جهالت سید ابوالفضل برقعی نسبت به اصول دین

  • 1402/04/12 - 11:08
«سید ابوالفضل برقعی»، از روحانیون معاصر است که منکر امامت و خلافت بلافصل حضرت علی (ع) و اصل بودن مسئله امامت است، وی دلیل این مدعی را عدم بیان بحث امامت در قرآن بیان می‌کند؛ این در حالی است که قرآن مسئله امامت را در آیات مختلفی مطرح کرده است و این‌گونه نیست که در قرآن، به این اصل هیچ اشاره‌ای نشده باشد.
امامت

.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از وابستگان جریان فکری «قرآنیون» که به‌ نقد افراطی عقاید و احادیث شیعه می‌پردازد، «سید ابوالفضل برقعی » است. برخی او را از تندروترین فرد جریان قرآنیون می‌دانند. برقعی در آثار خود ــ همچون همه وابستگان به جریان فکری قرآنیون ــ حکم به کفایت قرآن برای سعادت بشر و رد احادیث می‌کند.

تعداد زیادی از آراء برقعی، مخالفت مستقیم با اعتقادات و مبانی حقه شیعه دارد؛ از جمله اینکه به امامت ائمه معصوم (علیهم‌السلام) که از جانب خدا تعیین شده اعتقاد ندارد و به کلینی (صاحب کتاب شریف اصول کافی) و البته عموم شیعیان، خرده می‌گیرد و می‌گوید: «اگر کلینی و امثال او می‌خواهند غیر از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، حجتی معصوم و منصوب من عندالله، معرفی نمایند، باید به قرآن کریم استناد کنند؛ زیرا موضوع امامت الهی (مطابق با اعتقاد شیعه) جزء اصول دین به شمار می‌رود و قرآن نیز متکفل بیان اصول‌دین است؛ اما اینان چون در کلام خدا چیزی در این مورد نمی‌یابند، ناگزیر می‌خواهند از طریق روایات، امامت الهی را اثبات کنند! درحالی‌که خودشان می‌دانند که اخبار واحده حجیت ندارند.»[1]

پاسخ:
در اینکه برای مدیریت جامعه پس از پیامبر گرامی (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به شخصیت والایی نیازمند است، جای هیچ شک و تردیدی نیست و خرد هر انسان منصفی، بر این اصل حکم می‌کند؛ اما در نقد این سخنان برقعی (که معتقد است اصل امامت در قرآن ذکر نشده) می‌گوییم: اتفاقاً قرآن (بر خلاف نظر برقعی) مسئله امامت را در آیات مختلفی مطرح کرده است و این‌گونه نیست که در قرآن، به این اصل هیچ اشاره‌ای نشده باشد.

به‌عنوان‌مثال خداوند در سوره مائده می‌فرماید: «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُوْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ [مائده/55] ولی شما تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند.» در این مقام باید از جناب برقعی سؤال کرد که مراد از فراز «وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُوْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ» چیست؟ شأن نزول این آیه چیست؟ آیا تمام روایات معتبری که در منابع شیعه و اهل‌سنت، پیرامون شأن نزول این آیه آمده است، خبر واحد است؟ شأن نزولی را که علاوه بر علمای شیعه، ۶۶ تن از محدثان و متکلمان بزرگ اهل‌سنت از جمله قرطبی،[2] ابن کثیر،[3] و... در کتاب‌های خود ذکر کرده‌اند و با توجه‌ به آن گفته‌اند که مراد از (الَّذِینَ آمَنُوا) در این آیه، علی (علیه‌السلام) است.

یا آیه اکمال دین: «الْیَوْمَ یئسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا [مائده/3] امروز کافران از اینکه به دین شما دستبرد زنند و اختلالی رسانند، طمع بریدند؛ پس شما از آنها بیمناک نگشته و از من بترسید. امروز دین شما را به حد کمال رسانیدم و بر شما نعمتم را تمام کردم و بهترین آیین را که اسلام است، برایتان برگزیدم.»

بنا بر آنچه که مورخان بزرگ اسلام، همچون خطیب بغدادی و ابن عساکر و ... بیان کرده‌اند، این آیه بعد از انتصاب حضرت علی (علیه‌السلام) به امامت، توسط پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در روز غدیر خم نازل شده است[4] و دلالت صریح بر مسئله امامت دارد؛ مخصوصاً ذیل آیه که از یأس و ناامیدی کفار، سخن به میان آمده و هیچ مسئله فرعی نمی‌تواند چنین موجب یأس و ناامیدی کفار از دین اسلام شود.

همچنین علاوه بر آیات ذکر شده در آیاتی همچون آیه اولی الامر (نساء/59)، آیه مباهله (آل عمران/61)، آیه مودت (شوری/32) بنا بر تصریح مفسرین فریقین، به این اصل تصریح شده است.

پی‌نوشت:
[1]. برقعی، سید ابوالفضل، اصول‌دین از نظر قرآن و مستند به آیات آن، ص34.
[2]. قرطبی، تفسیر قرطبی، ج6، ص221.
[3]. ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر، ج2، ص71.
[4]. خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج 8، ص29. ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج2، ص75.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.