همسویی با اهل‌سنت در کرسی نامه صلاحی

  • 1402/05/16 - 10:55
«محمد اسماعیل صلاحی» در کرسی‌نامه قطبیت خویش، صفات خاص صدیق و فاروق را همچون عالمان اهل‌سنت به خلیفه اول و دوم نسبت داده است، در صورتی که طبق روایات، این القاب مختص امیرالمؤمنین (ع) است و این اقدام او، نشانه جهل او به روایات و اعتقادات شیعه می‌باشد.
کرسی نامه صلاحی

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_متصوفه برای اینکه تعالیم خویش را منسوب به پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نشان دهند و برای دستورات خویش اعتباری دست و پا نمایند، سلسله بزرگان خویش را به حضرات معصومین علیهم السلام می‌رسانند و اسامی اقطاب خویش را تا زمان پیامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بیان کرده و تلاش می‌نمودند این سلسله بیان شده، همچون سند یک روایت پیوسته باشد و بر آن، نام سلسلة الاولیاء را اطلاق کرده‌اند. نورعلی تابنده، قطب پیشین فرقه‌ی گنابادی در این رابطه می‌گوید: «اگر کسی اجازه‌اش یداً به ید به امام برسد، رهبری و ارشاد او شرعی و قانونی است و إلا رشته‌اش قطع شده است».[1] وی شرعیت قطب را در این می‌داند که اجازه نامه او، هرچند به صورت ساختگی به امام معصوم (علیه‌السلام) برسد.

محمد‌اسماعیل صلاحی مدعی قطبیت فرقه صوفیه «سلطانعلی‌شاهی»، برای تثبت قطبیت خویش سلسلة‌الاولیائی منتشر نمود که نام او نیز به عنوان قطب بعد از «نورعلی تابنده» درج شده بود. این سلسلةالاولیاء برای یک فرقه صوفیه شیعی ارائه شده است، اما نماد‌های اهل‌سنت همچون بیان صفات خاص امیرالمومنین علیه‌السلام برای خلفای اهل‌سنت، در این سلسلة الاولیاء به چشم می‌آید.

در این سلسلة الاولیاء برای خلیفه اول اهل سنت، لقب صدیق به کاربرده شده است؛ در صورتی که در روایات، این لقب برای امیرالمومنین علیه‌السلام به کار گرفته شده است. بسياری از علمای اهل‌سنت؛ از جمله «ابن‌ماجه قزوينی» در سُننش كه يكی از صحاح سته اهل‌سنت به شمار می‌آيد، با سند صحيح نقل كرده است :«عَنْ عَبَّادِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عَلِيٌّ أَنَا عَبْدُ اللَّهِ وَأَخُو رَسُولِهِ صَلَّي اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَأَنَا الصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ لَا يَقُولُهَا بَعْدِي إِلَّا كَذَّابٌ صَلَّيْتُ قَبْلَ النَّاسِ بِسَبْعِ سِنِينَ؛[2] عباد بن عبدالله گويد: علی عليه السلام فرمود: من بنده خدا، برادر رسول خدا و صديق اكبر هستم، پس از من جز دروغگو كسی ديگر خود را «صديق» نخواهد خواند، من هفت سال قبل از ديگران نماز می‌خواندم».

طبق این روایت که اهل‌سنت هم نقل کرده‌اند، در بین اُمت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، لقب صدیق فقط بر امیرالمومنین علیه‌السلام اطلاق می‌شود و انتساب صفت صدیق به ابوبکر در سلسلة الاولیاء صلاحی، طبق اعتقاد اهل سنت می‌باشد؛ زیرا اهل‌سنت و وهابیت با استناد به برخی از روایات ضعیف و جعلی، صفت «صدیق» را برای «ابوبکر» دانسته و بر آن پافشاری می‌کنند.

طبق روایات صحیح السند و معتبری که در کتب اهل‌سنت وجود دارد، این القاب به طور خاص به امیرمؤمنان علی (علیه‌السلام) نسبت داده شده است؛ بعضی از علمای اهل‌سنت مثل ابن جوزی به جعلی بودن انتساب این صفت برای ابوبکر اعتراف دارند.[3]

نام خلیفه دوم، در این سلسلةالاولیاء به عنوان اصحاب رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله آورده شده است و همچون اهل سنت لقب فاروق را به او نسبت داده‌اند، در صورتی که این لقب نیز از القاب خاص امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. ابوذر و سلمان روایت کرده‌اند که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله دست علی علیه‌السلام را گرفت و فرمود: «إنَّ هذا أوَّلُ مَنْ آمَنَ بی، وَ هذا أوَّلُ مَنْ یصافِحُنی یوْمَ القِیامَةِ، وَ هذا الصِدّیقُ الأکبَرُ وَ هذا فارُوقُ هذِهِ الأُمَّةِ یفْرُقُ بینَ الحَقِّ وَ الباطِلِ؛[4] به درستی که این مرد اولین کس از اُمت است که به من ایمان آورد و نخستین کسی است که در روز رستاخیز با من مصافحه کند و اوست صدّیق اکبر (بزرگترین راستگو) و فاروق اُمت که حق و باطل را از هم جدا و متمایز می‌سازد».

طبق این روایت پیامبراکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله، فاروق اُمت خویش را امیرالمؤمنین علیه‌السلام معرفی نموده است. به اعتراف مورخین بزرگ اهل‌سنت همچون محمد بن سعد در الطبقات الكبری، ابن عساكر در تاريخ مدينة دمشق، ابن اثير در اسد الغابة و محمد بن جرير طبری، اهل کتاب اولین کسانی بودند که لقب فاروق را برای خلیفه دوم به کار برده‌اند.

محمد بن سعد در الطبقات می‌نویسد: «قال بن شهاب بلغنا أن أهل الكتاب كانوا أول من قال لعمر الفاروق وكان المسلمون يأثرون ذلك من قولهم ولم يبلغنا أن رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وسلم ذكر من ذلك شيئا؛[5] ابن شهاب گويد: اين‌گونه به ما رسيده است كه اهل كتاب نخستين كسانی بودند كه به عمر لقب فاروق دادند و مسلمانان از سخن آنها متأثر شدند و اين لقب را درباره عمر استعمال كردند و از پيامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، هيچ مطلبی در اين‌باره به ما نرسيده است».

محمد اسماعیل صلاحی که ادعای قطبیت فرقه صوفیه شیعی را دارد، چگونه در سلسلة الاولیاء قطبیت خویش، صفات خاص امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) را همچون اهل‌سنت به بزرگان اهل سنت نسبت داده است؟ این نشان دهنده جهل او به روایات اهل بیت (علیهم‌السلام) و اعتقادات شیعی است.

پی‌نوشت:
[1]. فصلنامه عرفان ایران، شماره 7.
[2]. ابن ماجة القزويني ،سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 44.
[3]. ابن جوزی، الموضوعات، ج1 ، ص 327.
[4]. الهيثمی،أبو الحسن، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد،المحقق: حسام الدين القدسي، مكتبة القدسي، القاهرة، 1414 هـ، ج9، ص 102.
[5]. ابن سعد، الطبقات الكبرى، دار صادر - بيروت، ج3، 270.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.