داشتن ثروت یا فقرملاک سنجش برتری و شایستگی نیست
ملاک سعادت و زندگی معنوی تقوا است که با اختیار و تلاش حاصل می شود. بعضی مکاتب انحرافی زندگی در ثروت یا زندگی در بدبختی و فقر را ملاک برتری انسان بر دیگری معرفی می کنند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ انسان یک بُعد مادی و یک بُعد معنوی دارد. هر یک از این ابعاد، بخشی از امور مبتلابه انسان را متکفل هستند. بعضی از امور هم هستند که مرتبط با هر دو بخش می باشند. مثلاً مفهوم ثروت از همین موارد می باشد. میزان ثروت و دارایی، چگونگی تحصیل و مصرف آن، در زندگی انسان بستگی به نوع جهان بینی او دارد. بعضی مکاتب معتقدند که داشتن ثروت، قدرت و رفاه یکی از نشانه های شایستگی، برتری و موفقیت یک انسان بر دیگران است. حتی معتقدند افراد ثروتمند باید الگوی دیگر انسان ها قرار بگیرند، مثلا آموزه قانون جذب در تفکر نوین این نوع تفکر را ارائه می دهند.
در مقابل این نوع نگرش، نظریه دیگری است که داشتن ثروت را تحسین نمی کند بلکه برعکس، استفاده از مواهب الهی و رفاه را مورد نکوهش قرار می دهد و انسانی که در فقر، بیچارگی و ریاضت ناشی از نداری ثروت، روزگارش را سپری می کند را فردی ستایش شده معرفی می کند و توصیه می کند در زندگی، این گونه افراد را الگوی خود قرار دهیم تا به کمال و سعادت برسیم. بعضی از فِرق انحرافی تصوف و دروایش نیز از این نمونه هستند.
همچنین در کشور هند آئین «جین» همچنین اعتقادی دارد. آئین جین توسط «واردهمانا مهاویرا» که در شش قرن قبل میلاد زندگی می کرد ایجاد شده است. مهاویرا راه سعادت در زندگی را با نفی نظام طبقاتی، عدم آزار جانداران و زندگی در فقر ارائه می کند. «آئین جین دارای دو فرقه اصلی هست: فرقه «سوتامبارا» یا سفید پوشان و «دیگامبارا» یا آسمان پوشان، آسمان پوشان لخت و عریان اند و به سنت کهن آئین جین که به فقر و عزلت توجه خاصی داشته ملتزم اند. راهبان دو فرقه بایستی در نهایت فقر و بی نیازی به سر برند. آنها احتیاجات ابتدائی و خوراک خود را از راه تکدی گری و گدائی تأمین می کنند.»(1)
مکتبی که برتری و شایستگی انسان را بهره مندی از مواهب مادی و ثروت می داند یا بر عکس، فقدان آن را تحسین می کند، هر دو باطل اند و دچار افراط و تفریط شده اند. نظریه صحیح این است که ملاک برتری و شایستگی یک انسان، نوع انتخاب های او در شرایط زندگی خودش می باشد که بعد از چند سال هویت و شخصیتش را شکل می دهد و داشتن ثروت یا فقدان آن، ملاک صحیحی برای سنجش شایستگی انسان نیست، چون عوامل مختلفی در این باره دخیل اند که انسان در آن اختیاری ندارد.
دین اسلام ملاک برتری انسان را تقوا می داند و تقوا ورزیدن امری است که با اختیار انسان محقق می شود. اسلام برای رسیدن به سعادت، توصیه می کند که از فقر دوری کنیم و اگر هم ثروتی داریم آن را ابزاری برای به دست آوردن سعادت قرار دهیم. با انفاق و کارهای حسنه مالی، می توانیم رشد معنوی داشته باشیم. البته افرادی که ثروت ندارند از طرق دیگر می توانند به این رشد معنوی برسند. مانند کودکانی که در رشته های ورزشی و هنری مختلف تلاش می کنند و مربی ملاک برتری و شایستگی را تلاش و حسن رفتار کودکان در آن کار می داند و نوع رشته ورزشی و هنری، حسن و قبح ذاتی ندارند، بلکه ابزاری بیش نیستند.
فقر و دستتنگى براى مسلمان آنقدر زشت و خطرناك است كه رسول خدا (صلىاللّٰهعليهوآله) فرمودند: «كَادَ اَلْفَقْرُ أَنْ يَكُونَ كُفْراً (2) فقر سريعاً انسان را به كفر مىكشاند» زيرا فقير و تنگدست وقتى حال زار خود و خانوادهاش را مىبيند به شدت متأثر مىشود و صبر و بردبارى را از كف مىدهد و چه بسا دست به دزدى و خيانت بزند و به ستمگران بپيوندد، به همين جهت پيشوايان به ما اعلام خطر كردهاند.
پس مکاتبی که به ثروت و فقر حسن و قبح ذاتی نسبت می دهند یا داشتن ثروت را نشانه موفقیت و برتری می دانند یا برعکس زندگی در فقر را نشانه برتری و سعادت می دانند هر دو باطل اند.
پینوشت:
1.داریوش شایگان، ادیان و مکتب های فلسفی هند،انتشارات امیر کبیر،تهران، 1356، ج1، ص186
2. محمد کلینی، اصول کافی،جلد۲،صفحه۳۰۷ عنوان باب : الجزء الثاني كتاب الإيمان و الكفر بَابُ اَلْحَسَدِ
افزودن نظر جدید