اصل اخلاقی «راستی» در اندیشه اهل حق
.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اصول و ارکان فرقه اهل حق بر چهار اصل استوار است که «راستی» یکی از ارکان چهارگانه اخلاقی و رفتاری این آیین می باشد. برای این اصل در کلام اهل حق چند معنا می توان یافت.
1. راستی در یک نگاه به معنای «راه حق، راه صدق و راستی» آمده است که می توان گفت مراد از آن همان آیین اهل حق است.
«راه حق راسین و بیخوف و ترس ننیشان و الک چوین نفس کرکس» (1)
ترجمه: راه حق، راه راستی است. آن را بدون ترس ادامه دهید و مانند کرکس، به خاطر خطری که شما را تهدید می کند، از این راه جدا نشوید.
در کلام قوشچی اوغلی نیز به همین معنی آمده است:
«حقیقتده کج باز اولماز کج اولان پایین اولماز هر کس دوروب جمه گلمز دوشر حقین نظریندن». (2)
ترجمه: دین حقیقت، دین راستی است. بنابراین کسی که از طریق راستی منحرف شود، بهره ای از معنویت نخواهد داشت و کسی که عشق رفتن به جمع آیینی نداشته باشد، از نظر حق می افتد... و اگر کسی از راه راستی انحراف پیدا کند گرفتار می شود.
2. گاهی راستی، در کلام اهل حق به معنای صداقت در گفتار است. (3)
3. راستی در متون اهل حق به معنای شناخت باطن خود و اقرار به نقص و کاستی آن نیز به کار رفته است. (4)
4. راستی در نگاهی دیگر به معنای خودشناسی واقعی و به معنی پذیرش و اقرار صادقانه به ماهیت خویشتن است.
«ای دل و راستی بشو نه جامه ویت ذات پاک تاوان مبخشو و ویت» (5)
ترجمه: ای دل، با نگرشی حقیقت بین و راستی در خویشتن خویش سیر و اندیشه کن، آنگاه خداوند ذات خالص و پاکی به تو می بخشد .از آثار صداقت در گفتار، قبولی کردار است که در تکامل روح، نقش آفرین است.
«هر کس و راستی راگش برد او سر کردش و پاکی ملو او نظر» (6)
ترجمه: هر کس به راستی، راهش را سپری کند، کردار و اعمالش مورد نظر صاحبکار عالم قرار می گیرد. وقتی که همه ابعاد صفت راستی در وجود انسان به صورت ملکه در آمد، اعمالش مقبول، با جلای باطن زمینه اشراق نور حق در قلب او جلوه گر می شود.
5. در پاره ای از متون اهل حق مراد از « راستی» راه راست رفتن است و آن بجای آوردن اوامر و ترک نواهی خداست.(7)
نقدی که بر این نگرش همانند دیگر ارکان وارد است، نارسایی شرایط و ارکان یاری است. این اصل به صورت کلی بیان شده و به همین جهت برداشت ها و تفاسیر متفاوتی از آن در متون اهل حق صورت گرفته است و به همین جهت نمی توان معنای دقیقی از آن فهمید.
تنها راه راستی را منحصر در آیین اهل حق دانستن، با ادله عقلی و نقلی که حقیقت و حقانیت را در اسلام منحصر می دانند در تعارض است.
اگر منظور از راستی در آیین یارسان، انجام اوامر و ترک نواهی که از سوی خداوند صادر گردیده، باشد، نمی توان این ادعا را با سایر آموزه های اهل حق سازگار بدانیم؛ به دلیل اینکه فرقه اهل حق نسبت به بسیاری از دستورات صریح الهی سرپیچی و نافرمانی داشته و بدعت هایی را جایگزین این اوامر نموده اند.
پی نوشت:
(1). یار وریا، حسینی و آژنگ، سید محمد و سید حشمت ،1364 ، عراق، سلیمانیه، انستیتو کرد، چاپ اول، ص84
(2). همان، ص33
(3). راه رهروان یارستان ،دانشور، سید برزو،1330 ، چاپ اول، کرمانشاه، چشمه هنر و دانش، ص33
(4). همان، ص22
(5). بیامه، اجاق ، بیتا، دفتر کلام، خطی، ص13
(6). شیخ امیر ، بیتا، دیوان کلام خطی، ص93
(7). برهان الحق، الهی، نورعلی، جیحون، ص 22
افزودن نظر جدید