُم کَربُنات (Sodium Carbonate) یا ناترون (Natron) می‌خواباندند. سپس آن را آغشته به موم می‌کردند. مومیایی آماده با ماندگاری چند هزار سال!

اما چرا مومیایی می‌کردند؟
چون باور داشتند ارواح فراعنه و کاهنان، در آینده به اجسادشان بازخواهند گشت. به همین دلیل، پیکر آنان باید باقی بماند.

چه کسانی مومیایی می‌شدند؟
در مصر باستان، عامه مردم، مومیایی نمی‌شدند. در باور آنان، مردم باید به یک زندگی دنیایی کمینگی (حداقلی) رضایت می‌دادند. باور داشتند که آینده تاریخ، از آن فراعنه و کاهنان است و مردم، نقشی در تاریخ ندارند، الّا اینکه بَردگان فراعنه و نردبانی برای ترقی آنان باشند. پندی حکمت‌آمیز وجود دارد که می‌گوید: برای کسی بمیر که اقلاً به خاطر تو تَب کند!

شوربختانه بسیاری از مردم مصر، به ویژه جوانان، واردِ وادیِ فرعون‌پرستی و افتخار به فراعنه شده‌اند. حال آنکه اگر این‌ها در مصر باستان می‌بودند، جز عنوان بردگی چیزی نصیبشان نبود. مشابه این سخنان درباره پادشاهان هخامنشی هم صِدق می‌کند. نه از بابت مومیایی کردن... بلکه از جهت جهان‌بینی آنان.

پادشاهان هخامنشی، همچون فراعنه، خود را اصیل و مالک تاریخ شمرده؛ مردم را نردبانی برای ترقی خود می‌شمردند. در عصر هخامنشی، مردم ایران "بنده‌" ی پادشاه محسوب می‌شدند.[1] چنان که داریوش هخامنشی در کتیبه بیستون، مردم را «بندگان من» (به پارسی باستان: manâ badakâ âhatâ) می‌نامد.[2] کمبوجیه (پسر کورش) مردمان سرزمین‌های تحت تصرف خود را بردگان موروثىِ پدر خود می‌دانست.[3]

علی سامی (یکی از سران باستان‌گرایی و از مسئولین فرهنگی عصر پهلوی) نیز با افتخار گفت که هخامنشیان مالکُ الرِّقاب همه کشورها بودند.[4] رقاب جمع رَقَبة است به معنی بردگان، و مالک الرقاب یعنی مالک بردگان. به عبارتی، علی سامی با افتخار می‌گوید که هخامنشیان، همه کشورها را در بردگی خود داشتند و همگان بنده و برده‌ی پادشاهان هخامنشی بودند.

اکنون به دوستداران هخامنشی عرض می‌کنیم که این عزیزان اگر در دوران هخامنشی می‌زیستند، جز عنوان بردگی چیزی نصیبشان نبود.

پی‌نوشت:
[1]. والتر هينتس، داريوش و ايرانيان، ترجمه پرويز رجبی، تهران: نشر ماهی، 1391. ص 261.
[2]. متن كامل كتيبه بيستون، خبرگزاری میراث فرهنگی، ۲۷ آوریل ۲۰۱۱، بازبینی‌شده در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۴، ستون ۱، بند 6-7 و ستون 4 بند 1-2.
The Behistun inscription (translation), by L.W. King and R.C. Thompson, (The sculptures and inscription of Darius the Great on the rock of Behistun in Persia, 1907 London), by livius.org, Column 1, Chapter 6-7 & Column 4, Chapter 1-2
[3]. تاريـخ هـرودت،‏ ترجمه و پژوهش هادى هدايتى‏، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشـگاه تهـران، چاپ دوم، تهران‏ ۱۳۸۲، ج‏۲، ص ۱۰۴.
[4]. علی سامی، پاسارگاد، قدیمی ترین پایتخت کشور شاهنشاهی ایران، ص 6-7.
 

 

کد ویدئو برای استفاده در وبلاگ یا سایت شما:

دیدگاه‌ها

کانال «باستان‌نامه» پیرامون تاریخ ایران باستان، دین زرتشتی و دفاع از مکتب اسلام ::::::::::::::::: ایتا، اینستاگرام و سروش: ir_bastan ــــــــــــــــــــ تلگرام: n_bastan ــــــــــــــــــ روبیکا: ir_bastan2

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.