آیا هدایت بشر منحصر در قرآن است؟

  • 1402/06/21 - 09:59
برقعی از بزرگان قرآن‌بسندگی، برای اثبات ادعایش دلایل مختلفی ارائه کرده است؛ ازجمله اینکه انحصار هدایت در قرآن است. وی با استناد به برخی از آیات می‌گوید: «هدایت ذکر شده در قرآن، شامل همه‌ کس می‌شود، درنتیجه تمام مردم مکلفند هدایت خود را از قرآن فراگیرند.» این در حالی است که هدایت خداوند دارای مصادیقی است که قرآن یکی از آنها و هدایت معصومان(ع) هم مصداق دیگری از آن است.
قرآنیون

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ «سید ابوالفضل برقعی » از بزرگان جریان «قرآن بسندگی» است که دیدگاه‌های خاصی دارد و در برخی از آثار خود، به دیدگاه‌های اهل‌سنت و گاه به وهابیت تمسک جسته است. یکی از ادله قرآنی که برقعی برای اثبات ادعای قرآن بسندگی ارائه داده، مسئله «انحصار هدایت در قرآن» است. برقعی برای اثبات این مسئله به این آیه استناد کرده است: «فَمَنْ تَبِعَ هُدَای فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ [1] «آنان که پیروی او کنند، هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد.» او می‌گوید: «هدایت ذکر شده در این آیه، شامل همه‌ کس می‌شود، در نتیجه تمام مردم مکلفند هدایت خود را از قرآن فراگیرند. برقعی، این روایت را هم ضمیمه استدلالش می‌کند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: من طلب الهدایة من غیر القرآن أضله الله.[2] هر کس از غیر قرآن هدایت بطلبد، خدا او را گمراه می‌کند».[3]

در نقد و پاسخ به این ادعا باید گفت که جناب برقعی، بی‌دلیل واژه «هدایت» را مساوی با «هدایت قرآن» فرض کرده و هدایتی را که از سوی انبیا و اولیا صورت می‌پذیرد، از مصادیق هدایت خداوند خارج دانسته است. علاوه بر این، از عبارات آیه فوق، اصولاً انحصاری به دست نمی‌آید و ادات حصری در آیه وجود ندارد که هدایت خداوند را در قرآن حصر کند.

برقعی معتقد است که خداوند متعال در بسیاری از آیات، هدایت را منحصر به قرآن دانسته و چیز دیگری را هادی قرار نداده است؛ مانند این آیه: «قُلْ إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدَی وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِی جَاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ مَا لَکَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ»؛ [4] «بگو: راهی که خدا بنماید، به‌ یقین راه حق تنها همان است و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی، بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت».[5]

این در حالی است که هدایت خداوند دارای مصادیقی است که قرآن یکی از آنها و هدایت معصومان علیهم‌السلام هم مصداق دیگری از آن است و آیه‌ای که (مورد استناد برقعی است) و هدایت را منحصر به خداوند کرده است. مراد و مقصود از هدایت در این آیه، هدایت در مقابل مکتب‌های دیگر است که در عرض هدایت خداوند هستند؛ چنان‌که صاحب تفسیر مجمع‌البیان در این باره می‌نویسد: «مراد این آیه این است که (روش قرآن و اسلام) تنها چیزی است که مردم را به‌سوی بهشت راهنمایی می‌کند، نه روش یهود و نصارا».[6]

نکته دیگر اینکه قرآن در آیةالکرسی هدایت را به خداوند نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «یُخْرجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّور»؛ [7] «آنان را از تاریکی‌ها به‌سوی روشنایی به در می‌برد» ولی در آیه اول سوره ابراهیم همین هدایت را به پیامبرش نسبت می‌دهد و می‌فرماید: «لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ»؛ [8] «تا مردم را به امر خدایشان از ظلمات (جهل و کفر) بیرون آری» و این نشان می‌دهد، همان هدایت از ظلمت به نوری که خداوند متولی آن است از طرق گوناگونی مثل قرآن و ولایت و ... قابل‌ اِعمال است.

پی‌نوشت:
[1]. سوره بقره، آیه 38.
[2]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92، ص27.
[3]. برقعی، سید ابوالفضل، اصول دین از نظر قرآن و مستند به آیات، ص450.
[4]. سوره بقره، آیه 20.
[5]. برقعی، سید ابوالفضل، اصول دین از نظر قرآن و مستند به آیات، ص450.
[6]. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج1، ص373، تحقیق محمد جواد بلاغی، تهران، انتشارات ناصر خسرو.
[7]. سوره بقره، آیه 257.
[8]. سوره ابراهیم، آیه 1.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.